7 حقیقت جالب در مورد زبان مصر باستان

7 حقیقت جالب در مورد زبان مصر باستان
John Graves

همه ما می دانیم که هرودوت زمانی گفت: "مصر هدیه نیل است"، اما همه از صحت این گفته آگاه نیستند. تمدن مصر باستان بدون رود نیل به همین شکل ادامه نمی یافت. کشاورزی با تامین آب مداوم و سیلاب های منظم که قابل پیش بینی بود، ایمن شد. مصریان باستان مانند همسایگان خود در بین النهرین که همیشه نگران سیل های غیرقابل پیش بینی و مرگباری بودند که سرزمین ها و شیوه زندگی آنها را تهدید می کرد، در خطر نبودند. مصریان به جای بازسازی آنچه که در اثر سیل ویران شده بود، مانند همسایگانشان، وقت خود را صرف ایجاد یک جامعه پیچیده و برنامه ریزی برداشت محصول بر اساس تقویم نیل کردند.

ایجاد یک زبان کامل یکی از مصریان باستان بود. بزرگترین دستاوردها قدمت هیروگلیف ها که به عنوان کنده کاری های مقدس نیز شناخته می شوند به 3000 سال قبل از میلاد برمی گردد. این زبان با زبان‌های شمال آفریقا (هامیتی) مانند بربری و زبان‌های آسیایی (سامی) مانند عربی و عبری از طریق اشتراک خانواده زبان‌های آفریقایی-آسیایی مرتبط است. طول عمر این زبان چهار هزار سال بود و هنوز در قرن یازدهم پس از میلاد مورد استفاده قرار می‌گرفت و طولانی‌ترین زبان ثبت شده پیوسته در جهان بود. با این وجود، در طول وجود خود تغییر کرد. چیزی که دانشگاهیان از این زبان به عنوان مصری باستان یاد می کنند، که از 2600 قبل از میلاد تا 2100 قبل از میلاد وجود داشته است، پیش درآمد باستان بوده است.به یافتن تصادفی سنگی با ظاهر خارق‌العاده در مصر اشاره دارد.

7 واقعیت جالب در مورد زبان مصر باستان 8

شخصیت سه زبانه متن روی سنگ روزتا باعث شور و شوق رمزگشایی در اروپا شد. زمانی که دانشمندان تلاش های جدی برای درک حروف مصری را با کمک ترجمه یونانی آغاز کردند. کتیبه دموتیک موضوع اولین تلاش‌های اساسی برای رمزگشایی بود، زیرا در بین نسخه‌های مصری به بهترین شکل حفظ شده بود، علی‌رغم تصور رایج که سنگ روزتا را مستقیماً به شخصیت هیروگلیف مصری مرتبط می‌کرد.

فیلولوژیست فرانسوی Antoine Isaac Silvestre de Sacy (1758-1838) و شاگرد سوئدی او یوهان دیوید کربلاد (1763-1819) توانستند اسامی انسان ها را بخوانند و ارزش های آوایی بسیاری از به اصطلاح "الفبایی" را ایجاد کنند. ” علامت می دهد و ترجمه را برای چند کلمه دیگر مشخص می کند. این تلاش ها با تلاش برای تطبیق صداهای حروف مصری با نام های شخصی پادشاهان و ملکه های مندرج در کتیبه یونانی آغاز شد.

مسابقه خواندن هیروگلیف های مصری بین توماس یانگ (1773-1829) و ژان -فرانسوا شامپولیون (1790-1832) با این پیشرفت ها امکان پذیر شد. هر دو کاملا باهوش بودند. یانگ که هفده سال بزرگتر بود، پیشرفت شگفت انگیزی با خط هیروگلیف و دموتیک داشت، اما شامپولیون کسی بود که پیشتاز بود.نوآوری نهایی از زمان جوانی، شامپولیون انرژی فکری خود را وقف مطالعه مصر باستان کرده بود، و در مورد قبطی زیر نظر سیلوستر دو ساسی مطالعه می کرد. شامپولیون از دانش خود در قبطی استفاده کرد تا به درستی تفسیر نوشته هیروگلیف کلمه "به دنیا آوردن" را تعیین کند، و این نظریه را اثبات کرد که هیروگلیف های مصری صداهای آوایی را منتقل می کنند. او کارتوهای رامسس و توتموسیس را برای اولین بار پس از بیش از هزار سال در این مرحله به زبان مادری آنها خواند. طبق روایتی که برادرزاده شامپولیون گفته بود، وقتی شامپولیون اهمیت این تاییدیه را فهمید، با عجله وارد دفتر برادرش شد و فریاد زد: "دارمش!" و فرو ریخت و نزدیک به یک هفته از هوش رفت. با این دستاورد چشمگیر، شامپولیون موقعیت خود را به عنوان "پدر" مصر شناسی تثبیت کرد و به توسعه یک رشته مطالعاتی کاملاً جدید کمک کرد.

محققان توانستند تعیین کنند که سنگ روزتا سه ترجمه از یکسان دارد. متن زمانی که شامپولیون و جانشینانش موفق شدند اسرار خط مصری را کشف کنند. محتوای آن متن قبلاً از ترجمه یونانی شناخته شده بود. این فرمانی بود که توسط بطلمیوس پنجم اپیفانس، پادشاه صادر شد. در 27 مارس 196 پیش از میلاد، مجمعی از کشیشان از سراسر مصر برای بزرگداشت تاجگذاری بطلمیوس پنجم اپیفانس روز قبل در ممفیس، پایتخت سنتی کشور، گرد هم آمدند.ممفیس پس از آن از نظر تجاری توسط اسکندریه در سواحل مدیترانه تحت الشعاع قرار گرفت، اما با این وجود به عنوان یک پیوند نمادین مهم با گذشته فراعنه عمل کرد.

اعلامیه سلطنتی حاصل از این کنفرانس بر روی استیل منتشر شد و در سراسر کشور پخش شد. نوشته روی سنگ روزتا، و گاه خود سنگ، غالباً به عنوان فرمان ممفیس شناخته می شود زیرا تجمع و تاج گذاری در آنجا انجام شد. بخش‌های منتخب از این فرمان بر روی یک استلا از نوبیره منعکس شده است، و این فرمان بر روی چندین سنگ‌نمای دیگر از Elephantine و Tell el Yahudiya ثبت شده است.

