ایرلند گالیک: تاریخ هیجان انگیز آشکار شده در طول قرن ها

ایرلند گالیک: تاریخ هیجان انگیز آشکار شده در طول قرن ها
John Graves

فهرست مطالب

فرزندان خود را به ارواح شیطانی. خشنود کردن آن ارواح تاریک به این معنی بود که آنها جهان را ترک می کردند و در صلح زندگی می کردند.

یکی دیگر از تمرین هایی که سلت های باستان انجام می دادند، پیشگویی بود. این اصطلاح نقش خواندن آینده را مشخص می کند. این یکی از رایج ترین شیوه ها در ایرلند گیلیک بود. قطعاً سلت های دوران مدرن از چنین تصوراتی بیرون آمده اند. با این حال، آنها هنوز برخی از بقایای سنت هایی را اجرا می کنند که به ما در تفسیر گذشته آنها کمک می کند. کاری که آنها امروزه انجام می دهند این است که نیمه شب به کلیسا می روند و روی ایوانی می ایستند تا در مورد آینده خود بیاموزند.

تفاوت بین گذشته و حال ممکن است در نفوذ مذهبی باشد. سامهین از زمان بت پرستی وجود داشته است. در نتیجه، مردم همیشه پیش‌گویی می‌کردند. هنگامی که سنت ها مسیحی شدند، برخی از آداب بت پرستی توانستند در اطراف باقی بمانند. با این حال، اکنون آنها در کلیساها با شکل مذهبی تر برگزار می شوند.

اگر از این وبلاگ لذت بردید، برخی از وبلاگ های دیگر مربوط به تاریخ، افسانه ها و افسانه های ایرلند را بررسی کنید: حقایق جالب درباره افسانه ایرلندی کودکان از لیر

جهان دائما تغییر می کند. در دوران مدرن ما، به لطف فناوری، تغییر بسیار سریع و قابل توجه است. آیا تا به حال به این فکر کرده اید که زندگی قبل از هجوم فناوری چگونه بوده است؟ قطعاً کاملاً متفاوت بود. فرهنگ ها متفاوت بودند و خرافات، زبان ها، تصورات و غیره نیز متفاوت بودند. برخی از کشورها هنوز آنجا نبودند. دیگران همیشه در اطراف بودند، اما متفاوت.

کشورهای مختلف سابقاً شامل ایرلند هستند . دومی در طول اعصار دستخوش تغییرات زیادی شده است. در مقطعی، ایرلند گالیک بود. کمی متفاوت از آنچه امروز است. مردم ایرلند همیشه به نام های مختلف از جمله گائل ها یا سلت ها معروف بوده اند. تاریخ گالیک یک جدول زمانی طولانی از ایدئولوژی ها و خرافات جالب است. شما به زودی در مورد همه چیزهایی که برای شناخت فرهنگ گیلیک لازم است یاد خواهید گرفت.

همه آنچه باید درباره ایرلند گیلیک بدانید

در در زبان ایرلندی، مردم به ایرلند گالیک به عنوان Éire Ghaidhealach اشاره می کنند. ایرلند گالیک فرهنگی بود که در مقطعی از تاریخ ایرلند رخ داد. این دوره از دوران پیش از تاریخ و تا اوایل قرن هفدهم ادامه داشت. علاوه بر این، آن دوره یک نظم سیاسی و اجتماعی بود که گائل ها ایجاد کردند. این به نوعی به این معنی بود که آنها به تنهایی دارای فرهنگ هستند. نه چیزی که با ایرلندی متفاوت باشد،در اطراف ایرلند و بریتانیای غربی. شما می توانید آنها را در بناهای سنگی موجود در اطراف جزایر پیدا کنید. آنها در مرز ایرلند فراوان هستند. با این حال، هنوز برخی از آنها در خارج وجود دارد.

ولز پس از ایرلند کشوری با بیشترین تعداد بناهای سنگی با کتیبه های ارتدکس است. به موضوع اصلی خود برگردیم، الفبای مورد استفاده در زبان ایرلندی باستان اسکولاستیک اوگام بود. ایرلندی ها از قرن ششم و تا قرن نهم شروع به استفاده از آنها کردند.

Ø آموزش در ایرلند گالیک

آموزش قطعا بخش حیاتی از توسعه فرهنگ ها است. . فرهنگ گالیک ممکن است سنت های خود را به صورت شفاهی منتقل کرده باشد. با این حال، آنقدر برای یادگیری ارزش قائل بودند که حتی برای چنین هدفی صومعه های گیلکی داشتند. صومعه های گالیک یکی از بالاترین عناصر تأثیرگذار در اروپا به شمار می رفتند. آنها مراکزی بودند که برای یادگیری و توسعه هنر جزیره ای تعیین شده بودند. با این حال، پیش از مسیحیت، خدا یا خدایان دیگری برای پرستش وجود داشت. ایرلند گالیک زمانی بود که مسیحیت هنوز به بیشتر اروپا نرسیده بود. بت پرستی غالب ترین دین بود. گائل ها بسیاری از خدایان و الهه های Tuatha de Danann را می پرستیدند.

بت پرستی دین اجداد گائل ها نیز بوده است. به نظر می رسید که آنها به خود احترام گذاشته انداجداد آنقدر که دین خود را به ارث برده و به جهان دیگر ایمان آورده اند. چیزهای بیشتری برای یادگیری در مورد بت پرستی وجود دارد. بت پرستان عقاید، تعطیلات و خرافات خاص خود را داشتند. با این حال، زمان آن فرا رسیده است که در مورد افرادی که در ایرلند گالیک زندگی می‌کردند، به جزئیات بپردازیم. معنای تحت اللفظی اسکاندیناوی گالی ها گائل های خارجی است. آن مردم در آن زمان وجود داشتند که فرهنگ گالیک غالب بود. با این حال، وقتی نوبت به منشا آنها می رسید، آنها گائل های واقعی نبودند. برخی دیگر از محققان ادعا می کنند که آنها ترکیبی از گائل ها و سایر ملل بودند.

در دوران وایکینگ ها، برخی از سکونتگاه های گیلکی وجود داشت که وایکینگ ها در آنها سکونت داشتند. محل سکونت آنها به ازدواج میان آنها و مردم گیلیک منجر شد. چنین ازدواجی منجر به وجود اسکاندیناوی-گائل ها شد.

در سراسر قرون وسطی و تا قرون وسطی عالی، نورس-گائل ها قدرت یافتند. آنها زمین های اطراف دریای ایرلند را در اختیار داشتند. علاوه بر این، آنها به تنهایی پادشاهی های دیگری را تأسیس کردند. این پادشاهی ها شامل جزایر، دوبلین و مان در ایرلند و گالووی در اسکاتلند بودند. در واقع، آنها پادشاهی های بیشتری را تأسیس کردند، اما موارد ذکر شده برجسته ترین آنها تلقی می شود.

منشا وایکینگ ها به نروژ و اسکاندیناوی بازمی گردد. کسانی که در ایرلند گالیک ساکن شدند، به ویژه نروژی بودندریشه ها آنها توانستند قدرت پادشاهی جزایر را برای حدود پنج قرن در دست بگیرند.

حملات وایکینگ ها

قطعاً، اسکاندیناوی-گائل ها زور نداشتند. بر فراز سرزمین دریای ایرلند با آرامش. اولین حمله آنها در سال 795 انجام شد و در جزیره لومبی انجام شد. از سوی دیگر، این تنها حمله ای نبود که وایکینگ ها در ایرلند گالیک ثبت کردند. دو حمله مهم دیگر در تاریخ ایرلند وجود داشت.

آن دو یورش در خطوط ساحلی دو شهر برجسته ایرلند، دوبلین و کاناخت انجام شد. یورش شهر سابق در سال 798 اتفاق افتاد در حالی که حمله دومی در سال 807 اتفاق افتاد. تاریخ ثبت کرده است که وایکینگ‌های نروژی اولیه از تاکتیک‌های سریع ضربه و فرار استفاده می‌کردند.

خارجی و اشغال و غلبه هرگز سرگرم کننده نیست. با این حال، آنها معمولاً فراز و نشیب های خود را دارند. جنبه مثبت هر سکونتگاهی این است که فرهنگ خود را همراه خود می آورند. بنابراین، سرزمین اشغالی هر عنصری را که از استعمار مناسب است، اتخاذ می کند.

مسلماً، سکونتگاه نورس میراث بزرگی داشت. آنها کسانی بودند که تقسیمات سرزمینی و همچنین پارلمان تینوالد را معرفی کردند. تا به امروز، ایرلندی‌ها هنوز از آنچه از سکونتگاه‌های اسکاندیناوی اقتباس کرده‌اند استفاده می‌کنند.

آیا تفاوتی بین گائل‌ها وسلت ها؟

در مقطعی، ایرلند گالیک وجود داشت، اما، در همه زمان ها، همیشه ایرلند سلتیک وجود دارد. باشه بیشتر توضیح میدیم ایرلند گالیک زمانی وجود داشت که گائل ها وارد ایرلند شدند. به همین سادگی. بنابراین، سلت ها از دو گروه اصلی تشکیل شده بودند. بریتونیک و گیلیک. برخی از مردم ایرلند گالیک را به عنوان گویدلیک نیز یاد می کنند.

هر یک از زیرمجموعه ها در چندین ملت زندگی می کردند که با آنها مرتبط شدند. این در واقع چیزهای زیادی را در مورد ایرلند گیلیک توضیح می دهد. با این حال، برایتونیک ها کسانی بودند که در بریتانی، ولز و کورنوال زندگی می کردند. از سوی دیگر، گائل ها کسانی بودند که در ایرلند، اسکاتلند و جزیره من زندگی می کردند. گائل‌ها و بریتونیک‌ها تنها سلت‌هایی هستند که تا امروز در اروپا باقی مانده‌اند.

بنابراین، تفاوت چندانی بین گائل‌ها و سلت‌ها وجود ندارد. اولی در واقع بخشی از دومی است. به منظور کوتاه کردن یک داستان طولانی، همه گائل ها سلت هستند، اما همه سلت ها گیل نیستند.

ساختار اجتماعی و سیاسی ایرلند گیلیک

طبقات اجتماعی هستند روش تعیین وضعیت هر فرد در جامعه. تقریباً هر فرهنگی به اهمیت گنجاندن سلسله مراتب در جوامع خود معتقد است. در واقع، ایرلند گالیک نیز از این قاعده مستثنی نبود. آنها برای تقسیم جامعه به گروه ها یا محدود ارزش قائل بودند.

Finte شکل جمع کلمه fine است. به معنای خویشاوندی آگناتیک است.دومی در واقع سیستمی است که برای تعیین خط مردانه خانواده استفاده می شود. این به یادگیری تاریخچه خانوادگی مرد و حقوق او در ارث بردن دارایی ها، نام ها یا القاب کمک کرد.

Finte دقیقاً همان سیستم Blood Tanistry است. هر مردی حق داشت اقتدار پدرش را به ارث ببرد. اما اگر عضوی از خانواده خاصی فرزندخوانده می شد، مستحق ارث نیز می شد. با وجود اینکه اعضای خانواده با خانواده ارتباط خونی نداشتند، اما ساختار خویشاوندی آنها را پذیرفت.

ساختار سلسله مراتبی انجمن گیلیک

آسان برای پیش بینی اینکه جامعه در ایرلند گالیک شباهت زیادی به فرهنگ باستانی اروپا دارد. به کسانی که در رده های بالاتر طبقات اجتماعی قرار می گرفتند، امتیازات بیشتری اعطا می شد. آنها کسانی بودند که قدرت و ثروت بیشتری داشتند. آنهایی که موقعیت های معتبر دارند. از سوی دیگر، طبقات اجتماعی پایین در مقایسه با همتایان محترم خود از حداقل یا هیچ امتیازی برخوردار بودند. در زیر ساختار سلسله مراتبی جامعه گالیک از پایین ترین تا بالاترین به ترتیب آمده است.

