برایان فریل: کار و میراث زندگی او

برایان فریل: کار و میراث زندگی او
John Graves

فهرست مطالب

وبلاگی در مورد برایان فریل و برخی از معروف ترین آثار و دستاوردهای او، لطفا از پست های بیشتر در مورد نویسندگان مشهور ایرلندی در زیر لذت ببرید:

دو نویسنده

برایان فریل نام بزرگی در دنیای ادبی ایرلند است. او در طول زندگی اش شعرها، نمایشنامه ها و داستان های کوتاه بسیاری خلق کرد. علاوه بر این، او بسیاری از قطعات شناخته شده را خلق کرد، به عنوان مثال، Transitions and Faith Healer، و بسیاری دیگر.

برای کشف زندگی و کار نویسنده باشکوه برایان فریل، و دستاوردهای او، به خواندن ادامه دهید.

برایان فریل

منبع: فلیکر، شرکت تئاتر تغییر زمان

زندگی اولیه برایان فریل

برایان پاتریک فریل در ناکمویل، شهرستان متولد شد تایرون در 9 ژانویه 1929. در نتیجه، او در جریان مشکلات ایرلندی بزرگ شد و در نتیجه بر نوشته‌های بعدی او تأثیر گذاشت. فریل ابتدا در مدرسه لانگ تاور در دری و سپس کالج سنت کلمب در دری تحصیل کرد.

جالب است که در کالج سنت کلمب، نویسندگان معروف، سیموس هینی و سیموس دین نیز حضور داشتند. تحصیلات تکمیلی او ابتدا در کالج سنت پاتریک در مینوت انجام شد، جایی که او در مسیر کشیشی بود، اما قبل از تعیین تکلیف باقی مانده بود و مدرک لیسانس خود را دریافت کرد.

او سپس به کالج تربیت معلم سنت جوزف در بلفاست رفت. (اکنون کالج دانشگاه سنت مری). او از معلمی واجد شرایط فارغ التحصیل شد و در بسیاری از مدارس اطراف دری کار تمام وقت پیدا کرد.

او در سال 1954 با آن موریسون ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند (چهار دختر و یک پسر) شد. در سال 1960 برایان فریل حرفه خود را به عنوان نویسنده دنبال کرد، سپس در سال 1969 بهشخصیت ها

مایکل ایوانز شخصیت اصلی است، با این حال، او روی صحنه دیده نمی شود، با این حال، در سراسر شخصیت های دیگر به او اشاره می شود. از آنجایی که او تنها هفت سال دارد که نمایشنامه تنظیم می شود، خواهران او را می پرستند. مایکل راوی داستان است و آینده شخصیت های دیگر نمایشنامه را فاش می کند.

کیت موندی قدیمی ترین و در نتیجه شخصیت مادر خواهران موندی است. او تنها کارگر خانه است و معلم مدرسه است. او یک کاتولیک متعهد است و از اعمال بت پرستی در Lughnasa و همچنین از دست دادن ایمان جک به کلیسای کاتولیک ناراضی است.

Maggie Mundy خانه‌دار خانه است. او در طول نمایشنامه نقش مهمی در پراکنده کردن بحث ها و حفظ فضایی آرام دارد. پس از اطلاع از موفقیت دوستش، بی سر و صدا به زندگی خود فکر می کند و نشان می دهد که رویاهایی دارد. این تفکر آرام در مونولوگ او با خود سبک دل و شاد معمولی او در تضاد است.

کریستینا موندی 26 ساله و کوچکترین خواهر است. او یک پسر به نام مایکل دارد که پدرش گری ایوانز است. او ظاهر می شود و او را رها می کند وقتی که می خواهد و باعث می شود که او در هنگام خروج بین افسردگی و پس از آمدن دوباره در یک خوش بینی دوباره بیفتد.

رز موندی یک زن 32 ساله است، اما به دلیل رشد رشدی ناتوانی کمتر از سن او عمل می کند. با توجه به این، او آسیب ناپذیر است و خواهران دیگر فکر می کننددنی بردلی از او سوء استفاده می کند.