پادشاه تنها 13 سال داشت که فرمان در سال 196 قبل از میلاد صادر شد. ; او تاج و تخت را در برهه‌ای از تاریخ سلسله بطلمیوسی به دست گرفت. پس از سال 206 قبل از میلاد، سلسله ای از فرمانروایان «محلی» کوتاه مدت در مصر علیا تأسیس شد که به سلطنت بطلمیوس چهارم (221–204 قبل از میلاد) پایان داد. سرکوب پای دلتای این شورش توسط بطلمیوس پنجم و محاصره شهر لیکوپلیس توسط بطلمیوس پنجم در بخشی از فرمانی که بر روی سنگ روزتا حفظ شده بود، به یادگار مانده است.

سرکوب شورش ها در دوره بطلمیوسی توسط باستان شناسان حفاری در سایت Tell Timai با نشانه های این دوره از ناآرامی و اختلال مرتبط است. اگرچه پادشاه جوان پس از مرگ پدرش در سال 204 قبل از میلاد به سلطنت رسید، اما قبلاتاج و تخت را در کودکی زیر نظر نایب‌السلطنه‌های حیله‌گر برعهده گرفت که به زودی ترور ملکه آرسینوی سوم را ترتیب دادند و پسر جوان را بدون مادر یا نایب‌خانواده باقی گذاشتند.

بطلمیوس پنجم در دوران کودکی توسط نایب‌السلطنه‌ها تاجگذاری کرد، اما تاجگذاری واقعی او تا زمانی که بزرگتر نشده بود و با فرمان ممفیس بر روی سنگ روزتا جشن گرفته شد. این تاجگذاری اخیر به مدت نه سال به تعویق افتاد. بر اساس نوشته روی سنگ روزتا، شورشیان مصر علیا پس از شکست مقاومت دلتا تا سال 186 قبل از میلاد، زمانی که کنترل سلطنتی بر منطقه بازگردانده شد، پافشاری کردند.

این فرمان سندی پیچیده است که گویای مذاکره با قدرت بین دو سازمان قوی: سلسله سلطنتی بطلمیوس و انجمن های جمعی از کشیشان مصری. بر اساس عبارت روی سنگ، بطلمیوس پنجم کمک های مالی برای معابد را بازگرداند، حقوق کشیشان را افزایش داد، مالیات ها را کاهش داد، محکومان را عفو کرد و فرقه های معروف حیوانات را تشویق کرد. در عوض، مجسمه‌هایی با عنوان «بطلمیوس، مدافع مصر» در معابد سراسر کشور قرار داده می‌شود و پرستش سلطنتی را تقویت می‌کند.

روز تولد پادشاه، که در سی و یکمین روز هر ماه است، و روز سلطنت او، که مصادف با روز هفدهم است، هر دو جشنی هستند که باید توسط کاهنان برگزار شود. در نتیجه، قدرت پادشاه به طور مداوم استحمایت می شود و نهاد مذهبی مصر از مزایای قابل توجهی برخوردار می شود. فرمان ممفیس در مورد سنگ روزتا را باید در چارچوب اعلامیه‌های امپراتوری مشابهی خواند که بر روی سنگ‌های سنگی دیگر مستند شده‌اند و گاهی از آنها به عنوان فرمان‌های مقدس بطلمیوسی یاد می‌شود.

استلای مندس از 264/3 قبل از میلاد در سلطنت بطلمیوس دوم فیلادلفوس، فرمان اسکندریه از 243 قبل از میلاد و فرمان Canopus از سال 238 قبل از میلاد در سلطنت بطلمیوس III Euergetes، فرمان رافیا از 217 قبل از میلاد در سلطنت بطلمیوس چهارم فیلوپاتور، فرمان ممفیس سنگ روزتا از 196 قبل از میلاد، فرمان اول و دوم فیله از 186-185. بررسی‌های باستان‌شناسی برای یافتن اجزای اضافی این سنگ‌ها، از جمله نمونه جدیدی از فرمان اسکندریه از الخازیندریه، که در سال‌های 1999 تا 2000 کشف شد و قطعاتی از فرمان Canopus از Tell Basta که در سال 2004 کشف شد، ادامه دارد.

4) مواد نوشتاری در مصر باستان

-سنگ: قدیمی ترین کتیبه مصری کشف شده بر روی سنگی از دوران پیش از سلسله.

-پاپیروس: پاپیروس از برگ های ضخیم تشکیل شده است که به صورت عمودی به ساقه های پاپیروس متصل شده اند و به طور گسترده روی آن با جوهر سیاه و قرمز با پرها نوشته شده است.

-Ostraka، به معنای واقعی کلمه "سفال یا سنگ" " ترک های سنگ آهکی صافی هستند که از محل های آسیب دیده یا ساختمانی گرفته شده اند. یک پیام از طرف هوادار وجود دارددارنده «خای» در بالای اثر «نب نفر» که بر روی قطعه سنگ آهک سفید نوشته شده است، نشان می‌دهد که استفاده از آن محدود به اعضای طبقه پایین نیست. در ادبیات مردمی به شدت بر آن تاکید شده است در حالی که در گفتمان های سلسله مراتبی کاهش یافته است. یا تکه‌های سفال‌های متلاشی شده به نام استراکا را بدست آورید که زمانی برای نوشتن پیام‌ها قبل از انتقال آنها به پاپیروس استفاده می‌شد. بیشتر انتقادات در مورد Ostraka صورت گرفت، که محدودترین گزینه برای کسانی بود که قادر به خرید پاپیروس نیستند. گاهی اوقات کشف می شد که دارای الگوهای متن بدعتی است.

-چینی، سنگ، و دیوارها.

7 واقعیت جالب در مورد زبان مصری باستان 9

5) قحطی استلا: دفتر خاطرات فراعنه

فقدان سیل نیل باعث قحطی هفت ساله در طول سلطنت پادشاه جوسر، پادشاه مصر علیا و سفلی شد: Neterkhet و بنیانگذار سلسله سوم در پادشاهی قدیم که مصر را در وضعیت وحشتناکی ترک کرد. پادشاه گیج شده بود زیرا دانه‌های کافی وجود نداشت، دانه‌ها خشک می‌شدند، مردم یکدیگر را غارت می‌کردند، معابد و زیارتگاه‌ها بسته می‌شدند. پادشاه از ایمهوتپ، معمار و نخست‌وزیر خود خواست تا در کتاب‌های مقدس باستانی چاره‌ای برای پایان دادن به رنج مردمش جستجو کند. به دستور پادشاه، ایمهوتپ سفر کردبه معبدی در شهرک تاریخی عین شمس (هلیوپلیس قدیم)، جایی که او فهمید که پاسخ در شهر یبو (اسوان یا فیل)، سرچشمه نیل است.