Ø مردان غیرآزاد

در پایین ترین طبقه بردگان و رعیت ها قرار دارند. ، حدس زدن آسان است، درست است؟ خوب، در زمان های قدیم، گائل ها از آنها به عنوان غیرآزاد یاد می کردند. آنها همچنین آنها را جنایتکار یا اسیر جنگی می دانستند. آیا تا به حال به وضعیت خانواده برده فکر کرده اید؟ آنهابرده نیز بودند برده داری، مانند سلطنت، نسل ها پس از دیگری منتقل می شد. با این حال، ایرلند تقریباً در سال 1200 مفهوم برده داری را از بین برد.

Ø مردان آزاد

درست بالاتر از بردگان، آزادگان قرار می گیرند. در واقع دو نوع از آن طبقه وجود داشت و یکی از آنها در جایگاه بالاتری نسبت به دیگری قرار داشت. نوع اول آزادگانی بودند که می توانستند دارایی خود را داشته باشند. آنها صاحب زمین و گاو بودند، با این حال، اکثریت آنها مالکیت کمی داشتند.

از سوی دیگر، آزادگانی بودند که فقیرتر از آن بودند که صاحب آن شوند. آنها گاه دارایی هایی برای داشتن داشتند، اما بسیار کم و ناچیز بودند. به راحتی می توان حدس زد که نوع اول در طبقه اجتماعی بالاتر از طبقه دوم قرار دارد. آنها اندکی ثروتمندتر بودند.

Ø دورنمدها

بالاتر از دو نوع مرد آزاد، طبقه دورنمدها قرار داشت. Doernemed یک کلاس معتبر بود. با این حال، این طبقه برتر در جامعه گیلکی بود. این کلاس متشکل از متخصصان زیادی بود. این متخصصان شامل پزشکان، صنعتگران، علما، حقوقدانان، شاعران، حقوقدانان، مورخان و غیره بودند. هر حرفه با خانواده های خاصی مرتبط بود. حرفه ها نیز موروثی بودند. حرفه ای ها نیز سطوح خاص خود را داشتند. بالاترین آنها افرادی بودند به نام آن اولام.

یک اولام در حرفه خود استاد بود. او می تواند یک پزشک، شاعر، مورخ یا هر چیز دیگری باشد. با این حال، وجود داردبرخی از مشاغل بودند که هرکسی نمی توانست آن ها را به دست آورد. نیاز به حمایت خانواده های حاکم داشت. این حرفه ها شامل شاعران، پزشکان و حقوقدانان می شد. چنین حمایتی با پایان فرهنگ گالیک در ایرلند به پایان رسید. غرق شدگان تصور افرادی که در این دسته قرار می گیرند آسان است. طبقه حاکم آنها رؤسا، تانیست ها، پادشاهان، درویدها و شاعران بودند. بله، قبلاً گفتیم که شاعران در طبقه Doernemed دروغ می گویند. با این حال، آنهایی که در طبقه بالای اجتماعی قرار دارند، افراد فوق العاده ماهر بودند. مردم از آنها به عنوان فیلی یاد می کردند. دومی از آن دسته شاعرانی بود که حکومتش ستایش پادشاه و ثبت تاریخ و سنت ها بود.

Ø جنگجویان فیانا

خب، اجازه دهید قبل از این شما را در اینجا متوقف کنیم. با فرض هر چیزی فیانا یک طبقه اجتماعی نبود. همه در ایرلند گالیک می توانند یک جنگجو باشند، حتی زنان. فیانا نام رزمندگانی بود که افسانه فین مک کول رهبری می کرد. فین مک کول یک جنگجوی محبوب در اساطیر گیلکی بود.

بازگشت به نقطه نظر ما. فیانا گروهی از مردان جوان بودند که کار اصلی آنها مبارزه با دشمنان بود. آنها قبلاً دور از جامعه گیلکی زندگی می کردند و زندگی خود را صرف شکار غذا می کردند. با این حال، مواقعی وجود داشت که نجیب‌ها به فیانا غذا می‌دادند. چرخه دور می زند و فیانا در تابستان شروع به شکار برای غذای خود کردندیک بار دیگر.

ارتقا یا تنزل به یک طبقه اجتماعی متفاوت (بله، ممکن بود)

گالی ها ممکن است طبقات اجتماعی متفاوتی داشته باشند. مردم موقعیت های خود را به ارث برده اند. با این حال، این بدان معنا نیست که آنها گیر کرده اند. آنها قادر به تغییر رتبه خود از طریق بیش از چند روش مختلف بودند. البته کسانی که در طبقات پایین بودند می توانستند به بالاتر بروند. اما، برعکس آن نیز ممکن بود. افراد طبقات اجتماعی بالا می توانند رتبه خود را پایین بیاورند، اما، بدیهی است که این یک ضرر بود تا یک دستاورد.

خب، اگر از خود می پرسید که چگونه بردگان می توانند به مردان آزاد ارتقا پیدا کنند، راه های مختلفی برای دستیابی به آن وجود دارد. آنها این کار را البته با به دست آوردن ثروت انجام می دهند. از طرف دیگر، آنها می توانند با یادگیری یک مهارت یا یک حرفه، ارتقا پیدا کنند. تقریباً مانند جوامع مدرن، ارائه نوعی خدمات به جامعه می تواند واجد شرایط برای طبقات بالاتر باشد. از آنجایی که دو نوع مرد آزاد وجود داشت، آنها به راحتی می توانستند در سمت بالاتر قرار گیرند.

این اتفاق توسط یک آزاده که مشتری یک ارباب بود و یکی از دارایی هایش را برای او فراهم می کرد، اتفاق افتاد. قطعاً خداوند چیزی در ازای آن داشت، از جمله پرداخت پول یا غذا. مرد آزاد حق داشت مشتری بیش از یک ارباب باشد و حتی سریعتر ثروتمندتر شود. آن قرارداد بین ارباب و موکل در صورت موکل به ورثه منتقل می شوددرگذشت.

Ø تبدیل شدن به یک بریگو

معنای لغوی بریوگو مرد مهمان نواز بود. Briugu اصطلاحی بود که به میزبان سخاوتمند اشاره می کرد. تبدیل شدن به دومی یک موضوع انتخابی بود. چنین انتخابی آن میزبان را قادر می سازد تا برای کلاس های بالاتر واجد شرایط شود. نقش یک بریوگو این بود که خانه خود را برای هرچه بیشتر مهمانان باز کند. او همچنین باید به همه آنها غذا می داد، صرف نظر از تعداد زیادشان. این بخشی از وظایف بریوگو بود که از مهمانان خود در هر زمان و به هر تعداد استقبال کند.

آن وظایف به بریوگوها اجازه می داد که امتیازات بیشتری داشته باشند، زمین های بیشتری داشته باشند و ثروتمندتر شوند. در غیر این صورت، اگر هر یک از مهمانانش را رد می کرد، می توانست همه اینها را از دست بدهد.

قانون برهون در ایرلند گیلیک

ایرلند گالی قوانین خاص خود را داشت که مردم رعایت کرد. در دوران اولیه، ایرلند گالیک دارای قانون برهون یا قانون اولیه ایرلند بود. این یک فرمان یکپارچه بود که در آن تک تک قوانینی وجود داشت که زندگی ایرلند گیلیک را اداره می کرد. به عبارت دقیق تر، آن قانون در دوران قرون وسطی اولیه برجسته تر بود.

قانون اولیه ایرلند تا زمانی که ممکن بود در ایرلند گالیک باقی ماند. با این حال، در سال 1169 چنین نبود. این به طور کامل از بین نرفت، اما تهاجم نورمن ها توانست بخش بزرگی از قانون را پنهان کند. دومی یکی از اهداف آنها از نرمی سازی سرزمین های ایرلند و غلبه بر آنها بود.

اما، قانون برهونتوانست یک بار دیگر در قرن سیزدهم احیا کند. مشخص نیست که آیا تغییری داشته است یا خیر. اما توانست چهار قرن دیگر در بزرگترین بخش جزیره زنده بماند. بله، برخی از نقاط جزیره به طور کامل قانون را پشت سر گذاشته بودند. در بخش‌های دیگر، قانون به دوران مدرن راه یافت. از قرن هفدهم، قانون اولیه ایرلند دیگر برجسته‌ترین قانون نبود. با این حال، هنوز وجود داشت، اما به موازات قوانین انگلیس اعمال می شد.

قوانین اولیه ایرلند در طول سال ها

متون حقوق معمولاً به دوران اولیه اشاره داشتند. قانون ایرلند به عنوان Fenechas. آن مرجع در سراسر جهان نبود، در داخل ایرلند گیلیک بود. Fenechas به معنای قانون Feni است. دومی اصطلاح گالیک Freemen است. آزادگان افرادی در طبقه اجتماعی بالاتر از بردگان بودند. برخی از آنها زمین و دام داشتند در حالی که برخی دیگر نداشتند.

وقتی مسیحیت به ایرلند رسید، قانون برهون را تحت تأثیر قرار داد و باعث بروز برخی درگیری‌ها شد. قطعاً ادیان به شکل گیری قوانین و جامعه کمک کردند. بعداً به جزئیات بیشتری در مورد ادیان اصلی که در ایرلند بوده اند خواهیم پرداخت.

به هر حال، قوانین مربوط به امور مدنی و نه جنایی بودند. بخش عجیب این بود که ایرلند در آن زمان با مفهوم مجازات در جرایم آشنا نبود. حقوقدانان اولیه ایرلند احتمالاً قوانین مختلفی را در مورد جرایم اعمال کرده بودند.اما یکی با تفاوت های جزئی

در دوران گالیک، ایرلند بسیار بزرگتر از امروز بود. خوب، زمین کوچک نشده است، اما بسیاری از آن قطعه عظیم پس از تهاجم نورمن ها از بین رفت. دومی در سال 1169 به ایرلند حمله کرد. قبل از آن زمان، ایرلند گالیک بخش بزرگی از کشور را که بخشی خارجی محسوب می‌شود، پوشش می‌داد.

ایرلند گالیک دوره‌ای متفاوت در تاریخ ایرلند بود. قوانین اقتصادی متفاوتی داشت. آنها هرگز از پول استفاده نکردند. علاوه بر این، ایرلند گالیک در مورد موسیقی، معماری، رقص و به طور کلی هنر سبک خاص خود را داشت. شباهت زیادی به سبک های آنگلوساکسون داشت. هر دو سبک بعداً با هم ادغام شدند تا به تنهایی هنر تولید کنند.

طوایف گیلیک ایرلند

از زمانی که ایرلند گیلیک وجود داشت، جامعه متشکل از چندین قبیله بود. مردم همه گائل ها را به عنوان یک واحد ندیده بودند. در واقع بر اساس طبقه هر طایفه به قبایل یا درون گروهی در یک سلسله مراتب تقسیم می شدند. به هر حال، ایرلند گالیک تنها کشوری نبود که در میان قبایل محبوب بود. تمام اروپا همینطور بود

سلسله مراتب جامعه شامل قلمروها بود. پادشاه یا رئیسی وجود داشت که بر هر قلمرو حکومت می کرد. آن پادشاهان از طریق چیزی که تانیستری نامیده می شد انتخاب می شدند. به زودی به جزئیات بیشتر خواهیم پرداخت. سرزمین‌ها به طور مکرر وارد نبرد و جنگ علیه یکدیگر شده بودند. بر اساسبا این حال، آنها تحریم نبودند.

خب، حتما تعجب کرده اید. اگر قانون برهون شامل مجازات نمی شد، درباره چه بود. در واقع، این قانون موضوعات ساده‌تری را مورد بحث قرار می‌داد، اما مواردی که در ایرلند گیلیک مهم‌ترین بودند. حول محور پرداخت غرامت در مواقع آسیب، بحث ارث و همچنین قراردادها بود.

مسلماً، دستورالعمل های مالکیت اموال، حقوق و وظایف مربوط به آنها را نیز مورد بررسی قرار داد. اوه، یک نکته مهم دیگر در مورد قانون وجود دارد؛ بر دلالت موقعیت های اجتماعی تأکید می کرد. قانون برهون در مورد جامعه سلسله مراتبی ایرلند گیلیک بحث کرد. روابط بین اربابان، بردگان و مشتریان را بیان می کرد.