اگنس موندی یک شخصیت ساکت است که در حال بافتن با رز و کمک به سازماندهی خانه است. نشان داده شده است که او به جری علاقه دارد. روایت مایکل توضیح می دهد که با باز شدن یک کارخانه بافندگی آینده او تیره و تار خواهد بود، به این معنی که بافندگی او از او حمایت نخواهد کرد. او به همراه رز به لندن مهاجرت می کند و تمام ارتباط خود را با خانواده آنها قطع می کند.

جری ایوانز در ابتدا به عنوان یک شخصیت منفی و پست نشان داده می شود که کریستینا را پس از پدر شدن پسرشان مایکل ترک می کند. با این حال، هنگامی که برای اولین بار روی صحنه دیده می شود، نسبت به کریستینا جذاب و محبت آمیز است. او شخصیتی آزاد و وحشی است که با زندگی خواهران موندی در تضاد است.

او قبلاً مربی رقص سالن رقص بود، سپس فروشنده گرامافون بود و اکنون ایرلند را ترک می کند تا در جنگ داخلی اسپانیا در بریگاد بین المللی بجنگد. . از طریق روایت مایکل بزرگسال، متوجه می‌شویم که او خانواده دوم در ولز، همسر و فرزندان زیادی دارد. بنابراین بسیاری از پیشنهادهای او به کریستینا دروغ بودند.

پدر جک در اواخر پنجاه سالگی در این نمایشنامه است. وقتی جوان بود خانه را ترک کرد تا به عنوان مبلغ در یک مستعمره جذامیان در اوگاندا کار کند. او به خاطر کارهای تبلیغی قبلی اش مورد احترام است.

بازگشت ناگهانی او به دونگال در طول نمایش نامعلوم باقی می ماند. در نمایشنامه نشان داده می شود که او در به خاطر سپردن چیزهایی مانند نام خواهرش مشکل دارد. او هم اعتراف می کندتحسین باورهای بت پرستانی مردم آفریقا و اشاره می شود که او ایمان کاتولیک خود را از دست داده است که کیت را نگران می کند. او تنها کسی است که از مایکل به عنوان یک فرزند نامشروع یاد نمی کند، بلکه او را یک کودک عشق می نامد و می گوید که آنها در اوگاندا رایج و پذیرفته شده اند.

در سراسر ارجاعات اوگاندا به عنوان خانه او ذکر شده است. او بعداً از مالاریا و سردرگمی خود بهبود می‌یابد، با این حال، از طریق روایت مایکل، متوجه می‌شویم که او بلافاصله پس از وقایع نمایشنامه بر اثر حمله قلبی درگذشت.

"وقتی ذهنم را به آن تابستان 1936 برگرداندم، خاطرات مختلفی به من ارائه می شود."

«رقصیدن به گونه ای که گویی زبان تسلیم حرکت شده است - گویی این آیین، این مراسم بی کلام، اکنون راهی برای صحبت کردن، زمزمه کردن چیزهای خصوصی و مقدس، و ارتباط با دیگران بود. رقصیدن به گونه ای که گویی قلب زندگی و تمام امیدهایش را می توان در آن نت های آرام بخش و ریتم های خاموش و در آن حرکات بی صدا و هیپنوتیزمی یافت. رقصیدن به گونه ای که گویی زبان دیگر وجود ندارد، زیرا کلمات دیگر ضروری نیستند...»

«آیا آقای ایوانز تا به حال تعجب کرده است که کریستینا چگونه لباس می پوشد و به مایکل غذا می دهد؟ از او می پرسد؟ آیا آقای ایوانز اهمیتی می دهد؟ جانوران در مزارع بیشتر از آن موجود به فکر جوان خود هستند.» -کیت موندی عدم علاقه خود را به گری نشان می دهدایوانز

« وحشی ها. آنها همین هستند! و این چه اعمال بت پرستانه ای دارند که ما را نگران نمی کند – هیچ! روز متاسفم برای شنیدن چنین صحبت هایی در یک خانه مسیحی. یک خانه کاتولیک."