طراح هرم جوسر در ساقارا، ایمهوتپ، به یبو سفر کرد و به معبد خنوم رفت و در آنجا گرانیت، سنگ های قیمتی، مواد معدنی و سنگ های ساختمانی را مشاهده کرد. گمان می رفت که خنوم، خدای باروری، انسان را از گل ساخته است. ایمهوتپ برای پادشاه جوسر در جریان بازدید رسمی خود از یبو، اطلاعات سفر خود را ارسال کرد. خنوم روز بعد از ملاقات با ایمهتوپ در خواب به پادشاه ظاهر شد و پیشنهاد داد که به قحطی پایان داده و اجازه دهد رود نیل یک بار دیگر جریان یابد در ازای اینکه جوسر معبد خنوم را بازسازی کند. در نتیجه، جوسر دستورات خنوم را اجرا کرد و بخشی از درآمد منطقه از فیل را به معبد خنوم داد. قحطی و رنج مردم اندکی پس از آن پایان یافت.

نزدیک به 250 سال قبل از میلاد، در زمان سلطنت بطلمیوس پنجم، داستان گرسنگی بر روی سنگی گرانیتی در جزیره سهل در اسوان نوشته شد. استلا که 2.5 متر ارتفاع و 3 متر عرض دارد، دارای 42 ستون نوشته های هیروگلیف از راست به چپ است. وقتی بطلمیوس این روایت را روی استلا نوشت، قبلاً یک شکستگی افقی داشت. نقاشی‌هایی از هدایای پادشاه جوسر به سه خدای فیل (خنوم، آنوکت و ساتیس) که در زمان پادشاهی قدیم در اسوان مورد احترام بودند، در بالایکتیبه ها چارلز ادوین ویلبور، مصر شناس آمریکایی، طبق مقالاتی که در آرشیو موزه بروکلین نگهداری می شود، این سنگ را در سال 1889 پیدا کرد. ویلبور تلاش کرد نوشته روی استلا را تفسیر کند، اما او تنها توانست سالی را که روایت روایت شده است، رمزگشایی کند. بر روی سنگ حک شده است پس از آن که هاینریش بروگش، مصر شناس آلمانی، در سال 1891 حکاکی ها را برای اولین بار خواند، 62 سال طول کشید تا این کار به پایان برسد. چهار مصر شناس دیگر مجبور شدند دست نوشته ها را ترجمه و ویرایش کنند. بعداً، میریام لیختیم کل ترجمه را در کتابی با عنوان «ادبیات مصر باستان: کتاب خواندنی» منتشر کرد. استیل، ابلیسک، و معابد. اسطوره ها، داستان ها و افسانه ها؛ نوشته های مذهبی; آثار فلسفی؛ ادبیات حکمت؛ زندگی نامه ها؛ بیوگرافی ها تاریخچه ها شعر؛ سرودها؛ مقالات شخصی؛ نامه ها؛ و اسناد درباری تنها چند نمونه از اشکال مختلف روایی و شعری است که در ادبیات مصر باستان یافت می شود. اگرچه بسیاری از این ژانرها اغلب به عنوان "ادبیات" در نظر گرفته نمی شوند، مطالعات مصری آنها را به عنوان چنین طبقه بندی می کند، زیرا بسیاری از آنها، به ویژه آنهایی که از پادشاهی میانه (2040-1782 قبل از میلاد) هستند، ارزش ادبی بالایی دارند.

قدیمی‌ترین نمونه‌های نوشته‌های مصری در فهرست‌ها و زندگی‌نامه‌های ارائه‌شده از دوره اولیه سلسله (حدود 6000 تا حدود 3150 ق.م) یافت می‌شود. لیست ارائهو زندگینامه روی مقبره یک نفر با هم حک می شد تا از هدایا و مبالغی که متوفی باید مرتباً بر سر قبر خود بیاورد، به زندگی آنها اطلاع می داد. هدایای منظم در گورستان ها بسیار مهم بود زیرا اعتقاد بر این بود که مردگان پس از شکست بدنشان همچنان به حیات خود ادامه می دهند. آنها حتی پس از از دست دادن فرم بدنی خود نیاز به خوردن و نوشیدن داشتند.

در زمان پادشاهی قدیم، فهرست پیشکش باعث پیدایش دعای پیشکش شد، یک اثر ادبی استاندارد که در نهایت جایگزین آن شد، و خاطرات باعث پیدایش متون هرمی شد، که توصیفاتی از یک سلطنت پادشاه و سفر پیروزمندانه او به زندگی پس از مرگ (حدود 2613-c.2181 ق.م). این نوشته‌ها با استفاده از یک سیستم نوشتاری به نام هیروگلیف، که اغلب به عنوان «حکاکی‌های مقدس» شناخته می‌شود، ایجاد شده‌اند، که ایده‌گرام‌ها، فونوگرام‌ها و لوگوگرام‌ها را برای بیان کلمات و صداها (نمادهایی که معرف معنا یا حس هستند) ترکیب می‌کند. به دلیل ماهیت پر زحمت نوشتن هیروگلیف، خطی سریعتر و کاربرپسندتر به نام هیراتیک (همچنین به عنوان "نوشته های مقدس" شناخته می شود) در کنار آن توسعه یافت.

اگرچه کمتر رسمی و دقیق تر از هیروگلیف بود، هیراتیک بر اساس همان مفاهیم ساخته شد. هنگام نوشتن خط هیروگلیف که برای انتقال سریع و آسان اطلاعات در نظر گرفته شده بود، ترتیب کاراکترها به دقت در نظر گرفته شد. اسکریپت دموتیک (همچنین به عنوان «نوشتن رایج» شناخته می‌شود) مورد استفاده قرار گرفتمکان هیراتیک در حدود 700 سال قبل از میلاد مسیح است و تا زمان ظهور مسیحیت در مصر و پذیرش خط قبطی در قرن چهارم میلادی مورد استفاده قرار می گرفت.