شرایطی که قانون برهون شامل می شد

قبلاً، برخی از اصطلاحات مهم را بیان کردیم که قانون اولیه ایرلند شامل می شود. از سوی دیگر، آنها تنها عباراتی نبودند که قانون بیان می کرد. تعداد آنها زیاد بود و نقش بسزایی در جامعه گیلیک ایرلند داشتند. این اصطلاحات شامل موارد مربوط به قتل، آسیب جسمی، ازدواج و زنان، خویشاوندی و ارث، موقعیت اجتماعی و سلطنت می‌شد. هنوز هم دارد؛ و احتمالا همیشه انجام خواهد داد. ایرلند گالیک یکی از مناطقی بود که در مورد قتل، مجازات اعدام را رد کرد. بعد با قاتل چگونه رفتار کردند؟ چندین راه وجود داشتبرخورد با یک قاتل، اما، در برخی موارد، قاتل می تواند کشته شود. هرچند این آخرین گزینه بود.

در غیر این صورت، قاتل به زور مجبور به پرداخت دو جریمه متفاوت شده است. نام آنها Log nEnech و دیگری Eraic بود. اولی مبلغی بود که خانواده قربانی دریافت کردند. دومی در لغت به معنای جریمه بدن بود. Eraic جریمه ای اجتناب ناپذیر بود. اگر شخصی مرتکب قتلی می شد، باید هزینه جنازه ای را که می کشت، می پرداخت. این بدان معنا نیست که او از هیچ اتهامی آزاد است. در چنین مواقعی هر چقدر هم که جریمه گران بود، خانواده باید از طرف او پول می پرداخت. اگر خانواده قاتل هم فقیر بودند چه؟ اگر خانواده مقتول نمی توانستند وجهی دریافت کنند، حق داشتند مجرم را نگه دارند. او را از نظر انتخاب کاری که با او انجام دهید حفظ کنید. آنها سه گزینه مختلف داشتند.

سه گزینه شامل فروختن قاتل به بردگی یا کشتن کامل او بود. با این حال، گزینه سوم بخشنده ترین بود. این شامل صبر خانواده مقتول بود. آنها منتظر قاتل می ماندند تا بتواند جریمه مورد نیاز را بپردازد.

ضایعات فیزیکی

در گذشته، حقوقدانان گالیک ایرلند احتمالاً از اعمال تحریم ها بی اطلاع بودند. جنایات آنها به هر حال افراد مجرم را به شدت مجازات نمی کردند. با این حال، قوانینی وجود داشت که از آن محافظت می کردشهروندان، به ویژه کسانی که نیاز مبرمی به غرامت داشتند.

در صورت آسیب جسمی، سیستم های حقوقی وجود داشت که به قربانیان غرامت پرداخت می کرد. همان سیستم‌ها به مجرم حق می‌دادند تنها پاسخی به قربانی یا وکلای او داشته باشند. قانون به پرداخت جراحت، بهبودی و قتل رسیدگی می کرد.

موارد نگهداری بیمار

مجروح موظف بود در قبال وضعیت بیمار مسئول باشد. حتی اگر بهبودی بیمار سریع و آسان بود، در صورت نیاز، مصدوم همچنان مسئول پرستاری بود. مراقبت از سلامتی بیمار، مراقبت بیمار نامیده می شد. خوب، مجروح دقیقاً چه مسئولیتی داشت؟ مجروح باید کل روند بهبودی بیمار را دنبال می کرد. این شامل پرداخت برای همه چیز می شود. غذا، اسکان، خدمتکاران، و غیره.

هزینه های زخم

عجیب است که ایرلند گالیک با موارد جراحت و قتل تقریباً یکسان برخورد می کرد. پرداخت جریمه در آن زمان، مهم نبود که کسی را مجروح یا کشته، عمداً یا نه، جریمه می‌دادی. اینگونه بود که تاوان خطاهای خود را پرداخت کردید. مهم نیست چقدر بزرگ بودند به هر حال جراحت یکی از موارد قانونی بود که مستلزم پرداخت هزینه هایی بود.

این هزینه ها احتمالاً به عمدی بودن یا نبودن تصادف بستگی دارد. حقوقدانان توانایی تشخیص هر دو را داشتند. با وجود نوع آسیب، قانون بودقانون هرچند استثناهایی هم وجود داشت. این استثنائات مربوط به تقصیر قربانی بود. به عبارت دیگر، جریمه در صورتی که قربانی خود را در معرض خطر قرار دهد، با آگاهی کامل از خطرات بالا، اجباری نبود.

جریمه جراحات بر اساس شدت و محل آن بود. پس از تشخيص بيمار، پزشكان مسئول تعيين نوع و ميزان پرداخت بودند. چنین تصمیمی ممکن است یک هفته تا ده روز طول بکشد. در طول این مدت، پزشک باید بیمار را به همراه اعضای خانواده تحت نظر داشته باشد.

خط ظریفی بین جراحات شدید و قتل وجود داشت. اگر جان بیمار در خطر بود و ممکن بود بمیرد، مجروح باید همان رفتار جنایت قتل را داشته باشد. با این حال، در بیشتر موارد، مجروح جریمه پرداخت می کرد. هر چند سنگین چنین جریمه ای اصطلاحی داشت که مردم در ایرلند گالیک به آن اشاره می کردند. کرولیج بایس. معنای لغوی این اصطلاح، خونخواری مرگ است.

دوازده درهای روح

دوازده درهای روح، اصطلاحی بود که برای اشاره به آن به کار می رفت. مکان های خاص آسیب طبق قانون اولیه ایرلند، برخی صدمات در برخی از اعضای بدن بسیار شدید در نظر گرفته می شد. آن بخش‌هایی بود که می‌توانست به مرگ منجر شود. بنا به دلایلی، این موارد بخش بزرگی از جریمه ای را که متخلف پرداخت کرده است به پزشک تعلق می گیرد. علاوه بر این، در صورتی که پرونده به ادامه‌تر می‌رفت، پزشک حقوق زیادی دریافت می‌کردعوارض.

ازدواج و زنان

البته زن و مرد در دوران باستان هرگز درمان یکسانی نداشتند. چنین مفاهیمی در دوران مدرن ما هنوز در سراسر جهان وجود دارد. ایدئولوژی های گذشته این مفهوم را در خود گنجانده اند که زنان در مقایسه با مردان موجوداتی پست تر هستند. با این حال، ایرلند گالیک از جمله جوامع باستانی بود که مردان بر زنان برتری داشتند. با این حال، قانون اولیه ایرلند به نوعی توانسته بود به زنان حقوقی بدهد که می توانست آنها را با مردان برابر کند.

محققان مدرن حتی معتقدند که قانون برهون به هر دو جنس عدالت داده است. از سوی دیگر، همان قانون همچنان ایرلند گالیک را از نظر وراثت جامعه ای مردسالار نشان می داد. قواعد وراثت به نزول آگناتیک از خط خالص مردانه بستگی داشت. بنابراین، بیایید ببینیم که قانون برهون چگونه با زنان در جامعه گیلیک ایرلند رفتار می کرد.

مسیحیت به ارتقای جایگاه زنان ایرلند گیلیک کمک کرد. ترکیب Cáin Adomnáin، یک قانون مسیحی، و قانون برهون، زنان را با همتایان مرد خود برابری می‌داد. در مقاطعی، زنان در ایرلند گیلیک از حقوق بیشتر و آزادی بیشتری نسبت به مردان برخوردار بودند.

قانون ازدواج کمی پیچیده بود، اما زنان دارایی خود را جدا از مردان نگه می داشتند. با این حال، ازدواج به هر دو جنس اجازه داد تا دارایی های خود را با هم ترکیب کنند، اما اختلافات می تواند منجر به جدایی اموال شود. تقسیم بندی ازاموال متکی به مشارکت هر یک از طرفین در خانواده است.

دلایل طلاق

اگرچه مسیحیت در بسیاری از موارد طلاق را ممنوع کرده است، ایرلند گالیک حتی در محدوده خود آن را مجاز دانسته است. قانون مسیحیت دلایل زیادی برای طلاق وجود داشت. در نهایت، ناتوانی در باردار شدن بود. دلایل دیگر شامل آسیب جسمی به دلیل شوهرش بود.

در ایرلند باستان، شوهران بر زنان خود اختیار کامل داشتند. آنها اجازه داشتند آنها را به عنوان وسیله ای برای اصلاح رفتارشان کتک بزنند. اما اگر ضرب و شتم شدید بود و آثاری در بدن او باقی می‌گذاشت، حق طلاق داشت. در صورتی که زن مایل به طلاق نبود، می توانست از شوهر خود غرامت مالی دریافت کند.

خویشاوندی و ارث

باز هم، ایرلند گالیک به خویشاوندی آگناتیک اعتقاد داشت. . ارث همیشه مستلزم یک خط مرد بود. آنها مجبور بودند جد یکسانی را نیز داشته باشند. انواع گروه های خویشاوندی وجود داشت. Gelfine، Derbfine، Iarfine و Indfine. Gelfine در واقع به معنای Bright-Kin بود. این به نوادگانی اشاره داشت که پدربزرگ مشترکی داشتند. با این حال، Derbfine به معنای برخی از خویشاوندان بود. آنها نوادگانی بودند که یک پدربزرگ مشترک داشتند. بنابراین، Derbfine رابطه بیشتری با جد داشت.

دو گروه آخر؛ Iarfine و Indfine، نوادگانی بودند که روابط طولانی تری با اجداد خود داشتند. مثلا،Iarfine از نوادگان همان پدربزرگ بودند در حالی که Indfine به معنای تمام خانواده بود.

آن گروه ها یک رهبر داشتند. آنها از آن رهبر به عنوان agae fine به معنای ستون خانواده یاد می کردند. چنین رهبری باید شایستگی های زیادی داشته باشد. مهمتر از همه، او باید از اعضای خانواده اش مراقبت می کرد. مراقبت از آنها به این معنی بود که مطمئن شوید هر یک از آنها مودبانه رفتار می کنند و بدهی های خود را پرداخت می کنند. او از زنان بیوه نیز مراقبت می کرد. رهبر همچنین می‌تواند جریمه‌هایی را برای اعضایی که توانایی پرداخت آن را ندارند، بپردازد.

علیرغم همه مهربانی هایی که به نظر می رسید گروه های خویشاوندی داشتند، اخراج یک عضو از یک گروه ممکن بود. این تنها در صورتی اتفاق افتاد که یکی از اعضا از انجام مسئولیت های خود امتناع کرد. آن اعضا از حقوق وراثت محروم بودند.

Gavelkind در ایرلند گالیک

Gavelkind اصطلاحی بود که نورمن ها به عنوان اشاره ای به رویه وراثت ایرلند استفاده می کردند. ایرلند گالیک وراثت بخشی را انجام داد. Gavelkind. این رویه بیان می‌کرد که همه پسران باید به همان میزان از دارایی پدر خود دریافت کنند. فرقی نمی‌کرد بچه‌ها مشروع باشند یا نه، آنها حق دریافت سهم داشتند.

علاوه بر این، اگر پدری فرزندی را پرورش داده و پسر واقعی او نبود، باید بخشی از ارث را دریافت کند. تنها پسرانی که نباید ارث ببرند، کسانی بودند که هرگز به مسئولیت خود عمل نکردند.آنها نیز همان کسانی بودند که گروه های خویشاوند آنها را بیرون کردند.

تساوی ارث محدود به پول بود، اما تقسیم اراضی متفاوت بود. بیش از یک ادعا در این مورد وجود داشت. یکی از ادعاها بیان می کرد که کوچکترین پسر کسی بود که توانست زمین را به طور مساوی تقسیم کند. با این حال، انتخاب هر قسمت با بزرگتر و سپس برادران زیر آغاز شد. پسر جوان مجبور شد زمین باقی مانده را بگیرد. در صورتی که مرد فرزندی نداشت، اموال او به نزدیکترین اولاد به پدر متوفی می رسید. حق دریافت بخش هایی از زمین را ندارند. در عوض، آنها حق داشتند اموال منقول مانند دام را به ارث ببرند. اگر پدری تنها دختر داشت، سهم کمی از آنها به ارث می رسید. اگر شوهر آن زن می مرد، اموالش به خویشاوندان خود باز می گردد نه به او.