دستاوردها و جوایز

برایان فریل در افتتاحیه تئاتر برایان فریل در دانشگاه کوئینز بلفاست ( منبع تصویر: وب سایت تئاتر برایان فریل)

برایان فریل جوایز بسیاری را برای آثارش دریافت کرده است. او در سال 1987 برای عضویت در مجلس سنای ایرلند نامزد شد و تا سال 1989 در اینجا خدمت کرد.

در سال 1989، رادیو بی‌بی‌سی یک فصل برایان فریل را راه‌اندازی کرد که یک مجموعه شش نمایشنامه بود که به او اختصاص داشت. کار کردن در فوریه 2006، رئیس‌جمهور مری مک‌آلیز به فریل یک مشعل طلا به پاس انتخاب او به سمت آسوی اهدا کرد.

در سال 2008 دانشگاه کوئینز بلفاست قصد خود را برای ساختن یک تئاتر اعلام کرد و برایان فریل در افتتاحیه تئاتر شرکت کرد. تئاتر برایان فریل و مرکز تحقیقات تئاتر در سال 2009. کتابخانه ملی ایرلند دارای 160 جعبه از مقالات برایان فریل است که شامل: دفترچه‌ها، دست‌نوشته‌ها، مکاتبات، مقالات جمع‌آوری نشده، عکس‌ها و بسیاری موارد دیگر از زندگی او است.

نمایشنامه او در سال 1979 "اشراف زادگان" برنده جایزه ایونینگ استاندارد برای بهترین نمایش در سال 1988 و جایزه حلقه منتقدان درام نیویورک برای بهترین نمایشنامه خارجی در سال 1989 شد. پس از آن، "رقص در لوغناسا" در سال 1991 برنده جایزه لارنس اولیویه شد.جایزه بهترین نمایشنامه در سال 1991، جایزه حلقه منتقدان درام نیویورک برای بهترین نمایشنامه در سال 1992، و جایزه تونی برای بهترین نمایشنامه در سال 1992.

سپس، در سال 1995 نمایشنامه او "مولی سوینی" جایزه جدید را دریافت کرد. جایزه حلقه منتقدان درام یورک برای بهترین نمایشنامه خارجی. در سال 2006 برایان فریل به تالار مشاهیر تئاتر آمریکا اضافه شد و در سال 2010 جایزه شخصیت سال دونگال را دریافت کرد.

او همچنین عضو آکادمی هنر و ادبیات آمریکا، انجمن سلطنتی ادبیات بریتانیا شد. و آکادمی ادبیات ایرلند. او همچنین در سال 1974 دکترای افتخاری را از کالج Rosary، ایلینویز دریافت کرد و از سال 1970 تا 1971 به عنوان نویسنده مدعو در کالج Magee (دانشگاه اولستر) فعالیت کرد.

این جوایز و افتخارات معتبر تنها بخشی از بسیاری از افتخارات او هستند. و آثار او در طول دوران حرفه‌ای ادبی‌اش دریافت شد.

اقتباس‌های فیلم برایان فریل

بسیاری از نمایشنامه‌های برایان فریل در یک فیلم اقتباس شدند. "فیلادلفیا، اینجا من می آیم!" در سال 1970 در ایرلند اقتباس شد و منتشر شد. این فیلم توسط جان کوستد کارگردانی شد و سیوبهان مک کنا، دونال مک کن و دس کیو در آن بازی کردند. هر دو در یک فیلم اقتباس شدند. «عشق‌های کاس مک‌گوایر» توسط جیم فیتزجرالد کارگردانی شد. در این فیلم سیوبهان مک کنا، بازیگر نقش کاس مک گوایر نیز بازی کرد. «آزادی شهر» را اریک تیل کارگردانی کرد و هیو وبستر آن را برای تلویزیون اقتباس کرد.دزموند اسکات، جرارد پارکز، سدریک اسمیت و فلورانس پترسون در این اقتباس نقش آفرینی کردند.

در سال 1998، نمایشنامه او "رقصیدن در لوگناسا" به فیلمی با بازی مریل استریپ در نقش کیت موندی تبدیل شد. برید برنان، بازیگر زن، جایزه فیلم و تلویزیون ایرلندی را برای بهترین بازیگر نقش اول زن دریافت کرد. کارگردانی آن را پت اوکانر برعهده داشت.