اکثر ادبیات مصر به خط هیروگلیف یا خط هیراتیک نوشته می شد. برای نوشتن روی طومارهای پاپیروس و گلدان های سفالی و همچنین سازه هایی از جمله مقبره ها، ابلیسک ها، استل ها و معابد استفاده می شد. اگرچه خط های هیراتیک - و متعاقباً دموتیک و قبطی - به سیستم استاندارد نوشتاری دانش‌آموزان و باسوادان تبدیل شدند، خط هیروگلیف همچنان برای ساخت و سازهای تاریخی در طول تاریخ مصر مورد استفاده قرار می‌گرفت تا اینکه در دوران اولیه مسیحیت متروک شد. انواع مختلف نوشتار زیر چتر «ادبیات مصر» قرار می‌گیرند، برای این مقاله در درجه اول تمرکز بر آثار ادبی سنتی مانند داستان‌ها، افسانه‌ها، اسطوره‌ها و مقالات شخصی خواهد بود. سایر انواع نوشتار زمانی که از اهمیت خاصی برخوردار باشند ذکر خواهند شد. یک مقاله نمی تواند به اندازه کافی مجموعه وسیعی از آثار ادبی تولید شده توسط تمدن مصر را توصیف کند، زیرا تاریخ مصر هزاران سال را در بر می گیرد و تعداد زیادی کتاب را در بر می گیرد.

7) معبد کارناک

7 واقعیت جالب در مورد زبان مصر باستان  10

بیش از 2000 سال استفاده مداوم و گسترش معبد آمون، یکی از مقدس‌ترین مکان‌های مصر است. در پایان پادشاهی جدید، زمانی که کنترل برمصری.

اگرچه تنها حدود 500 سال به این زبان صحبت می‌شد، مصری میانه، که به مصری کلاسیک نیز معروف است، تقریباً از 2100 قبل از میلاد آغاز شد و تا پایان تاریخ مصر باستان، زبان هیروگلیف نوشتاری غالب باقی ماند. مصریان متاخر در حدود 1600 سال قبل از میلاد به جای مصری میانه به عنوان زبان گفتاری شروع کردند. اگرچه نسبت به مراحل قبلی کاهش یافته بود، اما دستور زبان و بخش هایی از واژگان آن به طور قابل توجهی تغییر کرده بود. دموتیک در اواخر دوره مصر ظهور کرد که از حدود 650 قبل از میلاد تا قرن پنجم پس از میلاد ادامه داشت. زبان قبطی از دموتیک تکامل یافته است.

همچنین ببینید: دریاچه Mývatn - 10 نکته برای یک سفر جالب

برخلاف تصور غلط رایج، زبان قبطی فقط بسط مصری باستان است، نه یک زبان جداگانه کتاب مقدس که می تواند به تنهایی بایستد. با شروع قرن اول بعد از میلاد، قبطی احتمالاً هزار سال دیگر یا بیشتر صحبت می شد. اکنون، تنها در طی چند مراسم کلیسای ارتدکس قبطی مصر تلفظ می شود. محققان مدرن برخی از راهنمایی ها را در مورد تلفظ هیروگلیف از قبطی دریافت کرده اند. متأسفانه، زبان عربی پیوسته جانشین زبان قبطی می شود و بقای آخرین مرحله زبان مصر باستان را به خطر می اندازد. نحو و واژگان زبان محاوره مصری کنونی با زبان قبطی مشترک است.

درک هیروگلیف ها ساده نیست، اما بعد از اینکه از اولین عدم قطعیت فراتر رفتید، متوجه می شوید.ملتی بین حکومت خود در تبس در مصر علیا و حکومت فرعون در شهر پررامسس در مصر سفلی تقسیم شده بود، کاهنان آمون که بر اداره معبد نظارت داشتند ثروتمندتر و قدرتمندتر شدند تا جایی که توانستند. برای به دست گرفتن کنترل دولت تبس.

اعتقاد بر این است که علت اصلی فروپاشی پادشاهی جدید و شروع دوره میانی سوم، توسعه نفوذ کشیشان و در نتیجه ضعف موقعیت فرعون (1069 - 525 قبل از میلاد) بود. . هم حمله ایران در سال 525 قبل از میلاد و هم حمله آشور در سال 666 قبل از میلاد به مجموعه معبد آسیب وارد کرد، اما هر دو حمله شاهد بازسازی و تعمیر بود.

مصر تا قرن چهارم پس از میلاد به امپراتوری روم ملحق شد و مسیحیت به عنوان تنها دین واقعی مورد ستایش قرار می گرفت. در سال 336 بعد از میلاد، معبد آمون پس از دستور امپراتور کنستانتیوس دوم (337–361 پس از میلاد) برای بسته شدن تمام معابد بت پرست، متروک شد. این سازه توسط مسیحیان قبطی برای خدمات کلیسا مورد استفاده قرار می گرفت، همانطور که توسط آثار هنری مسیحی و کتیبه های روی دیوارها نشان داده شده است، اما پس از آن، مکان رها شد.

این بنا در طول حمله اعراب به مصر در سال هفتم کشف شد. قرن بعد از میلاد مسیح، و در آن زمان به دلیل تعداد زیادی ساختمان که در یک مکان جمع شده بود، به «کا رناک» که به معنی «شهر دیواره‌ای» است، شهرت داشت. اصطلاح "کارناک"از زمانی که کاوشگران اروپایی برای اولین بار در قرن هفدهم میلادی به مصر رسیدند، بقایای باشکوه در تبس به این صورت شناسایی شدند.

معبد اولیه و آمون: پس از منتوهوتپ دوم مصر را در حدود 2040 قبل از میلاد متحد کرد، آمون (همچنین به عنوان Amun-Ra شناخته می شود)، یک الوهیت کوچک تبایی، محبوبیت پیدا کرد. آمون، بزرگترین فرمانروای خدایان و هم خالق و هم حافظ حیات، زمانی ایجاد شد که انرژی دو خدای باستانی آتوم و را (به ترتیب خدای خورشید و خدای خلقت) با هم ادغام شدند. قبل از اینکه هر ساختمانی ساخته شود، ممکن است محل کارناک به آمون اختصاص داشته باشد. همچنین ممکن است برای آتوم یا اوزیریس که هر دو در تبس پرستش می شدند مقدس بوده باشد.