این مفهوم در واقع باعث شد که خانواده ها دختران خود را تحت فشار قرار دهند تا از یک خویشاوند ازدواج کنند. ازدواج برای یک خویشاوند به خانواده ها این امکان را می دهد که زمین های خود را در خانواده خود نگه دارند.

وضعیت های اجتماعی در قانون برهون

ما قبلاً بر این واقعیت تأکید کرده ایم که موقعیت های اجتماعی مهم هستند. در ایرلند گالیک با این حال، در اینجا ما دوباره به این واقعیت اشاره می کنیم. قانونی مانند قانون برهون قطعاً شامل شرایطی در مورد وضعیت جامعه گالیک خواهد بود.علیرغم این واقعیت، زمانی بود که ایرلند گالیک وضعیت برابری را تجربه کرد. افراد بر حسب دارایی و دارایی درجات متفاوتی نداشتند، اما به هر حال این اتفاق افتاد. قانون ایرلند در واقع جامعه را به بخش های مختلف تقسیم می کرد.

در گذشته و فراتر از آن، هر بخش وظایف یا وظایف خاص خود را داشت و هر یک از آنها انواع مختلفی از درمان را دریافت می کردند. این درمان ها شامل رسیدگی به موارد جنایت است. هر بخش مبالغ متفاوتی جریمه پرداخت کرد یا غرامت های متفاوتی ارائه کرد. علاوه بر مشیت هر وضعیت، خدماتی که دریافت می کردند نیز متمایز بود. موقعیت‌های بالاتر، انواع غذای بهتر و مراقبت‌های بهتری را در هنگام آسیب‌های بدنی دریافت می‌کردند.

طبق قانون اولیه ایرلند، درجات مختلفی در جامعه وجود داشت. هر درجه نشان دهنده یک دسته در طبقه اجتماعی گیلیک ایرلند بود. به طور خودکار، قانون هر رتبه را با اندازه گیری های خاصی بر اساس بسیاری از موارد در نظر می گرفت. این نمرات عبارت بودند از نمرات شاعرانه، نمرات غیر روحانی، نمرات کلیسایی و غیره. آنها نه تنها سه نفر بودند. با این حال، آن‌ها برجسته‌ترین و عمده‌ترین آنها بودند.

پادشاهی در قوانین اولیه ایرلند

دوباره، قانون اولیه ایرلند تقریباً تمام موضوعات مربوط به ایرلند گیلیک را شامل می‌شد. با این حال، به نظر نمی‌رسد که این شیوه جانشینی پادشاهان را به اندازه کافی توضیح دهد. محققان مدرن ادعا می کنند که آنها متوجه شده اند که پادشاهی در ایرلند گالیک چگونه کار می کند. با این حال،رابطه بین عمل و قانون کمتر از حد انتظار بود.

علاوه بر این، محققان ادعا می کنند که قوانین هرگز مرکز پادشاه عالی ایرلند را ذکر نکرده اند. در دوران باستان، گائل ها معتقد بودند که پادشاه عالی ایرلند باید در تارا بماند. در مقابل، هیچ ادعایی در قانون وجود نداشت که انگیزه این عمل را توضیح دهد. به طور خلاصه، مواد بسیاری از سلطنت وجود دارد که به نظر می‌رسید قانون نادیده گرفته شده است.

پادشاهان در سراسر اروپا صلاحیت انتشار قانون یا تغییر آن را داشتند. با این حال، پادشاهان ایرلند گیلیک هرگز چنین اقتداری نداشتند. اما آنها نقش حیاتی در اجرای قانون و ایفای نقش به عنوان عامل داشتند. با این حال، تا حدی این اتفاق افتاد. علیرغم نداشتن اختیار دستکاری در قانون، در مواقع اضطراری، ممکن است اوضاع به سمت دیگری پیش برود.

پادشاهان در ایرلند گالیک این امتیاز را داشتند که در مواقع اضطراری قوانینی را برای نجات آنچه که باید نجات می یافتند صادر کنند. با این حال، آن قانون فقط موقت بود و دائمی نبود. این که حقوقدانان حرفه ای در چارچوب قانون دارای قدرت هستند، مورد بحث نبود، اما زمان هایی وجود داشت که پادشاهان به عنوان یکی از آنها عمل می کردند. پادشاهان احتمالاً می توانند به عنوان قاضی و دستورات فرمان عمل کنند. با این حال، کسانی که دست بالا را داشتند مبهم باقی می مانند.

درجات مختلف پادشاهان

نیازی به گفتن نیست که پادشاهان بالاترین طبقه اجتماعی جامعه گیلکی بودند. رتبه آنها به موازات اسقف و اسقف شدبا قدرت هر فرمانروایی، او پادشاه عالی ایرلند گیلیک شد.

Tanistry چه بود؟ ایرلند در انتخاب یک پادشاه برای یک قبیله استفاده می کرد. با این حال، ما هنوز اشاره نکرده ایم که دقیقا چه چیزی بود. تانیستری سیستمی بود که گائل ها از آن برای انتقال یا به ارث بردن اراضی و عناوین استفاده می کردند.

مردم به شخص منتخب به عنوان تانیست اشاره می کردند. برای چنین فردی صفات خاصی وجود داشت. کسانی که چنین صفاتی داشتند از سران رویدامنا بودند. دومی یک کلمه گالیک است که در لغت به معنای کسانی است که دارای صفات پادشاه هستند. آنها کسانی بودند که واجد شرایط چنین مناصبی بودند.

عمدتاً قبایل از مردان تشکیل شده بودند. که همگی از اجداد یکسانی برخاسته اند. شرایط جانشینی پادشاهی شامل این بود که مرد باید با رئیس قبلی رابطه داشته باشد.

تاریخ گالیک همیشه به اهمیت رویدامنا اشاره کرده است. داستان ها و داستان های اساطیر ایرلندی از آن تانیست ها صحبت می کردند. در میان آن داستان ها، داستان محبوب کورمک مک ایرت نهفته است. او بزرگ‌ترین پسرانش را تانیست خود نامید.

Ø تانیست‌ها چه کسانی بودند؟ . در صورت فوت شاه یا رئیس، او وارث بعدی سلطنت می شود. همه رهبران ایرلند گالیک با بودن شروع کردندشاعران فوق العاده ماهر با این حال، خود سلطنت نیز شامل درجاتی بود و سه سطح متفاوت بود. هر سطح دارای یک اصطلاح خاص است که قانون به پادشاهان اشاره می کند.

برای شروع، بالاترین رتبه پادشاهان rí ruirech به معنای پادشاه همه پادشاهان بود. این قانون همچنین به پادشاهان این درجه به عنوان rí bunaid cach cinn اشاره می کرد که به معنای پادشاه نهایی هر فرد است.

سپس رتبه درست پایین تر از پادشاه همه پادشاهان می آید. رتبه زیر همان چیزی است که قانون از آن به عنوان rí túath به معنای پادشاه توات های متعدد یاد می کند. توث در واقع به معنای قبیله بود. رتبه دوم پادشاهی بود که بر بیش از چند قبیله حکومت می کرد.

از سوی دیگر، پایین‌ترین رتبه به‌عنوان rí benn یا rí túaithe شناخته می‌شد. منظور از دو اصطلاح به ترتیب پادشاهان قله یا شاه توات واحد است.

نقش پادشاهان بر اساس قانون

یک چیزی که در قانون اولیه ایرلند وجود داشت این بود که پادشاه فراتر از قانون نبود. اما، او هم پایین تر از آن نبود. به عبارت دیگر، شاه صلاحیت صدور قوانین جدید را نداشت. اما، هیچ گونه اقدام قانونی علیه او نیز نمی توان انجام داد. او فردی با قدرت نهایی در جامعه گیلیک ایرلند بود. بنابراین، او یک عامل بود; وضعیت او دست به دست هم داد. آنها موازی یکدیگر بودند.

با این حال، بستگی به این داشت که آن پادشاه در چه سطحی باشد.اگرچه این قانون مانند بقیه در مورد پادشاه اعمال نمی شد، اما مقرراتی وجود داشت که فقط در مورد او اعمال می شد.

قوانین اولیه ایرلند ممکن است زمانی که با رتبه بالایی مانند پادشاهان سروکار داشته باشند کمی مبهم به نظر برسد. زیرا هیچ کس قانون را علیه پادشاه اجرا نکرد، با این حال شاه بالاتر از قانون نبود. در واقع مواردی وجود داشت که پادشاهان بهای ناموس خود را از دست دادند، اما تعداد آنها بسیار کم بود. راه حلی بدیع در اجرای قانون علیه پادشاه متخلف وجود داشت. آن راه حل این بود که هر پادشاهی یک aithech fortha داشت، که به معنای جانشینی است. به معنای واقعی کلمه، او جانشین پادشاه بود. قانون علیه آن جایگزین اجرا شد. با این حال، پادشاه مسئول جبران عیوب مرد فقیر بود.

یک هفته در زندگی پادشاهان گالیک ایرلند

بله ، پادشاهان زندگی خود را بسیار مرتب کرده بودند. آنها برنامه ای داشتند که هر هفته دنبال می کردند و می دانستند در هر روز هفته چه کاری انجام دهند. با این حال، برخی از محققان معتقد بودند که چنین هفته طرح‌واره‌ای برای پادشاه کمی بعید است. اما، این همان چیزی بود که قانون برهون بیان می کرد.

روزهای یکشنبه، پادشاهان برای نوشیدن مشروب می رفتند. دوشنبه، او قضاوت کرد؛ سه شنبه، او یک بازی ایرلندی به نام فیچل انجام داد. چهارشنبه او شکار سگ های شکاری را تماشا کرد. به اندازه کافی عجیب، پنجشنبه روز پیوند جنسی بود. به نظر می رسید هر پادشاهی پنج شنبه های خود را سپری کرده استهمان در تعطیلات آخر هفته، پادشاه در روز جمعه به تماشای مسابقه اسب‌های مسابقه می‌پرداخت، در حالی که دوباره کار خود را در روز شنبه از سر گرفت. دوران مدرن ما با این حال، قبل از اینکه مسیحیت بر ایرلند تسلط یابد، بت پرستی آنجا بود. مردم ایرلند در دوران باستان بت پرست بودند. همانطور که قبلاً ذکر کردیم، آنها خدایان Tuatha de Danann را می پرستیدند. دینی که در ایرلند گیلیک غالب بود چند خدائی بود.

در واقع، Polytheism در لغت به معنای خدایان بسیار است. گائل ها به بسیاری از شخصیت های الهی که موجوداتی خداگونه بودند اعتقاد داشتند. بله، خدایی که آنها به آنها اعتقاد داشتند در واقع بسیار بودند. برخی منابع ادعا می کنند که مردم در ایرلند گالیک صدها خدا را می پرستیدند. آنها ممکن است به چهارصد نفر نیز برسند.

این تعداد نسبتاً زیاد است، اما در واقع به این دلیل بود که آنها به منشاء سلتیک بازگشتند. به عبارت دیگر، چهارصد خدایانی بودند که سلت ها به آنها اعتقاد داشتند. با این حال، همه آنها مورد توجه گائل ها نبود. این خدایان بسته به عوامل بسیاری پرستش می شدند. با این حال، بسیاری از آنها در عصر ایرلند گیلیک وجود داشتند.

حتماً از خود می پرسیدید که اگر ایرلند گیلیک دیگر در اطراف نباشد، چه بر سر همه آن خدایان آمده است. خب، شاید ایرلند دیگر گالیک نباشد، اما خاستگاه سلت ها از همین جا سرچشمه می گیرد. بنابراین، بسیاری از خرافات وجود دارد که هنوزدر این زمان وجود دارد.