همچنین چند فیلم مستند با حضور خود برایان فریل وجود داشت. اولین فیلم در سال 1983 فیلمبرداری شد و "برایان فریل و روز فیلد" نام داشت که یک مستند کوتاه 45 دقیقه ای درباره خود نویسنده و تأسیس شرکت تئاتر فیلد دی بود.

دوم در سال 1993 ساخته شد. به نام "از بالی بیگ تا برادوی" که در مورد اولین تولید او از "تنسی شگفت انگیز" تا برنده جایزه تونی "رقص در لونهناسا" است.

حقایق سرگرم کننده

  • تئاتر Brain Friel در دانشگاه کوئینز بلفاست، برای اینکه بدانید چه خبر است، اینجا را ببینید
  • او در 2 اکتبر 2015 پس از یک بیماری طولانی در گرین کاسل، شهرستان دونگال درگذشت
  • نام خانوادگی او، فریل، از نام گالیک O'Firghil گرفته شده است
  • او پنج فرزند به نام‌های جودی، مری، پاتریشیا، سالی و دیوید داشت. گنجینه ایرلندی برای کل جهان”

آیا هیچ یک از آثار ادبی متعدد برایان فریل را تماشا کرده اید یا خوانده اید؟ نظر خود را در مورد آن در نظرات زیر بگویید!

اگر از این کار لذت بردیددونگال برای فرار از فضای سیاسی ایرلند شمالی در آن زمان. اولین اثر منتشر شده او داستان کوتاه او "کودک" بود که در سال 1952 منتشر شد.

برایان فریل نمایشنامه نویس ایرلندی

در طول زندگی حرفه ای ادبی برایان فریل، او نمایشنامه های زیادی نوشت. اولین نمایش صحنه ای او "فرانکوفیل" در سال 1960 در بلفاست به نمایش درآمد و بعدها به "بهشت مشکوک" تغییر نام داد. فریل در سال 1964 اولین موفقیت بزرگ خود را خلق کرد، نمایشنامه "فیلادلفیا اینجا من می آیم!"

این نمایشنامه یکی از معروف ترین نمایشنامه های اوست. با این حال، این تنها موفقیت او نبود. پس از آن «عشق های کاس مک گوایر» (1966) و «عاشقان» (1967) فریل آمدند. موفقیت‌های بزرگ بعدی او «فایت شفادهنده» است که اولین بار در سال 1979 اجرا شد و «ترجمه‌ها» که اولین بار در سال 1980 اجرا شد.

او در طول فعالیت ادبی خود بیش از 30 نمایشنامه منتشر کرد. در زیر خلاصه‌ای از برخی از معروف‌ترین آثار او در سرتاسر جهان را آورده‌ایم.

"Philadelphia Here I Come!"

اولین موفقیت بزرگ برایان فریل در لندن، دوبلین و نیو یورک. این نمایشنامه بر روی مردی به نام گرت اودانل و مهاجرت او به آمریکا تمرکز دارد.

همچنین ببینید: ساحل شمالی مصر – جاذبه های سفر مصر

شخصیت های "Philadelphia Here I Come"

شخصیت اصلی گرت به دو شخصیت تقسیم می شود: عمومی گرث، و گرت سرباز. «گار» نام مستعار اوست و هر کدام توسط بازیگران مختلفی به تصویر کشیده شده است.

S.B. اودانل پدر گرت است. او شخصیتی است که از نظر احساسی در دسترس نیست، این موضوع گرت را به عنوان شخصیت او آزار می دهدبه نظر نمی رسد پدر از رفتنش ناراحت باشد.

مج گرت و خانه دار پدرش است. او به عنوان یک شخصیت مادر در زندگی گرت به تصویر کشیده شده است. او همچنین از S.B عصبانی می شود. به خاطر در دسترس نبودن احساسی اش.

کیت دوگان علاقه عشق گرت به این نمایشنامه است. او دلیل بزرگی برای ترک گرت است زیرا، اگرچه آنها یکدیگر را دوست دارند، اما او با دیگری ازدواج کرده است.

سناتور دوگان پدر کیت دوگان است. او حقوق می خواند و به او پیشنهاد می شود که ثروتمند باشد. او همچنین فکر می کند گرت به اندازه کافی برای دخترش خوب نیست.