این مکان قبلاً به‌عنوان زمین مقدس تعیین شده بود، زیرا هیچ مدرکی از خانه‌ها یا بازارهای خصوصی در آنجا وجود ندارد. در عوض، تنها ساختمان هایی با موضوعات مذهبی یا آپارتمان های سلطنتی مدت ها پس از کشف معبد اولیه ساخته شدند. ممکن است تصور شود که تمایز بین یک بنای کاملاً سکولار و یک مکان مقدس در مصر باستان دشوار خواهد بود، زیرا هیچ تمایزی بین اعتقادات مذهبی و زندگی روزمره وجود نداشت. اما همیشه هم به این صورت نیست. در کارناک، آثار هنری و کتیبه‌های روی ستون‌ها و دیوارها نشان می‌دهد که این مکان همیشه محل عبادت بوده است.

واهانخ اینتف II (حدود 2112–2063) اعتبار داردساخت اولین بنای تاریخی در محل، ستونی به افتخار آمون. نظریه راس مبنی بر اینکه این مکان در ابتدا به دلایل مذهبی در پادشاهی قدیم ایجاد شده بود توسط محققانی که لیست پادشاه از Thutmose III را در تالار جشنواره خود ذکر می کنند رد شده است. آنها گهگاه توجه را به جنبه‌هایی از معماری ویرانه‌ها جلب می‌کنند که تحت تأثیر پادشاهی قدیم است.

اما، همانطور که سبک پادشاهی قدیم (دوران سازندگان بزرگ اهرام) به طور مکرر توسط قرن‌های بعدی تقلید می‌شد تا تداعی کننده سبک پادشاهی قدیم باشد. عظمت گذشته، ارتباط معماری بر ادعا تأثیری ندارد. برخی از دانشگاهیان معتقدند که فهرست پادشاهان توتموس سوم نشان می دهد که اگر امپراتورهای پادشاهی قدیم در آنجا برپا می شدند، بناهای یادبود آنها توسط پادشاهان جانشین ویران می شد. . او Mentuhotep II (حدود 2061-2010 پ. با توجه به اینکه منتوهوتپ دوم مجموعه دفن خود را در دیرالبحری درست در آن سوی رودخانه کرناک ساخت، برخی از متخصصان حدس می زنند که در آن زمان علاوه بر مقبره واهنخ اینتف دوم، معبد بزرگ آمون نیز در آنجا وجود داشته است.

منتوهوتپ دوم می توانست معبدی در آنجا بسازد تا از آمون به خاطر کمک به او در پیروزی قبل از ساختن مجموعه اش در مقابل آن تشکر کند، اگرچه ایناین ادعا حدس و گمان است و هیچ مدرکی برای حمایت از آن وجود ندارد. در آن زمان نیازی به وجود معبدی در آنجا نبود تا او انگیزه پیدا کند. او به احتمال زیاد مکان مجموعه تشییع جنازه خود را به دلیل نزدیک بودن آن به مکان مقدس آن سوی رودخانه انتخاب کرد.

سنوسرت اول پادشاهی میانه (حدود 1971-1926 قبل از میلاد) معبدی برای آمون با حیاطی ساخت که ممکن است به منظور بزرگداشت و تقلید از مجموعه تشییع جنازه Mentuhotep II در آن سوی رودخانه ساخته شده است. Senusret I اولین سازنده شناخته شده در کارناک است. بنابراین، Senusret I می‌توانست کارناک را در واکنش به مقبره قهرمان بزرگ Mentuhotep II طراحی کند. با این حال، تنها چیزی که غیرقابل انکار است، این است که این مکان قبل از اینکه معبدی در آنجا ساخته شود مورد احترام بوده است، بنابراین هرگونه ادعا در این خطوط فرضی باقی می ماند.

پادشاهان پادشاهی میانه که جانشین سنوسرت اول شدند، هرکدام به معبد اضافه کردند. و این منطقه را گسترش داد، اما این پادشاهان پادشاهی جدید بودند که محوطه و سازه‌های معبد ساده را به مجموعه‌ای عظیم با مقیاس باورنکردنی و توجه به جزئیات تبدیل کردند. از زمانی که فرمانروای سلسله چهارم خوفو (ح. 2589–2566 پ.م.) هرم بزرگ خود را در جیزه ساخت، هیچ چیزی قابل مقایسه با کارناک انجام نشده است.

طراحی & عملکرد وب سایت: کارناک از چندین ستون تشکیل شده است که ورودی های عظیمی هستند که در بالای آنها به قرنیزها خم می شوند و به حیاط ها، سالن ها و تالارها منتهی می شوند.معابد اولین دکل به یک دادگاه بزرگ منتهی می شود که بازدید کننده را به ادامه کار دعوت می کند. دادگاه Hypostyle که 337 فوت (103 متر) در 170 فوت وسعت دارد، از دکل دوم (52 متر) قابل دسترسی است. 134 ستون، هر کدام 72 فوت (22 متر) ارتفاع و 11 فوت (3.5 متر) قطر، سالن را نگه می دارند.

مدت ها پس از اینکه پرستش آمون شهرت پیدا کرد، هنوز یک محوطه اختصاص داده شده به مونتو، یک نبرد تبایی وجود داشت. خدایی که ممکن است خدای اصلی بوده باشد که این مکان برای اولین بار به او اختصاص داده شده است. برای ادای احترام به آمون، همسرش موت، الهه پرتوهای حیات بخش خورشید، و پسرشان Khonsu، الهه ماه، معبد به سه بخش تقسیم شد که بونسون در بالا توضیح داد. آنها به عنوان سه گانه تبانی شناخته می شدند و تا زمانی که فرقه اوزیریس و سه گانه اوزیریس، ایزیس و هوروس بر آنها غلبه کرد، محترم ترین خدایان بودند.