ریشه های شرک سلتی

مردم معمولاً به شرک به عنوان بت پرستی اشاره می کنند. هر دو یکی هستند، در صورتی که شما گیج شده باشید. اکثریت ایرلند گیلیک بت پرست بودند. قبایل سلتیک در گسترش این آیین در دوران باستان نقش داشتند. ملل مختلف توسط مردم عصر آهن اروپای غربی به آنها اشاره کردند. خانواده هند و اروپایی متشکل از گروه های بزرگی بود که شرک را پذیرفتند. شرک سلتی در واقع یکی از آنها بود. این دین اصلی در ایرلند گیلیک بود.

این دین تأثیر زیادی بر فرهنگ ایرلند گیلیک دارد. سنت های خاص خود را داشت. زمانی که مورخان به جستجوی منشأ اعمال مذهبی سلتی پرداختند، متوجه شدند که تحت تأثیر رومیان قرار گرفته اند. ترکیب این دو فرهنگ منجر به یک فرهنگ کاملاً جدید به نام گالو-رومن شد. هر دو فرهنگ اعتقادات و خدایان زیادی را نیز به اشتراک گذاشتند.

زمانی که نواحی سلتی تحت تأثیر مسیحیت قرار گرفتند، بسیاری از سنت های بت پرستی از بین رفتند. با این حال، سنت‌های منطقه زمانی مشرکانه توانستند در بسیاری از ملل سلتی باقی بمانند.

محو شدن تدریجی بت‌پرستی

پس، چه اتفاقی برای بت‌پرستی افتاد؟ هنوز آنجاست، اما بت پرستان جزو اقلیت ایرلند هستند. به این دلیل که ایرلند به یک فرهنگ مسیحی تبدیل شد. مسیحیت پرستش هر یک از خدایان را که در کتاب مقدس وجود نداشت، ممنوع کرد. که داشتدر واقع به بت پرستی در بسیاری از مناطق اطراف ایرلند گالیک پایان داد.

بت پرستی و شرک شاید دیگر فراوان نبوده باشد، اما همچنان وجود دارد. ابزارهای دیگری وجود داشت که بت پرستی را تا دوران مدرن زنده می کرد. یکی از این ابزارها جنبش بت پرستی بازسازی سلتیک بود. مردم ایرلند روشن کرده بودند که مسیحیت دیگر ادیان اجداد باستانی خود را از بین نمی برد.

علاوه بر اعتقاد به چندین خدا، ایرلند گیلیک این تصور را داشت که چیزهای بی جان زنده هستند. این مفهومی بود که فرهنگ سلتیک همیشه آن را پذیرفته بود و به آن اعتقاد داشت. زمین ها، درختان و صخره ها از جمله چیزهایی بودند که گائل ها معتقد بودند روح دارند. آنها بر این باور بودند که آن چیزهای بی جان با طبیعت جهان به همان شیوه ای برخورد می کنند که انسان انجام داد. ریشه چنین مفهومی عجیب و غریب باقی مانده است. با این حال، گاهی اوقات حدس زدن می تواند کمک کننده باشد.

ایرلند گائلیک به خدایان ماوراء طبیعی اعتقاد داشت، مانند Tuatha de Danann. تصویر خدایان معمولاً شامل اشکال حیوانی و گاه دریاها و رودخانه ها بودند. احتمالاً اینگونه بود که مفهوم موجودات بیجان زنده به وجود آمد. البته آن باورها بر فرهنگ آن زمان تأثیر گذاشت. برخی مناطق در واقع مالکیت زمین را ممنوع کرده اند. از آنجایی که داشتن روح کاملاً به بردگی نزدیک بود.

پذیرش ادیان در ایرلند گیلیک

دوران ایرلند گیلیک دورانی بود که بسیاری از کشورها درباره آن نوشتند.آی تی. با کمال تعجب، کل فرهنگ سلتی توسط خود سلت ها نوشته نشده است. اسنادی که زندگی سلت ها را مستند می کرد، اسناد خارجی بود. آنها نیز اکثراً رومی بودند. متأسفانه بدشانسی سلت ها راه را برای بزرگترین دشمن آنها، رومیان، هموار کرده بود تا تاریخ خود را بنویسند.

ایرلند گالیکی بیش از چند تهاجم را پشت سر گذاشته بود. یکی از آنها رومیان بود. آنها کل ملت سلتیک را بربر می دانستند. آنها همچنین آنها را در تمام اسناد تاریخی به این شکل به تصویر کشیده بودند. حقیقت این است که؛ سلت ها جنبه های مثبت زیادی داشتند که هر ملتی به آن اشاره نکرد. یکی از این جنبه ها این واقعیت بود که آنها از نظر مذهبی پذیرفته شده بودند. با این حال، مشرکان هنوز وجود دارند. چنین تبدیلی در میان گائل ها یا به طور کلی سلت ها تساهل ایجاد کرده بود. تاریخ ادعا می کند که گائل ها هرگز سعی نکردند فرهنگ گیلیک خود را بر دیگران تحمیل کنند. حتی زمانی که آنها صاحب قدرت بودند. تساهل از طریق آنها آشکار بود که به قبایل فرهنگ های دیگر اجازه می دادند تا اعمال مذهبی خود را انجام دهند. آنها تفاوت‌های بین دین خود و دیگران را می‌پذیرفتند.

خدایان و الهه‌های ایرلند گیلیک

ایرلند گالیک ممکن است به صدها خدا اعتقاد داشته باشد. با این حال، برخی از آنها برجسته ترین بودند. آن شخصیت های الهی رایج شاملLugus، Brigid، Toutatis، Taranis، و بیشتر. چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد خدایان سلتیک وجود دارد. با این حال، داستان های بسیاری نیز در مورد هر خدایی که گائل ها می پرستیدند، وجود دارد. ما جزئیات کاملی در مورد هر یک از خدایان اصلی گائل ها خواهیم داد. ابتدا باید در مورد Tuatha de Danann بیاموزید. نژاد فراطبیعی که بیشتر خدایان از آن می آیند.

تواتا د دانان چه کسانی بودند؟

قبل از ورود مسیحیت، اکثریت ایرلند گیلیک خدایان را می پرستیدند. و الهه های Tuatha de Danann. دومی یک نژاد ایرلندی باستانی بود که دارای قدرت های ماوراء طبیعی بود و از اولین ساکنان ایرلند بود. چیزی که تواتا دو دانان را وادار به چنین ابرقدرتی کرد این واقعیت بود که آنها موجوداتی خداگونه بودند.

مردم این خدایان و الهه ها را به خاطر قدرت هایی که در اختیار داشتند می پرستیدند. آنها را قادر به انجام کارهای خارق العاده می کردند. آنها از چهار شهر مختلف آمده بودند. گوریاس، موریاس، فینیاس و فالیاس.

علاوه بر قدرتمند بودن، آنها توانستند مهارت های استثنایی را از چهار شهر بیاورند و از آنها برای توسعه ایرلند استفاده کنند. آن شهرهایی که قبلاً در آنها ساکن بودند، چهار مرد داشتند که بهترین مهارت‌ها را به آنها آموزش می‌دادند. این مردان اوریاس در گوریاس بودند. سنیاس در موریاس، آریاس در فینیاس; و موریاس در فالیاس. آنها همراه با خرد و مهارت های خود، چهار گنج را به ایرلند آوردند.

معنای تحت اللفظی Tuatha de Danann، قبیله است.الهه دانو دانو الهه مادر هر شخصیت الهی دیگر نژاد بود. اساطیر گیلکی چیز زیادی در مورد او ذکر نکرده بودند، اما از او به عنوان مادر یاد می کردند>

داستان خدا Lugus یا Lugh

در اساطیر گیلیک، شما بیش از چند خدا را می‌بینید که پادشاهان و جنگجویان بزرگی ساخته‌اند. در میان آن شخصیت ها خدا لوگوس قرار داشت. تاریخ معمولاً از او به عنوان Lugh یاد می کند زیرا اساطیر سلتیک برای نوشتن این نام استفاده می کردند.

لوگوس یکی از خدایان سلتیک و همچنین یکی از اعضای Tuatha de Danann بود. او خدای طوفان و خورشید بود. علاوه بر این، او قدرتمند، جوان و قوی بود. یکی از والدین لوگوس به نژاد دیگری تعلق داشت. فوموریان ها او نیمه فومورین و نیمه تواتا د دانان بود. بنابراین، او سخت تلاش کرد تا به ارتش تواتا بپیوندد. با این حال، آنقدرها هم سخت نبود، زیرا لوگوس یک جنگجوی با استعداد بود که مهارت های زیادی داشت.

نوادا اولین رهبر نژاد آنها بود. او یک بازوی خود را در جریان نبرد از دست داد، بنابراین آنها مجبور شدند پادشاه موقت دیگری را انتخاب کنند. آن پادشاه برس بود، مانند لوگ. او نیمه فومورین بود. او در طول سلطنت خود تواتا ددانان را سرکوب کرد. لوگ هرگز ظلم را نپذیرفت. مردم او همیشه به خاطر جوانی و پایداری او در لغ امید داشتند.

وقتی نوادا به تاج و تخت بازگشت، فوموریان ها آمدندانتقام گرفتن بالور، پادشاه فوموریان، نوادا را کشت. در عوض، لوگ موفق شد بالر را بکشد و انتقام مرگ پادشاهش را بگیرد.

تواتا د دانان به لطف لوگ برتری یافت. او بعد از نوادا دومین پادشاه شد. مردم نژاد او به او اعتماد کردند تا عدالتی را که آرزوی آن را داشتند به ارمغان آورد. او همچنین الهه آتش و خورشید بود. ارتباط او با شعله باعث شد که تصویر او همیشه شامل موهای شعله ور قرمز باشد. برخی از افسانه‌ها ادعا می‌کردند که چهره او نیمه زیبا و نیمه شنیع است. با این حال، تصویر او شامل دو سناریو متفاوت بود. یکی از آنها الهه زیبایی بود که همه آن را می پرستیدند، از این رو نیمه زیبای او. تصویر دیگر ارتباط او با Banshee بود. زن ناله در مراسم تشییع جنازه بنابراین، تصویر اخیر توضیح می دهد.

اسطوره شناسی گاهی به الهه بریجید توسط سنت بریجید اشاره می کند. داستانی پشت چنین نامگذاری وجود دارد. یک هم عالی الهه بریجید یکی از الهه های برجسته در ایرلند گیلیک بود. با این حال، اساطیر ایرلندی نیز از او به عنوان الهه جنگ یاد می کند.

همچنین ببینید: شفیلد، انگلستان: 20 مکان باشکوه برای بازدید

ایرلند گائلی و سلت ها، به طور کلی، جنگ ها را عنصری مقدس می دانستند که ارزش آنها را نشان می داد. رزمنده بودن به عنوان یکی از لایه های اجتماعی برتر جامعه بود. بنابراین، تاریخ گالیکهمیشه بر جنگ ها تأکید می کرد و چنین خدایان و الهه هایی را می پرستید. الهه بریجید، مانند همه تواتا دو دانان، دارای ابرقدرت های بسیاری بود. در میان این نیروها، او توانایی شفا دادن و باروری را داشت.

تبدیل شدن از الهه بریجید به سنت بریجید

بت پرستان خدایان بسیاری را از صمیم قلب می پرستیدند. در دوران باستان، بریجید یکی از الهه های مقدسی بود که ایرلند گالیک به آن اعتقاد داشت. او پیش از ورود مسیحیت پیروان بسیاری داشت. هنگامی که فرهنگ ایرلندی مسیحی شد، مردم از پرستش خدایان و الهه های بت پرستی دست کشیدند. این دین جدیدی بود که از پرستش خدایان غیر از مسیح جلوگیری می کرد.

الهه بریجید کاملاً از این واقعیت آگاه بود و می‌ترسید که دیگر عبادتی نداشته باشد. بنابراین، او به مسیحیت گروید و یک قدیس شد. به این ترتیب، او همچنان پیروانش را در دین جدید و همچنین شهرت خود را حفظ کرد. مناطق دانوب سه گانه مقدس را می پرستیدند. آن سه گانه متشکل از سه خدای گیلکی بود. تارانیس، توتاتیس و ایسوس. با این حال، تارانیس از همه آنها مهمتر بود. او خدای رعد و برق بود. این سه خدا بودند که گائل‌ها برای آنها قربانی کردند. آنها معتقد بودند که این پیشکش ها خدایانشان را خشنود می کند.