استاد بویل معلم محلی است. او یک الکلی خودمحور است که سعی می کند با دروغ به خود ببالد، با این حال، توسط بسیاری از شخصیت های دیگر که می دانند او دروغ می گوید، ترحم می کند.

کانن (میک اوبیرن) اثر S.B. تنها دوستی که بازدید می کند او "لاغر" و "سفید پوست" است و طبیعتی قابل پیش بینی دارد. فریل از او به عنوان نمادی نمادین از کلیسای کاتولیک استفاده می کند.

سوئینی ها (لیزی، مایر و کان). لیزی عمه گرت است، مایر خواهر لیزی است که مرده است، و کان شوهر لیزی است. برنامه گرت در فیلادلفیا این است که با لیزی و کان بماند.

پسرها (ند، جو و تام) دوستان گرت هستند که شخصیت های پرانرژی و پر سر و صدایی هستند.

"Philadelphia Here I Come!" نقل قول ها

"فیلادلفیا، اینجا آمدم، درست به همان جایی که از آنجا شروع کردم..."

"گوله های پیچشی، بگویید چیزی! یه چیزی بگو پدر!

-این نقل قولبر آرزوی گرت برای پدرش برای نشان دادن نوعی احساسات برای ترک او تاکید می کند.

"من یک پست بزرگ در بوستون، رئیس آموزش و پرورش در دانشگاه معتبر آنجا به من پیشنهاد شده است."

همچنین ببینید: گروه‌های راک ایرلندی در طول دهه‌ها: کاوش در تاریخ شگفت‌انگیز ایرلند از طریق موسیقی

یکی از بسیاری از دروغ‌هایی که استاد بویل در نمایشنامه گفته است.

برایان فریل "افیت شفادهنده" خلاصه‌ای کوتاه از «شفا دهنده ایمان» اثر برایان فریل ایجاد کرده‌اند. این نمایشنامه شامل دو پرده و چهار مونولوگ است که داستان یک درمانگر ایمان ایرلندی به نام فرانک را روایت می کند. او به همراه همسر و مدیرش در سراسر ولز و اسکاتلند سفر کرده است.

در هر مونولوگ، شما روایت های مختلفی از تجربیات شفابخشی را خواهید شنید که توسط فرانک اجرا شده است. اولین و آخرین مونولوگ توسط شفا دهنده فرانک صحبت می شود. همچنین یک مثلث عشقی بین سه همسفر وجود دارد.

شخصیت های "افسانه دهنده ایمان"

در این نمایشنامه فقط 3 شخصیت وجود دارد. فرانک هاردی که شفا دهنده ای است که در هر مونولوگ در مورد آن صحبت می شود. همسرش گریس نام دارد که تجملات طبقه بالای خود را ترک می کند تا فرانک را دنبال کند. شخصیت سوم مدیر او است که تدی نام دارد.

به نقل از "Faith Healer"

"چگونه درگیر شدم؟ به عنوان یک مرد جوان، شانس داشتم با آن معاشقه کنم و آن مرا تسخیر کرد. "با چنین اطمینانی."

"ایمان شفابخش - شفای ایمان. یک کاردستی بدون شاگردی، یک حرفه بدون یکوزارت چگونه درگیر شدم؟ در جوانی شانس داشتم با آن معاشقه کنم و آن مرا تسخیر کرد. نه، نه، نه، نه، نه - این لفاظی است. خیر؛ بیایید بگوییم من آن را انجام دادم ... زیرا می توانستم آن را انجام دهم. این به اندازه کافی دقیق است.»

برایان فریل «ترجمه ها»

برایان فریل، نمایشنامه نویس ایرلندی، نویسنده و کارگردان The Field Day عکس شرکت تئاتر با سر ایان مک کلن و دکتر جیمز نسبیت. (منبع تصویر: فلیکر – دانشگاه اولستر)

"ترجمه ها" در سال 1980 نوشته شد و در Baile Beag (Ballybeg) روایت می شود. این نمایش اولین بار در 23 سپتامبر 1980 در گیلدهال در دری اجرا شد و اولین نمایشنامه ای بود که در شرکت تئاتر فیلد دی اجرا شد.