معبد اولیه پادشاهی میانه به آمون با مجموعه ای از آمون جایگزین شد. معابدی برای چندین خدا، از جمله اوزیریس، پتاه، هوروس، هاتور، ایزیس و هر خدای برجسته دیگری که فراعنه پادشاهی جدید فکر می‌کردند که وظیفه قدردانی از آنها دارند. کاهنان خدایان بر معبد نظارت می‌کردند، عشر و کمک‌های مالی جمع‌آوری می‌کردند، غذا و نصیحت می‌کردند و نیات خدایان را برای مردم ترجمه می‌کردند. در پایان پادشاهی جدید، بیش از 80000 کشیش در کارناک کار می کردند و کاهنان اعظم در آنجا ثروتمندتر از فرعون بودند.

شروع باسلطنت آمنهوتپ سوم، و احتمالاً پیش از آن، دین آمون چالش هایی را برای پادشاهان پادشاهی جدید ایجاد کرد. هیچ پادشاهی هرگز تلاش نکرد تا به میزان قابل توجهی از اقتدار کاهنان بکاهد، به جز تلاش های نیمه جان آمنهوتپ سوم و اصلاحات خیره کننده آخناتون، و همانطور که قبلاً گفته شد، هر پادشاهی پیوسته به معبد آمون و ثروت کاهنان تبایی کمک مالی می کرد.

0> کرناک حتی در خلال اختلافات دوره میانی سوم (تقریباً 1069 - 525 ق.م) به احترام خود ادامه داد و فراعنه مصر تا آنجا که می توانستند به آن افزودند. مصر در سال 671 قبل از میلاد توسط آشوریان تحت فرمان اسرحدون و متعاقباً توسط آشوربانیپال در سال 666 قبل از میلاد فتح شد. تبس در طول هر دو تهاجم ویران شد، اما معبد آمون در کارناک پابرجا ماند. زمانی که ایرانیان در سال 525 قبل از میلاد بر این کشور غلبه کردند، یک بار دیگر همین الگو تکرار شد. در واقع، پس از ویران کردن تبس و معبد باشکوه آن، آشوری ها به مصریان دستور بازسازی آن را دادند زیرا آنها بسیار خشنود بودند.

اقتدار مصر و کار در کارناک زمانی از سر گرفته شد که فرعون آمیرتائوس (ر. 404-398) پیش از میلاد) ایرانیان را از مصر بیرون راند. Nectanebo I (380–362 پ. معبد Isis در فیله توسط Nectanebo I ساخته شد.یکی از بزرگان بنای تاریخی مصر باستان. او یکی از آخرین پادشاهان بومی مصر بود. مصر استقلال خود را در سال 343 قبل از میلاد با بازگشت ایرانیان به خانه از دست داد.

آسان تر. هر علامت همیشه یک حرف یا صدای واحد را نشان نمی دهد. بلکه اغلب یک علامت سه جانبه یا دو طرفه است که سه حرف یا صدا را نشان می دهد. همچنین می تواند یک کلمه کامل را نشان دهد. معمولاً یک تعیین کننده همراه با کلمات استفاده می شود. از حروف p و r برای املای کلمه "خانه" استفاده می شود و سپس نقاشی خانه به عنوان تعیین کننده در انتهای کلمه اضافه می شود تا مطمئن شود که خواننده متوجه موضوع مورد بحث شده است.7 حقایق جالب در مورد زبان مصر باستان 6

1) اختراع هیروگلیف

نام Medu Netjer که به معنای "کلمات خدایان" است، به آن داده شد. هیروگلیف مصر باستان تصور می شد که بیش از 1000 هیروگلیف که سیستم های نوشتاری هیروگلیف را تشکیل می دهند توسط خدایان خلق شده اند. به طور دقیق تر، سیستم نوشتاری توسط خدای توث برای بهبود خرد و حافظه مصری توسعه داده شد. اولین خدای خورشیدی فکر می کرد که این ایده وحشتناکی است که به بشریت سیستم نوشتاری بدهد زیرا می خواست آنها با ذهن خود فکر کنند نه با نوشتن. اما توث هنوز روش نگارش خود را به کاتبان مصری واگذار می کرد.

از آنجایی که آنها تنها افرادی بودند که می توانستند هیروگلیف های مصری را بخوانند، کاتبان در مصر باستان بسیار مورد احترام بودند. هنگامی که تمدن فراعنه برای اولین بار ظهور کرد، درست قبل از 3100 قبل از میلاد، خط تصویری توسعه یافت. 3500 سال پس از اختراع آنها، در پنجمقرن بعد از میلاد مصر آخرین نوشته هیروگلیف خود را تولید کرد. و به طرز عجیبی، هنگامی که زبان با سیستم های نوشتاری مبتنی بر حروف جایگزین شد، درک زبان برای 1500 سال غیرممکن بود. هیروگلیف های اولیه مصری (تصویر) نمی توانستند احساسات، افکار یا باورها را منتقل کنند.

علاوه بر این، آنها قادر به بیان گذشته، حال یا آینده نبودند. اما در سال 3100 قبل از میلاد، دستور زبان، نحو، و واژگان همه بخشی از سیستم زبان آنها بود. علاوه بر این، آنها مهارت های نوشتاری خود را با استفاده از سیستمی از ایدئوگرام ها و فونوگرام ها توسعه دادند. آواگرام ها صداهای فردی را نشان می دهند که یک کلمه معین را می سازند. آواگرام ها، بر خلاف پیکتوگراف ها، برای افراد غیر بومی زبان قابل درک نیستند. در هیروگلیف های مصری 24 مورد از پرکاربردترین فونوگرام ها وجود داشت. برای توضیح بیشتر معانی کلماتی که در فونوگرام نوشته شده بودند، در پایان، ایدئوگرام هایی اضافه کردند.

2) خط های زبان مصر باستان

چهار خط مجزا وجود داشت. برای نوشتن زبان مصر باستان استفاده می شود: هیروگلیف، هیراتیک، دموتیک و قبطی. در طول زمان طولانی که زبان مصری باستان استفاده می شد، این شخصیت ها یکباره به وجود نیامدند، بلکه متوالی بودند. همچنین نشان می‌دهد که مصریان باستان تا چه حد در اندیشه‌های خود بالغ بوده‌اند، زیرا پیش‌بینی می‌کردند که پیچیدگی و پیشرفت زندگی نیازمند ایجادروش‌های ارتباطی مناسب برای تقویت و مستندسازی فعالیت‌های گسترده و پیشرفته.