تصویر خدا تارانیس معمولاً شامل مردی باتانیست ها.

از جمله شروط، تانیست علاوه بر صلاحیت، باید با پدربزرگ قبلی اش اشتراک داشته باشد. اینکه چگونه یک نفر تانیست شد نیز از طریق انتخاباتی بود که توسط آزادگانی که از نسل همان پدربزرگ بودند انجام دادند. آنها ارشدیت تانیست ها را هم داشتند. این بدان معناست که می‌تواند همزمان بیش از یک تنیست وجود داشته باشد. آنها بر حسب قدمت خود یکی پس از دیگری سلطنت را دریافت می کنند.

Ø ریشه های تانیستری

اول از همه، در تاریخ گالیک، تانیستری به طول انجامید. مدت زمان نسبتا طولانی در دوران بسیار باستانی شروع شد و تا اواسط قرن شانزدهم یا اوایل قرن هفدهم ادامه داشت. گائل ها ممکن است نسخه های باستانی ایرلندی ها بوده باشند. از سوی دیگر، پیکت ها قومیت اصلی اسکاتلندی ها بودند.

احتمالاً گائل ها از جمله اولین ملت هایی بودند که از تانیتری در انتخاب پادشاهان خود استفاده کردند. آنها حتی این سیستم را به همنوعان اسکاتلندی خود منتقل کردند. با این حال، پیکت ها به اشتراک اصول آن سیستم ادامه ندادند. قطعاً جانشینی تانیتری یک سیستم مرد محور بود. زنان هرگز حق نداشتند تانیست باشند.

این فقط تا سال 1005 بود که پادشاه مالکوم دوم توافقنامه ای را تنظیم کرد. او اولین پادشاهی بود که سلطنت موروثی را معرفی کرد. این مفهوم در اسکاتلند شروع شد و مالکوم در واقع موفق شد چندین شرایط جانشینی را تغییر دهد.

اولینریش سنگین و صاعقه ای در دستش. تصاویر بیشتر شامل نگه داشتن چرخ در دست دیگر به عنوان نماد چرخ سال است. برخی ادعاها ادعا می کنند که دیوارهای دیگ گوندستروپ، دیوارهای داخلی، تصویری از خدا را در خود دارد.

Taranis نه تنها در اساطیر سلتیک، بلکه در اساطیر یونان نیز محبوب بود. مورخان و محققان همواره بین ترانیس و چرخ ارتباط پیدا کرده اند. اساطیر از تعطیلات بت پرستان به عنوان چرخ سال یاد می کند. به زودی به آن نقطه خواهیم رسید.

چرخ سال

خدا تارانیس همیشه با چرخ سال ارتباط داشته است. در تصویرهایی از او معمولاً چرخی در یک دست و صاعقه در دست دیگر او بود. اما، دقیقاً چرخ سال چیست؟ این اصطلاحی است که برای اشاره به چرخه سالانه جشنواره فصلی سلتیک استفاده می شود.

تقریباً شبیه تقویم سلتیک. با این حال، چرخ از تمام هشت جشنواره تشکیل شده است. تقویم سلتیک فقط به روزهای یک چهارم سال اشاره دارد که معمولاً به عنوان روزهای متقاطع شناخته می شود. آن روزها چهار نقطه میانی هشت جشنواره گیلیک ایرلند هستند. آنها مهم ترین جشنواره ها نیز هستند.

این هشت جشنواره نقش بزرگی در سنت های ایرلند گیلیک ایفا می کنند. در واقع، آنها در تاریخ بت پرستی و فرهنگ سلتیک به عنوان یک کل نقش دارند. آنها ممکن است از یک ملت به متفاوت باشنددیگری از نظر تاریخ نام. با این حال، همه آنها دارای مفاهیم و اهمیت یکسانی برای مردم سلتیک در تمام اعصار باستانی و مدرن هستند.

تاریخ نشان می دهد که مشرکان باستان فقط چهار جشن وسط سال را جشن می گرفتند. به عبارت دیگر، آنها فقط ایمبولک، بلتان، لوغناسا و سامهین را جشن می گیرند. آن چهار، به ویژه، هم اهمیت کشاورزی و هم اهمیت فصلی داشتند. بنابراین، آنها برجسته ترین هستند. در اعصار معاصر، سلت ها هشت برابر یا چرخ سال را ابداع کردند. چنین نوآوری مدرن باعث شد جشنواره های آنها در طول سال به جای هر سه ماه یکبار بیشتر شود.

آنچه باید در مورد جشنواره های ایرلند گیلیک بدانید

پس، ایرلند گیلیک فقط چهار جشن را جشن می گرفتند. به نظر می رسد بت پرستی مدرن نظر متفاوتی در این مورد دارد. برگزاری هشت جشنواره در طول سال ها ممکن است برای مردم کمی عجیب به نظر برسد. با این حال، آنها به دو نوع تقسیم می شوند. جشنواره های بزرگ که چهار جشنواره میانی سال هستند و جشنواره های فرعی.

چهار جشنواره اصلی ایمبولک، بلتان، لوغناسا و سامهین هستند. از طرفی جزئی ها یول، اوستارا، لیتا و مابون هستند. این چرخه معمولاً ابتدا با یک جشنواره بزرگ پیش می رود و سپس یک جشنواره کوچک دنبال می شود. سپس هر سال تکرار می‌شود.

سنت‌های گالیک همیشه آن جشن‌ها را چرخه زندگی ومرگ خورشید آن جشن ها بر اساس زندگی منظومه شمسی است. برخی از جشنواره ها زمانی شروع می شوند که خورشید دوباره متولد می شود در حالی که برخی دیگر مرگ آن را نشان می دهند. علاوه بر چرخه خورشیدی، جشنواره ها همچنین آغاز و میانه چهار فصل سال را نشان می دهند.

جنبش مدرن شرک به نوپاگانیسم معروف است. این سنت‌های ویکان و غیر ویکان را ترکیب می‌کند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، جشن های غیر ویکانی یا گالیک حول چرخه زندگی خورشید می چرخند. از سوی دیگر، سنت های ویکان بیشتر به چرخه قمری مرتبط است. بنابراین، هر دو نماینده دین تازه متولد شده معاصر، نئوپاگانیسم هستند.

جشن یول (نیمه زمستان)

یول یکی از جشنواره هایی است که چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. در طول سال. با این حال، در دوران باستان در ایرلند گالیک غالب بود. مردم از آن به عنوان یول یا نیمه زمستان یاد می کردند.

Yule از 20 دسامبر تا 23 برگزار می شود و درست بعد از Samhain می آید. این جشنواره ای است که مردم انقلاب زمستانی را جشن می گیرند. به عبارت دیگر، جشنواره آخرین روزی است که شب کوتاه است. آغاز روزهای طولانی را جشن می گیرد که تا انقلاب تابستانی که آن را لیتا می نامند ادامه می یابد. به زودی به جزئیات جشنواره‌های لیتا خواهیم پرداخت.

یول در واقع جشنواره‌ای است که نماد امید برای مردم ایرلند گیلیک بود.ایده آن جشن حول این ایده می چرخد ​​که بعد از طوفان، همیشه آفتاب وجود دارد. تم های جشن همه چیز درباره تولد دوباره نور است. بر اساس اساطیر سلتیک، در یول، الهه خدای نور یا کودک خورشید را به دنیا می آورد.

ایدئولوژی دیگری نیز پیرامون چرخه جشن های انقلاب وجود دارد. این ایدئولوژی بیان می کند که یک پادشاه وجود دارد که برای نیمی از سال حکومت می کند و دیگری برای نیمی دیگر. هالی کینگ کسی است که از لیتا تا یول حکومت می کند. از سوی دیگر اوک کینگ از یول تا لیتا حکومت می کند. در طول یولد، نبردی بین دو پادشاه به وجود می‌آید که در آن اوک کینگ دست برتر را به دست می‌آورد.

سنت‌هایی که در جشن عید رخ می‌دهد

آتش‌ها در جشن گرفتن هر رویداد مهمی ضروری هستند. رویداد در ایرلند گالیک مردم در سراسر کشور در همه جا در مکان های عمومی یا داخل خانه های خود آتش روشن می کردند. روشن کردن آتش معمولاً روشی از سلت ها است که نشان دهنده استقبال از نور خورشید است. در مورد یول چنین است، زیرا زمانی است که روزها طولانی تر و شب ها کوتاه تر می شوند. مردم همچنین با استفاده از شکل باستانی سرود کریسمس با نان تست برای سلامتی و نوشیدن در طول شب جشن می گیرند.

درباره حقایق جالب نان تست در ایرلند بخوانید

افروختن آتش در ایرلند گالیک

جشنواره یول در فرهنگ های مختلف

ایرلند گالیک ممکن استیکی از کشورهایی باشید که جشن عید را جشن گرفتند، اما مطمئناً این تنها کشوری نبود. این جشنواره در بیش از چند فرهنگ با اصطلاحات مختلف و سنت های متمایز وجود داشت. با این حال، همه آنها ایده تجدید امید و استقبال از نور خورشید را نشان می دادند.

برای مثال، ایرانیان جشن خدای خورشید، میترا، را در 25 دسامبر جشن گرفتند. از سوی دیگر، رومی ها ساتورنالیا را که به جشن نور معروف است، در هفدهم دسامبر جشن می گرفتند. همه جشنواره ها در فرهنگ های مختلف در یک روز برگزار نمی شوند. با این حال، همه آنها در نهایت برای یک چیز ایستاده اند.

Imbolc یا Imblog

Imbolc اولین جشن بزرگی است که همه فرهنگ های سلتی تا به امروز آن را جشن می گیرند. گاهی اوقات، نام جشنواره ایمبولک است. مواقع دیگر، ایمبولگ است. این تفاوت ها هیچ معنایی ندارند. این فقط به ریشه های مختلف بستگی دارد، اما این دو اصطلاح معنای یکسانی دارند. معنای لغوی این اصطلاحات «در شکم» است. بله، کاملاً عجیب است. با این حال، داستانی در پس چنین نام‌گذاری وجود دارد که ابهام را برطرف می‌کند.

Imbolc به معنای پایان زمستان است که در روز اول فوریه اتفاق می‌افتد. گالی ها از زمستان به عنوان سخت ترین فصل سال یاد می کردند. در طول زمستان، آنها تمام زندگی خود را در انتظار گذراندن سرما می گذارند. وقتی زمستان تمام می شود، زندگی دوباره در مناطق سلتیک از سر گرفته می شود. این استفصل پرورش حیوانات و کشاورزان ماموریت کشاورزی خود را آغاز می کنند.

این جشنواره ارتباط زیادی با الهه خورشید بریجید دارد. او ممکن است نماد آتش و خورشید باشد، اما او خدای باروری نیز بود. این امر ارتباط بین پرورش حیوانات و جشنواره را نیز توجیه می کند.

اگرچه جشن در 1 فوریه برگزار می شود، ممکن است شروع فصل متفاوت باشد. این یک قانون کلی نیست که زمستان در ماه فوریه به پایان می رسد. بنابراین، فصل ممکن است زمانی شروع شود که زمستان به پایان رسیده باشد. علاوه بر این، رفتار گاوها، و حیوانات، عامل دیگری است که شروع فصل جدید را تعیین می کند. الهه آتش، خورشید، جنگ و باروری. الهه های ایرلند گیلیک در گذشته نمادی بیش از چند چیز بودند. الهه باروری بودن، ارتباط او با این جشنواره را در مورد دامداری و پرورش گاو توضیح می دهد. اما، به نظر می رسد که این تنها راهی نبود که جشنواره به او پیوند خورد. در واقع، تمرینی در ایرلند گیلیک وجود داشت که هنوز در جشن‌های امروزی انجام می‌شود. روشن کردن آتش ایمبولک تنها جشنواره ای نیست که در آن آتش نقشی حیاتی ایفا می کند. بیشتر تعطیلات نیز همینطور است.