خلاصه "ترجمه ها"

این نمایش به دو دسته تقسیم می شود. سه پرده:

  • پرده 1: بعدازظهر در اواخر اوت 1833
  • پرده 2: چند روز بعد (که دو صحنه دارد)
  • پرده 3: عصر روز بعد

پرده اول در مدرسه پرچین باز می شود و مانوس را نشان می دهد که سعی می کند به سارا صحبت کند. جیمی جک روی صحنه است و درس را تماشا می کند و نظر می دهد. کلاس عصر شروع می شود و یکی یکی دانش آموزان می آیند و منتظر ورود مدیر مدرسه هستند.

مدیر مدرسه به همراه کاپیتان لنسی، اوون و ستوان یولند وارد شدند. این اولین باری است که اوون در شش سال گذشته به خانه بازمی گردد. اوون ترجمه می کند در حالی که لنسی درباره Ordnance Survey توضیح می دهد.

یولند توضیح می دهد که او عاشق ایرلند شده است وآرزو می کند که او بتواند به زبان گالیکی صحبت کند. مانوس از آنها انتقاد می کند و فکر می کند که اوون پنهان می کند که این اتفاقات در بیل بیگ چیزی بیش از "یک عملیات نظامی خونین" نیست.

پرده دوم، صحنه اول در مورد تغییر نام برخی از مکان های ایرلندی توسط اوون و یولند باز می شود. یولند از تمایلش برای یادگیری زبان گالیکی و اینکه اسم‌ها چقدر زیبا به نظر می‌رسند پریشان می‌شود. یولند سپس اعلام می کند که دیگر نمی خواهد این کار را انجام دهد و اعتراف می کند که مهمات آنها "یک نوع اخراج" است، اما اوون او را نادیده می گیرد.

مانوس وارد می شود و اعلام می کند که به او کاری برای باز کردن پیشنهاد شده است. یک مدرسه پرچین در اینیس میدون، 50 مایلی جنوب بیل بیگ. سپس، مایر در نزدیکی پایان صحنه وارد می شود تا اعلام کند که عصر روز بعد رقصی در حال انجام است به این امید که عشق جدید او، یولند، شرکت کند.

پرده دوم، صحنه دوم با یولند و مایر با هم از رقص فرار می کنند. آنها نمی توانند یکدیگر را درک کنند، اما هر دو اعتراف می کنند که یکدیگر را دوست دارند. آنها می بوسند اما توسط سارا که به مانوس می گوید دستگیر می شوند.

پرده سوم با فرار مانوس از دست بیل بیگ آغاز می شود. از آنجایی که یولند ناپدید شده است، مانوس احتمالاً پاسخگو خواهد بود زیرا شب قبل پس از بوسیدن مایر با عصبانیت او را جستجو کرد. اوون به او توصیه می‌کند که ترک نکند زیرا این امر باعث می‌شود او مشکوک‌تر به نظر برسد.

بعد از رفتن مانوس، دوالتی و بریجت از راه می‌رسند و اعلام می‌کنند که پنجاه سرباز بریتانیایی یا بیشتر با سرنیزه‌ها وارد شده‌اند.آن‌ها به اوون می‌گویند که هیو و جیمی جک به ورودشان اعتراض کردند و آن‌ها را با نام‌های بسیاری به معنای «مهاجم» صدا کردند. لنسی از راه می رسد و اعلام می کند که یولند گم شده است و اگر او را پیدا نکردند، دهکده را ویران خواهند کرد. دوالتی به او می گوید که اردوگاهش در آتش است تا او را ترک کند.

سپس از اوون می پرسد که آنها واقعاً دهکده را ویران خواهند کرد. اوون پاسخ می دهد که آنها این کار را خواهند کرد و ارتش بدون در نظر گرفتن یافتن یا نبودن یولند به بیرون راندن مردم ادامه خواهد داد. برای پایان، هیو و جیمی جک مست می رسند، هیو اعتراف می کند که آنها چاره ای جز پذیرش و یادگیری نام مکان های جدید و ساختن آنها برای خود ندارند.