همچنین ببینید: معرفی اسکاندیناوی: سرزمین وایکینگ ها

قدیمی‌ترین نوشته‌ای که در مصر باستان استفاده می‌شد، هیروگلیف نام داشت و یکی از زیباترین نوشته‌هایی است که تا کنون ساخته شده است. با گذشت زمان، مصریان مجبور به ایجاد خطی جدید، خط شکسته تر و سرراست برای پاسخگویی به تقاضاهای در حال گسترش آنها و برآوردن الزامات اداری شدند. در نتیجه، آنها یک خط شکسته به نام Hieratic ایجاد کردند. مراحل بعدی مستلزم این بود که نوشتار هیراتیک به صورت شکسته تر باشد تا بتواند بسیاری از امور و تعاملات اجتماعی را در خود جای دهد. خط دموتیک نامی بود که به این نوع نوین خط شکسته داده شد.

خط قبطی متعاقباً برای پاسخگویی به نیازهای زمان توسعه یافت. زبان مصری با استفاده از الفبای یونانی و هفت حرف از خط دموتیک نوشته شده است. مناسب است که سوء تفاهم رایج در مورد زبان مصر باستان را که در اینجا "زبان هیروگلیف" نامیده می شود، برطرف کنیم. نوشتن با هیروگلیف یک خط است نه یک زبان. چهار خط مجزا برای نوشتن یک زبان مصری باستان (هیروگلیف، هیراتیک، دموتیک، قبطی) استفاده می‌شود.

خط هیروگلیف: قدیمی‌ترین سیستم نوشتاری که مصریان باستان برای ثبت زبان خود به کار می‌بردند. هیروگلیف بود اصطلاح هیروس و گلیف در زبان یونانی منابع این واژه هستندعبارت. آنها از نوشته آن بر روی دیوارهای مکان های مقدس مانند معابد و مقبره ها به عنوان "کتیبه های مقدس" یاد می کنند. معابد، بناهای تاریخی، دیوارهای مقبره‌ها، استلاها، و سایر آثار باستانی از انواع مختلف، همگی دارای حروف هیروگلیف بودند.

Hieratic: این اصطلاح از صفت یونانی hieratikos به معنای "کشیشی" گرفته شده است. از آنجایی که کشیشان اغلب از این خط در سراسر دوران یونانی-رومی استفاده می کردند، به آن لقب «کشیشی» داده شد. همه اسکریپت‌های قدیمی‌تر که به اندازه کافی خط شکسته هستند تا اشکال گرافیکی اصلی علائم را غیرقابل تشخیص نشان دهند، اکنون با این نام استفاده می‌شوند. پیدایش چنین خط مقدماتی و خط شکسته عمدتاً ناشی از تمایل فزاینده برای برقراری ارتباط و مستندسازی بود. اگرچه بسیاری از آن بر روی پاپیروس و استراکا نوشته شده است، اما گاهی اوقات کتیبه های هیراتیک روی سنگ نیز یافت می شود.

Demotic: این کلمه از کلمه یونانی demotions به معنای "محبوب" گرفته شده است. ” این نام به این معنی نیست که فیلمنامه توسط برخی از اعضای عمومی تولید شده است. بلکه به استفاده گسترده از اسکریپت توسط همه افراد اشاره دارد. دموتیک، یک نوع بسیار سریع و ساده از نوشتار هیراتیک، در ابتدا حدود قرن هشتم قبل از میلاد ظاهر شد و تا قرن پنجم پس از میلاد به کار گرفته شد. بر روی پاپیروس، استراکا و حتی بر روی سنگ به خط هیراتیک نوشته شده بود.

7 واقعیت جالب در مورد زبان مصر باستان 7

قبطی: مرحله نهاییتکامل نوشتار مصری با این خط نشان داده شده است. کلمه یونانی Aegyptus که به زبان مصری اطلاق می شود، احتمالاً از جایی که نام قبطی سرچشمه گرفته است. حروف صدادار برای اولین بار به زبان قبطی معرفی شدند. این ممکن است برای فهمیدن نحوه تلفظ صحیح زبان مصری بسیار مفید بوده باشد. پس از فتح مصر توسط یونانیان، از حروف یونانی برای نوشتن مصر باستان به عنوان یک ضرورت سیاسی استفاده می شد. الفبای یونانی برای نوشتن زبان مصری به همراه هفت حرف علامت مصری که از دموتیک اقتباس شده بودند (برای نمایش صداهای مصری که در یونانی ظاهر نمی شدند) استفاده شد.

3) تحلیل سنگ روزتا

سنگ روزتا یک استلای گرانودیوریتی است که با همان کتیبه به سه خط دموتیک، هیروگلیف و یونانی حکاکی شده است. برای افراد مختلف، چیزهای مختلفی را نشان می دهد. این سنگ توسط سربازان فرانسوی در شهر روزتا (الرشید امروزی) در ژوئیه 1799 در جریان حمله ناپلئون به مصر کشف شد. شرق اسکندریه، نزدیک به سواحل مدیترانه، جایی بود که روزتا را می‌توان یافت.

افسر پیر فرانسوا خاویر بوچارد (1772-1832) هنگامی که سربازان ناپلئون در حال ساختن استحکامات بودند، قطعه سنگ حکاکی شده قابل توجهی را کشف کرد. اهمیت کنار هم قرار دادن نوشته های هیروگلیف و یونانی فوراً برای او آشکار شد، و او به درستی فرض کرد که هر خط یک خط است.ترجمه یک سند واحد هنگامی که دستورالعمل‌های یونانی برای چگونگی انتشار محتوای استلا ترجمه شد، آنها این تصور را تأیید کردند: «این فرمان باید بر روی یک استلا از سنگ سخت با حروف مقدس (هیروگلیف)، بومی (دموتیک) و یونانی نوشته شود.» در نتیجه، سنگ روزتا، یا «سنگ روزتا» در فرانسوی، به این نام داده شد.