روشن کردن آتش در سراسر کشور همیشه اهمیتی متناسب با فصل داشته است. در این تعطیلات خاص، آتش سوزی یک نماد استاز استقبال دوباره خورشید به زندگی خود. در طول زمستان، نسیم سرد، بر خلاف درخشش قدرتمند آن در فصول دیگر، خورشید را تقریباً از بین می برد. آتش سوزی بخشی از جشنواره است. آنها آنها را در مرکز هر جشنواره ای که به صورت عمومی و همچنین در داخل خانه های خود برگزار می شود روشن می کنند.

St. بریجید و ارتباطش با جشنواره ایمبولک

Imbolc در اصل یک جشن بت پرستی است. اگرچه مسیحیت تلاش کرد هر گونه اثری از بت پرستی را از بین ببرد، اما آنها این جشن را حفظ کردند. حتی اکنون با صلیب ها همراه است. صلیب های بریجید. ایمبولک در واقع یکی از معدود چیزهایی است که بت پرستی و مسیحیت مشترک هستند.

بریجید در واقع الهه آتش و باروری بود، اما ارتباط او با جشنواره اینگونه آغاز نشد. ایمبولک جشنواره ای است که هم از طریق بت پرستی و هم مسیحیت وجود داشته است. درست مثل کاری که بریجید کرد. او در سال 525 در 1 فوریه درگذشت، همانطور که افسانه ها ادعا می کنند، و جسد او در مقبره ای در کیلدر، ایرلند است.

بیشتر خدایان و الهه های دوران بت پرستی افسانه ای بودند، اما شواهدی از وجود واقعی بریجید وجود دارد. هنگامی که او به مسیحیت گروید، صلیب ها را سفارشی کرد تا ایمان را در همه جا گسترش دهد. افسانه ها حاکی از آن است که او یک بار در بستر مرگ یک رهبر را ملاقات کرد. این زمانی بود که او برای اولین بار صلیب را سفارشی کرد و تبدیل به یک روند شد. به خاطر او، این رهبر درست قبل از مرگش به مسیحیت گروید.

مردم شروع کردندسفارشی کردن صلیب ها به همان روشی که Brigid انجام داد. آنها به آن صلیب های بریجید نیز می گویند. این رسم در ایرلند گالیک و دوران مدرن به یک سنت تبدیل شد. حتی کودکان نیز با یادگیری نحوه سفارشی سازی صحیح صلیب بریجید به بخشی از سنت تبدیل شدند. تا به امروز، مردم هنوز آن صلیب ها را در داخل مکان و درهای خود آویزان می کنند. آنها معتقدند که تقدیس را به ارمغان می آورند و به آنها کمک می کنند تا در طول شب با خیال راحت بخوابند.

خرافات و شیوه های جشنواره ایمبولک

فرهنگ سلتیک همیشه وجود مقدس را پذیرفته است. چاه ها آنها برای آنها اهمیت زیادی داشتند. ایرلند گالیک همیشه آنچه را که امروزه نعمت های ایرلندی می نامند، انجام داده است. این برکات از طریق انجام تمرین خاص در نزدیکی چاهی که آنها معتقدند مقدس است اعطا می شود. از آنجایی که چاه ها در فرهنگ گالیک ایفای نقش می کنند، از آن ها در بسیاری از جشنواره ها استفاده می کنند و ایمبولک نیز از این قاعده مستثنی نیست.

سلت‌ها همیشه از چاه‌ها بازدید می‌کردند تا برای برکت دعا کنند. آنها این کار را با ارائه هدایایی به خدایان یا استفاده از یک تکه پارچه رنگارنگ انجام می دهند. این اعمال با پایان دوران باستان به پایان نرسیده است. آنها هنوز در این دوران مدرن وجود دارند.

Imbolc در واقع تا به امروز زنده مانده است. با این حال، بسیاری از شیوه ها معنای خود را از دست داده یا به طور کلی ناپدید شده اند. سلت‌های امروزی از این روز به‌عنوان روز سنت بریجید یاد می‌کنند تا ایمبولک، زیرا اکنون اکثریت آنها مسیحی هستند. این روز شدبیشتر شبیه خاطرات سنت بریجید است و دیگر درباره جشن پایان زمستان نیست.

اهمیت آب و هوا در ایرلند گیلیک

در دوران باستان، سلت ها همیشه فال را بخوانید تا آب و هوا را پیش بینی کنید. آنها همیشه منتظر بودند تا زمستان به پایان برسد تا بتوانند زندگی خود را از سر بگیرند. ایمبولک ارتباط زیادی با آب و هوا دارد. جشنی بود که در آن از بهار در فضای سرد خود استقبال می کردند.

آب و هوای گرمی که همراه با ایمبولک همراه است، مردم را همراهی کرد تا باور کنند که سلامت آنها را بهبود می بخشد. عشق آنها همچنین در این تصور بود که ارواح شیطانی در آن زمان دور می مانند. تصورات عجیب و غریب زیادی وجود دارد که ایرلند گالیک پذیرفته بود. علاوه بر این، آنها معتقد بودند که هوای بد نشانه خوبی است. بله، برای افرادی که از آب و هوای عالی قدردانی می کنند، عجیب به نظر می رسد. در واقع، داستانی در پس مفهوم آب و هوای بد در 1 فوریه وجود دارد که نشانه خوبی است.

فولکلور سلتیک در شکل گیری چنین تصوری نقش دارد. همیشه موجودی افسانه‌ای به نام Cailleach را به تصویر می‌کشید که در ایمبولک چوب جمع‌آوری می‌کرد. آن موجود شرور هرگز در روزهای بد آب و هوا ظاهر نمی شود، به این معنی که اگر هوا وحشتناک باشد در لانه خود می ماند. اگر چوب هایش را جمع نمی کرد، زمستان به زودی تمام می شد و تابستان به خوبی آغاز می شد. اینگونه بود که سلت ها نظریه آب و هوای بد را به معنای تابستان عالی ارائه کردند.

OSTARA (VERNAL)EQUINOX)

Ostara یکی از دو زمان سال است که شب و روز در آن متعادل است. طول هر دو برابر است. با این حال، روز طولانی تر می شود و هوا را بسیار گرم تر می کند. از نظر ایرلند گیلیک، این تعریف کمال بود، زیرا به نظر نمی رسید هرگز زمستان را دوست نداشته باشند. آنها حتی آن را تاریک ترین نیمه سال می دانستند.

گاهی اوقات، مردم با اعتدال بهاری به اوستارا اشاره می کنند. کاملاً طبیعی است که بیشتر موارد در زبان گالیک ایرلند بیش از یک اصطلاح دارند. ما معمولاً مواردی را معرفی می کنیم که رایج ترین هستند. در این مورد، Ostara اصطلاحی است که آنها بیشتر استفاده می کنند.

Ostara در واقع در آوریل رخ می دهد. اولین روز بهار را نشان می دهد. این نام از نام یک الهه آلمانی به نام Eostre گرفته شده است. مردم باروری فراوان زمین را در دوران اوستارا جشن می گیرند. علاوه بر این، این معادل سلتی جشن عید پاک مسیحی است.

طبق اساطیر سلتی، اوستارا الهه باروری بود. نام او حتی به هورمون زنانه استروژن نزدیک است. این در واقع الهه باروری بودن و نماد باروری زنان در فصل بهار را توضیح می دهد.

از آنجایی که هر جشنواره با نمادهای خاصی همراه است، نمادهای اوستارا معمولاً خرگوش و تخم هستند. به این دلیل که تصویر الهه اوستارا در اساطیر ادعا می کند که سر و شانه های او خرگوش بوده است. هر نماداصطلاحی که او تغییر داد این بود که تضادی که قانون انتخابی ایجاد کرد. او معتقد بود که قانون به دعوای بین رقبا برای رسیدن به تاج و تخت همراه است. اصطلاح دیگری که او موفق به تغییر آن شد، اجازه دادن به جانشینی در خط زن بود، به ویژه اینکه او فقط دختر داشت. اجازه دادن به جانشینی نسل زن، در واقع باعث تضادهای بیشتر بین نسل ها شد.

Ø تفاوت بین پادشاهی اسکاتلند و ایرلند

شاه مالکوم ممکن است در تغییر موفق بوده باشد. چندین دوره در سلطنت موروثی. با این حال، مفاهیم او تنها در مرزهای اسکاتلند باقی ماند. پادشاهی های ایرلند گیلیک هرگز به زنان اجازه نداده بودند که قدرت یا تانیتری را به ارث ببرند. آنها تا امروز و در طول تاریخ به همین شکل باقی ماندند.

Ø تانیستری خون چه بود؟ دومی در واقع یک اصل بود که بیان می کرد چه کسی شایسته وارث تاج و تخت است. در این بیانیه آمده است که ارث تاج و تخت به مرد سلسله سلطنتی داده شده است. با استعدادترین

انتخاب یک حاکم از میان اعضای مرد هر قبیله سلطنتی دشوار بود. این به این دلیل بود که همه آنها از حقوق مساوی برای ادعای قدرت برخوردار بودند. بنابراین، برای انتخاب یک حاکم، او باید کسی بود که بر رقبا پیروز می شد. به عبارت دیگر، او باید در بین سایر اعضا قدرتمندترین باشد.مفهوم خاصی دارد که در آن نشان می‌دهند.

نماد خرگوش الهه اوستارا

برای بسیاری از فرهنگ‌های جهان، ایرلند گالیک مفاهیم عجیب و غریب زیادی را پذیرفته است. با این حال، خرافات و سنت ها چگونه کار می کنند. شما به دنیا می آیید تا آنها را در آنجا بیابید که منتظرند بارها و بارها به آنها گفته شود. یکی از مفاهیمی که ایرلند گالیک به آن اعتقاد داشت تقدس خرگوش بود.

در واقع، خرگوش حیوان نمادین بسیاری از الهه های قمری بود. به این دلیل که فرهنگ سلتیک همیشه آن را نماد ماه می دانست. بنابراین، الهه هایی مانند Hecate، Holda، و Freyja خرگوش را به عنوان نمادی برای خود گرفتند. الهه اوستارا نیز از این قاعده مستثنی نبود. او به مقدس بودن خرگوش نیز اعتقاد داشت.

خب، اوستارا الهه قمری نبود. او الهه باروری بود، اما این ارتباط او با ماه است. اوستارا معادل سلتی عید پاک مسیحی بود. فاز ماه همان چیزی است که تاریخ دومی را تعیین می کند. بنابراین، هر دو جشن به طور خود به خود با ماه به عنوان نماد خود مرتبط شدند.

بنابراین، ارتباط بین ماه و خرگوش چیست؟ سوال خوبی است، زیرا در واقع یک توضیح عالی برای آن نقطه وجود دارد. ایرلند گالیک بر این باور بود که خرگوش حیوانی شب زی است که هر روز صبح می میرد و هر شب زنده می شود. چنین باوری کاملاً شبیه به ماه است که هر شب دوباره متولد می شود. این ثابترستاخیز همچنین نشان دهنده تولد دوباره بهار است.

منشا خرگوش عید پاک

در ایرلند گالیک، شکار خرگوش در دوران بسیار باستان تابو بود. آنها معتقد بودند که این حیوان مقدسی است که شایسته احترام است. با این حال، با ورود مسیحیت، برخی چیزها به شکل دیگری درآمد. تعیین تاریخ و زمان عید پاک از طریق مرحله ماه معمول بود. از سوی دیگر، مردم قبلاً معتقد بودند که خرگوش پیوند قوی با چرخه ماه دارد. بنابراین، شکار خرگوش به یک فعالیت رایج در چندین فرهنگ تبدیل شد. این فعالیت در بهار انجام می شد.

برعکس، خرگوش شباهت زیادی به خرگوش دارد. در طول قرن‌ها، افسانه‌ها این تصور را ایجاد کردند که خرگوش عید پاک در عید پاک برای کودکان سراسر جهان تخم‌مرغ می‌آورد. این بود که ایده ایستر بانی شکل گرفت. آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا دقیقاً تخم مرغ آورده است نه آب نبات؟ خوب، داستان دیگری نیز پشت آن تخم مرغ وجود دارد.