«ترجمه ها» شخصیت ها <. 11>

مانوس پسر هیو است و عاشق مایر است. او عشق او را به دست نمی آورد زیرا بیکار است و هیچ زمین یا ثروتی برای ارائه به او و خانواده اش ندارد.

اوون یکی از اعضای ارتش انگلیس است و برای کمک به یولند استخدام شد تا نام های مکان های ایرلندی را انگلیسی کند. بعداً برای پیوستن به مقاومت ایرلند می رود. او همچنین برادر کوچکتر مانوس است. انگلیسی ها به اشتباه رولند نامیده می شوند.

هیو پدر مانوس و اوون است. او مدیر مدرسه پرچین محلی است. او اغلب در نمایشنامه مست است و به شاگردانش ایرلندی، لاتین و یونانی می‌آموزد. او اغلب از دانش‌آموزانش درباره منشأ کلمات سؤال می‌کند.

سارا یک شخصیت جوان است که نقص گفتاری دارد، مانوس به او کمک می‌کند تا نامش را به زبان بیاورد.ارتش انگلیسی برای جایگزینی و تغییر نام مکان های ایرلندی در سراسر کشور. با این حال، او عاشق ایرلند و مایر است که آنها را می بوسد. به دنبال این، او ناپدید می شود که منجر به ارتش می شود که اگر او را بازیابی نکنند، روستا را نابود خواهد کرد.

Máire جاه طلبی دارد که ایرلند را ترک کند و انگلیسی یاد بگیرد. او مورد علاقه مانوس و یولند است. او از دست مانوس امتناع می ورزد زیرا او ابزاری برای مراقبت از او ندارد.

جیمی جک کاسی یک مجرد در دهه شصت خود است که هنوز در کلاس های عصرانه در مدرسه پرچین شرکت می کند. او کثیف است، هرگز لباس هایش را نمی شویید یا عوض نمی کند. او تنها زندگی می کند و فقط به زبان های لاتین و یونانی صحبت می کند.

دوالتی در مدرسه پرچین تحصیل می کند. او در نمایش ماشین تئودولیت را می شکند. او را به عنوان "ذهن باز، دل باز، سخاوتمند و کمی ضخیم" توصیف می کنند.

بریجت یک دانش آموز جوان حیله گر و رگه دار در مدرسه پرچین است. او به‌عنوان «دختر جوانی چاق و شاداب، آماده خندیدن، رگه‌های رگ‌ها، و با حیله‌گری غریزی یک روستایی» توصیف می‌شود.

کاپیتان لنسی مسئول اولین بررسی مهمات ایرلند است. بر خلاف یولند، او ایرلند را دوست ندارد و به مردم احترام نمی گذارد یا سعی نمی کند آنها را درک کند.

دوقلوهای دانولی در سراسر نمایشنامه ارجاع داده می شوند، اما هرگز روی صحنه دیده نمی شوند.

نقل قول‌های «ترجمه‌ها»

«بله، این زبان غنی است، ستوان، پر از اسطوره‌های خیال و امیدو خودفریبی - نحوی پر از فرداها. این پاسخ ما به کابین های گلی و رژیم غذایی سیب زمینی است. تنها روش ما برای پاسخ به ... اجتناب ناپذیری ها."

"به خاطر سپردن همه چیز نوعی جنون است."> «حتی اگر ایرلندی صحبت می‌کردم، همیشه در اینجا به عنوان یک خارجی در نظر گرفته می‌شوم، اینطور نیست؟ من ممکن است رمز عبور را یاد بگیرم، اما زبان قبیله همیشه از من فرار می کند، اینطور نیست؟»

«وحشی ها. آنها همین هستند! و این چه اعمال بت پرستانه ای دارند که ما را نگران نمی کند – هیچ! روز متاسفم برای شنیدن چنین صحبت هایی در یک خانه مسیحی. خانه ای کاتولیک."