در طول دو قرن گذشته، گروه‌های زیادی نمادهای کالیدوسکوپیک سنگ روزتا را پذیرفته‌اند و آن را به یک نماد جهانی تبدیل کرده‌اند. از زمانی که برای اولین بار کشف شد آرزوهای امپراتوری فرانسه و انگلیس در مبارزه آنها برای ایجاد، حفظ و گسترش امپراتوری های استعماری در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 در خانه فعلی شی در موزه بریتانیا منعکس شده است. نوشته‌ای که روی دو طرف سنگ نقاشی شده و نوشته شده است: «در مصر توسط ارتش بریتانیا گرفته شده در سال 1801» و «داده شده توسط پادشاه جورج سوم» نشان می‌دهد که خود سنگ هنوز زخم‌های این نبردها را حفظ کرده است.

مصر که در آن زمان بود. بخشی از امپراتوری عثمانی بین نیروهای سیاسی مخالف گرفتار شده بود. مصر وارد قرنی شد که در نتیجه تهاجم ناپلئون در سال 1798 و شکست متعاقب آن توسط ارتش های بریتانیا و عثمانی در سال 1801 مکرراً مورد بهره برداری قرار گرفت. تظاهرات گسترده، مقاومت گسترده و قیام های متناوب با سرکوب توسعه خودمختار توسط قدرت های اروپایی آغاز شد و معمولاً سازماندهی شده بود. حول احساسات ناسیونالیستی در میانساکنینی که عمدتاً اسلامی و قبطی بودند. پس از معاهده اسکندریه، این سنگ در سال 1801 به طور رسمی به بریتانیایی ها داده شد و در سال 1802 در موزه بریتانیا سپرده شد.

این سنگ تقریباً به طور مداوم با شماره ثبت BM EA 24 در آنجا نشان داده شده است. اینکه چه تعداد از گروه ها بر معنای سنگ روزتا تأثیر گذاشته اند، مستلزم آگاهی از پیشینه تاریخی آن است.

این سنگ هم برای سربازان ناپلئون که آن را کشف کردند و هم برای سربازان بریتانیایی که آن را در اختیار گرفتند، برای پیشرفت علمی و هژمونی سیاسی بود. پس از شکست فرانسه. این سنگ از دیرباز به عنوان نماد تاریخ ملی و فرهنگی مشترک بسیاری از اقوام مصر بوده است. به همین دلیل، برخی از مردم "صادرات" سنگ روزتا را به عنوان یک "دزدی" استعماری می دانند که باید با بازگشت به کشور معاصر مصر جبران شود.

عبارت "سنگ روزتا" تبدیل شده است. به طور گسترده برای اشاره به هر چیزی که به دلیل نقش مهم آن در رمزگشایی کتیبه های مصر باستان، رمزها را شکسته یا اسرار را فاش می کند، استفاده می شود. استفاده از نام برای یک برنامه معروف یادگیری زبان بهترین نمونه از این است که چگونه دنیای شرکت ها به سرعت به محبوبیت آن دست یافته اند. اصطلاح "سنگ روزتا" در فرهنگ جهانی قرن بیست و یکم به قدری رایج شده است که نسل‌های آینده می‌توانند روزی بدون اینکه متوجه باشند از آن استفاده کنند.




John Graves
John Graves
جرمی کروز یک مسافر، نویسنده و عکاس مشتاق است که اهل ونکوور کانادا است. جرمی با اشتیاق عمیق برای کاوش در فرهنگ‌های جدید و ملاقات با مردم از هر طبقه‌ای، ماجراجویی‌های متعددی را در سرتاسر جهان آغاز کرده است و تجربیات خود را از طریق داستان‌گویی جذاب و تصاویر بصری خیره‌کننده ثبت می‌کند.جرمی پس از تحصیل در رشته روزنامه نگاری و عکاسی در دانشگاه معتبر بریتیش کلمبیا، مهارت های خود را به عنوان یک نویسنده و داستان نویس تقویت کرد و به او این امکان را داد که خوانندگان را به قلب هر مقصدی که بازدید می کند منتقل کند. توانایی او در پیوند دادن روایت‌های تاریخ، فرهنگ و حکایات شخصی باعث شده تا او در وبلاگ تحسین‌شده‌اش، سفر در ایرلند، ایرلند شمالی و جهان با نام مستعار جان گریوز، طرفداران وفاداری داشته باشد.رابطه عاشقانه جرمی با ایرلند و ایرلند شمالی در طی یک سفر انفرادی کوله پشتی در جزیره زمرد آغاز شد، جایی که او بلافاصله مجذوب مناظر خیره کننده، شهرهای پر جنب و جوش و مردم خونگرم آن شد. قدردانی عمیق او از تاریخ غنی، فولکلور و موسیقی منطقه او را مجبور کرد بارها و بارها به کشور بازگردد و کاملاً خود را در فرهنگ ها و سنت های محلی غرق کند.جرمی از طریق وبلاگ خود نکات، توصیه ها و بینش های ارزشمندی را برای مسافرانی که به دنبال کشف مقاصد دلربا ایرلند و ایرلند شمالی هستند ارائه می دهد. این که آیا آن را کشف پنهان استسنگ‌های قیمتی در گالوی، ردیابی ردپای سلت‌های باستانی در گذرگاه غول‌ها، یا غوطه‌ور شدن در خیابان‌های شلوغ دوبلین، توجه دقیق جرمی به جزئیات تضمین می‌کند که خوانندگانش راهنمای سفر نهایی را در اختیار دارند.به عنوان یک جهانگرد با تجربه، ماجراهای جرمی فراتر از ایرلند و ایرلند شمالی است. از پیمودن خیابان‌های پرجنب‌وجوش توکیو تا کاوش در خرابه‌های باستانی ماچو پیچو، او در جستجوی تجربه‌های چشمگیر در سراسر جهان سنگ تمام گذاشته است. وبلاگ او به عنوان یک منبع ارزشمند برای مسافرانی است که به دنبال الهام گرفتن و توصیه های عملی برای سفرهای خود هستند، بدون توجه به مقصد.جرمی کروز، از طریق نثر جذاب و محتوای بصری فریبنده‌اش، از شما دعوت می‌کند تا در سفری متحول کننده در سراسر ایرلند، ایرلند شمالی و جهان به او بپیوندید. چه مسافری با صندلی راحتی باشید که در جستجوی ماجراجویی های جانشین هستید یا یک کاوشگر باتجربه که به دنبال مقصد بعدی خود هستید، وبلاگ او وعده می دهد که همراه مورد اعتماد شما باشد و شگفتی های جهان را به آستان شما برساند.