"مهم نیست که خورشید چقدر در سفر طولانی و خسته اش درنگ کند، غروب طولانی با آهنگ مقدسش می آید." 2>

«...این که گذشته تحت اللفظی، «حقایق» تاریخ نیست که ما را شکل می دهد، بلکه تصاویری از گذشته است که در زبان تجسم یافته است>

برایان فریل "رقصیدن در لوغناسا"

برایان فریل این نمایشنامه را در سال 1990 نوشت و در اوت 1986 در شهرستان دونگال می گذرد. ​​این یک نمایشنامه است. از دیدگاه مایکل ایوانز در مورد تابستان خود در کالج عمه اش زمانی که تنها هفت سال داشت گفت.

این نمایش اولین بار در سال 1990 در تئاتر ابی دوبلین اجرا شد و در سال 1991 به تئاتر ملی لندن منتقل شد. یکی از معروف ترین نمایشنامه های اوست که در سطح جهانی اجرا شد.

«رقصیدن در لوغناسا»




John Graves
John Graves
جرمی کروز یک مسافر، نویسنده و عکاس مشتاق است که اهل ونکوور کانادا است. جرمی با اشتیاق عمیق برای کاوش در فرهنگ‌های جدید و ملاقات با مردم از هر طبقه‌ای، ماجراجویی‌های متعددی را در سرتاسر جهان آغاز کرده است و تجربیات خود را از طریق داستان‌گویی جذاب و تصاویر بصری خیره‌کننده ثبت می‌کند.جرمی پس از تحصیل در رشته روزنامه نگاری و عکاسی در دانشگاه معتبر بریتیش کلمبیا، مهارت های خود را به عنوان یک نویسنده و داستان نویس تقویت کرد و به او این امکان را داد که خوانندگان را به قلب هر مقصدی که بازدید می کند منتقل کند. توانایی او در پیوند دادن روایت‌های تاریخ، فرهنگ و حکایات شخصی باعث شده تا او در وبلاگ تحسین‌شده‌اش، سفر در ایرلند، ایرلند شمالی و جهان با نام مستعار جان گریوز، طرفداران وفاداری داشته باشد.رابطه عاشقانه جرمی با ایرلند و ایرلند شمالی در طی یک سفر انفرادی کوله پشتی در جزیره زمرد آغاز شد، جایی که او بلافاصله مجذوب مناظر خیره کننده، شهرهای پر جنب و جوش و مردم خونگرم آن شد. قدردانی عمیق او از تاریخ غنی، فولکلور و موسیقی منطقه او را مجبور کرد بارها و بارها به کشور بازگردد و کاملاً خود را در فرهنگ ها و سنت های محلی غرق کند.جرمی از طریق وبلاگ خود نکات، توصیه ها و بینش های ارزشمندی را برای مسافرانی که به دنبال کشف مقاصد دلربا ایرلند و ایرلند شمالی هستند ارائه می دهد. این که آیا آن را کشف پنهان استسنگ‌های قیمتی در گالوی، ردیابی ردپای سلت‌های باستانی در گذرگاه غول‌ها، یا غوطه‌ور شدن در خیابان‌های شلوغ دوبلین، توجه دقیق جرمی به جزئیات تضمین می‌کند که خوانندگانش راهنمای سفر نهایی را در اختیار دارند.به عنوان یک جهانگرد با تجربه، ماجراهای جرمی فراتر از ایرلند و ایرلند شمالی است. از پیمودن خیابان‌های پرجنب‌وجوش توکیو تا کاوش در خرابه‌های باستانی ماچو پیچو، او در جستجوی تجربه‌های چشمگیر در سراسر جهان سنگ تمام گذاشته است. وبلاگ او به عنوان یک منبع ارزشمند برای مسافرانی است که به دنبال الهام گرفتن و توصیه های عملی برای سفرهای خود هستند، بدون توجه به مقصد.جرمی کروز، از طریق نثر جذاب و محتوای بصری فریبنده‌اش، از شما دعوت می‌کند تا در سفری متحول کننده در سراسر ایرلند، ایرلند شمالی و جهان به او بپیوندید. چه مسافری با صندلی راحتی باشید که در جستجوی ماجراجویی های جانشین هستید یا یک کاوشگر باتجربه که به دنبال مقصد بعدی خود هستید، وبلاگ او وعده می دهد که همراه مورد اعتماد شما باشد و شگفتی های جهان را به آستان شما برساند.