Easter Bunny (تصویر Pixaline از Pixabay)

Eggs نماد چیست؟

بسیاری از سنت ها تخم مرغ را به عنوان یک نمایش کوچک از نحوه عملکرد کل جهان درک می کنند. ظاهرا ایرلند گالیک نیز از این قاعده مستثنی نبود. تخم مرغ در واقع نمایانگر طبیعی تعادل بین همه چیز در جهان است. زرده و سفیده تخم مرغ نشان دهنده تعادل بین نر و ماده استتاریکی و روشنایی تمام آنچه برای حفظ تعادل کیهان لازم است در تخم‌ها نهفته است.

به‌طور دقیق‌تر، سفیدی تخم‌مرغ نشان‌دهنده الهه سفید است. از سوی دیگر، زرده تخم‌مرغ نشان‌دهنده خدای خورشید است، همانطور که طلایی رنگ خورشید است. در داخل تخم مرغ، زرده توسط سفیده پوشانده شده است. این تصویری را برای استفاده در جایی که الهه سفید خدای خورشید را در آغوش گرفته است نشان می دهد. چنین آغوشی چیزی است که تعادل جهان را در کنترل و رشد مداوم نگه می دارد.

تخم مرغ های رنگارنگ عید پاک (عکس از PxHere)

BELTANE

وقتی تابستان شروع می شود و هوا گرم است، سلت ها خوشحال می شوند. بنابراین، آنها باید شروع چنین فصلی را با جشنواره ای رقم می زدند. به همین دلیل است که Beltane در اطراف است. آغاز تابستان را جشن می گیرد و سلت ها را به یاد میراث آنها می اندازد.

علاوه بر این، جشنواره محدود به ایرلند نیست، بلکه به جزیره من و اسکاتلند نیز گسترش می یابد. از آنجایی که جشنواره ها معمولا در اولین روز ماه برگزار می شوند، بلتان نیز برگزار می شود. در اول اردیبهشت ماه برگزار می شود. مردم معمولاً از جشنواره بلتان به عنوان روز اول ماه مه یاد می کنند.

روز مه همچنین به خدایان و الهه های باروری مرتبط است. شروع تابستان است، بنابراین مردم سرسبزی و حاصلخیزی زمین را جشن می گیرند. اما جشن باروری در اینجا فقط مربوط به زمین ها نیست. این همچنین در مورد عملکردهای بیولوژیکی انسان است.

مردم برای لذت بردن از آن نهایت لذت را شروع می کنندجشن در آخرین روز ماه آوریل به طوری که یک روز کامل مملو از شادی و هیجان دوام می آورد. آیا نمی دانید چگونه آنها جشن می گیرند؟ خوب، حدس زدن آسان است. آنها قطعاً از آتش استفاده می کنند.

جشن آتش

مردم معمولاً از بلتان به عنوان جشن آتش یاد می کنند، زیرا آنها از آتش زیادی در جشن خود استفاده می کنند. ایرلند گالیک همیشه آتش را در جشن ها و ایرلند مدرن ارزش قائل بوده است. آنها حتی در دوران باستان خدایان آتش را می پرستیدند. حتی کلمه Beltane به معنای آتش روشن است. بنابراین، آتش به چه معناست؟

ایرلند گائلی از این عقیده استفاده می کرد که آتش شفا و پاکسازی می کند. منشأ چنین باورهایی مبهم است، اما استفاده مداوم آنها از آتش را برای جشن گرفتن توضیح می دهد. با این حال، سنت های آنها همیشه شامل روشن کردن آتش و چرخش در اطراف آن بود. آنها می رقصیدند، آواز می خواندند و از اوقات خود در کنار آتش بزرگ لذت می بردند.

باور قوی به آتش سلت ها را همراهی کرد تا با آن به عنوان وسیله ای برای ارتباط با یکدیگر رفتار کنند. در واقع برای بیش از چند منظور استفاده می شد، اما رایج ترین باور این بود که از آنها محافظت می کرد. افسانه ها می گویند که ازدواج خدا و الهه منجر به تولد تابستان می شود. بنابراین، این همان چیزی است که آتش نماد آن است.

جشن آتش (منبع عکس: PxHere)

فصل ازدواج

در حالی که آتش معمولاً بخشی از هر جشنواره ای است، خرافات بیشتری وجود دارددر بلتان انجام شد. این خرافات شامل پریدن از چوب جارو و همچنین ازدواج های رایج است. فصل باروری است، بنابراین افراد در آن زمان زیاد ازدواج می کنند. آنها همچنین معتقدند که بلتان زمانی بود که خدا با الهه ازدواج کرد. پس می گویند زمانی است که همه چیز حاصلخیز است. زمین ها و انسان ها

با این حال، افسانه ها ادعا می کنند که بلتان در واقع ازدواج خدای بزرگ و الهه ها بوده است. مشرکان بر این باور بودند که بهترین زمان برای ازدواج است. در طول سال‌ها، مردم این سنت را پذیرفتند و ممکن است فراموش کنند که چرا فصل ازدواج است.

کالتون هیل محبوب‌ترین مکانی است که جشنواره بلتان در آن برگزار می‌شود. تپه در سرزمین های اسکاتلند قرار دارد. مردم در طول روز به عنوان گروه هایی شروع به راهپیمایی می کنند که در هر نقطه ملاقات با یکدیگر ملاقات می کنند. این راهپیمایی از بنای یادبود ملی در جهت خلاف جهت عقربه های ساعت آغاز می شود. رهبران راهپیمایی افرادی هستند که شخصیت می ملکه و مرد سبز را دارند. علاوه بر این، همیشه طبل‌هایی از جمله طبل ایرلندی، بودران درام وجود دارد که در طول راهپیمایی به صدا در می‌آیند.

در پایان، نمایشی وجود دارد که میراث ایرلند گیلیک و سایر مناطق سلتیک، از جمله اسکاتلند را نشان می‌دهد. نوازندگان با پوشیدن لباس های سفید و قرمز شروع به رقصیدن و آواز خواندن می کنند. در نهایت، همه آنها استراحت می کنند و از یک بوفه خوشمزه، از جمله غذاهای ایرلندی و غیره لذت می برندنوشیدنی.

سنت های عروسی ایرلندی و بلتان

سنت پریدن از جارو را به خاطر دارید؟ این بخشی از سنت های عروسی ایرلندی است که مردم در بلتان انجام می دهند. این نشان می دهد که زن و شوهر زندگی جدیدی را با هم شروع می کنند و زندگی قدیمی خود را پشت چوب می گذارند. بله، آنها به معنای واقعی کلمه از روی چوب جارو می پرند در حالی که روی زمین قرار دارد.

علاوه بر پریدن جارو، روزه داری هم بود. این سنت شامل بستن دست های زن و شوهر به نشانه تعهد است. آنها به هر حال این اجازه را داشتند که مدت و نوع رابطه را انتخاب کنند. با این حال، در روز عروسی خود، آنها مجبور بودند حلقه کلاداگ را بپوشند و نذرهای خود را رد و بدل کنند.

حلقه کلاداگ (تصویر مگان پرسیر از Pixabay)

یک نکته جالب وجود دارد. اما رسم بسیار عجیبی که ایرلند گالیک در بلتان اجرا می کرد. سلت ها آن را A-Maying می نامند. این تمرین شامل زوج هایی در هر سنی می شود که تمام شب را در جنگل می گذرانند. آنجا خرج می کنند و در ملاء عام به عشق ورزیدن می پردازند. پس از پایان شب، آنها قبل از رفتن به محل خود، تعدادی گل و تعداد زیادی شکوفه جمع می کنند. آنها حتی زالزالک، گیاه بدشانس، را فقط در بلتان به خانه خود آوردند. مردم از آن به عنوان لیتا یاد می کنند. لیتا در واقع یکی از جشنواره های باستانی بود که ایرلند گالیک آن را جشن می گرفت. آی تیجشن خورشیدی است که در 21 یا 22 ژوئن برگزار می شود.

این جشنواره در واقع زمانی بود که مردم روند سفر به بهشت ​​را جشن می گرفتند. آنها وجود خود آسمان ها را جشن نمی گرفتند. در عوض، فضای بین آسمان ها و زمین را جشن می گیرند. این برای ایرلند گالیک و فرهنگ سلتیک به عنوان یک کل اهمیت زیادی داشت.

اکثر جشنواره ها معمولاً در مورد تعادل جهان هستند. آنها بیانگر تعادل بین فصول و تعادل روز و شب هستند. به طور خاص، لیتا یک جشن خورشیدی است که تعادل بین آب و آتش را گرامی می دارد.

طبق سنت های ایرلند گیلیک، لیتا نبرد دیگری بین پادشاهان روشنایی و تاریکی بود، مانند یول. در یول، اوک کینگ موفق به شکست دادن هالی کینگ می شود و قدرت را به دست می گیرد. با این حال، در لیتا، برعکس است. هالی کینگ پس از غلبه بر اوک کینگ حکومت می کند. باز هم، این نبرد دو بار در سال اتفاق می افتد که هر پادشاه نیمی از سال را حکومت می کند. ما مطمئن نیستیم که چرا آنها در وهله اول اگر هر یک از آنها همیشه در طول انقلاب مورد نیاز پیروز می شوند.

اهمیت آتش در لیتا

روشن کردن آتش همیشه بوده است. سنت جشن در گالیک ایرلند. طبق کتاب The Pagan Family، سنت های آتش سوزی خاصی برای جشن گرفتن آن زمان استفاده می شد. Ceisiwr Serith، نویسنده کتاب، ادعا می کند که فرهنگ های باستانیبا شعله ور کردن چرخ های بزرگ جشن گرفته می شود. چرخ‌ها را روی آتش می‌گذاشتند و سپس از تپه‌ای پایین می‌غلتند. در انتهای تپه چرخ ها به آب می پاشید و آتش خاموش می شد.

درباره این سنت تعابیر زیادی شده است. یک نظریه ادعا می کند که مردم در ایرلند گالیک معتقد بودند که با انجام این کار از خشکسالی جلوگیری می کنند. این به این دلیل بود که آب معمولا گرمای بخار خورشید را کاهش می دهد. آنها فکر می کردند که آب را برای مدت طولانی تری نگه می دارند. یک تئوری متفاوت نشان می دهد که راندن چرخ شعله ور به داخل آب نماد این است که نیروی خورشید در حال ضعیف شدن است.

LUGHNASA OR LAMMAS

Lughnasa سومین جشنواره بزرگ در جهان است. تقویم باستانی ایرلند گیلیک. گائل ها آن را یکی از شادترین رویدادهای سال می دانستند. احتمالاً به این دلیل است که شروع فصل برداشت را نشان می دهد. خدا Lugh را یادت هست؟ بله، او قهرمان Tuatha de Danann بود. علاوه بر این، او خدایی بود که هر سال در فصل برداشت محصول زیادی فراهم می کرد. او خدای مرتبط با این جشن بود و نام لغناسا آن را روشن کرد.

با این حال، در برخی از مناطق سلتیک امروزی و در ایرلند گیلیک، مردم به جای Lughnasa آن را Lammas می نامیدند. این جشنواره در اول مرداد ماه برگزار می شود. همچنین آخرین جشنواره در سال سلتیک است. سامهین لوغناسا را ​​دنبال می کند. با این حال، Samhain نشانه آغاز استسال جدید سلتیک بنابراین، Lughnasa آخرین جشنواره باقی می ماند.

منشا آن روز به خدای سلتیک، Lugh، برمی گردد. او آن جشنواره را در ماه اوت برگزار می کرد و به عنوان مسابقه ای برای ورزشکاران و جشن خاکسپاری عمل می کرد. جشن خاکسپاری اصطلاح عجیبی است. با این حال، این یک واقعیت بود. لوگ آن جشنواره را به عنوان خاطرات مادر متوفی خود، تایتلین، برگزار کرد. زمانی که او جوان بود، در حین پاکسازی دشت از دنیا رفت. مرگ او در نتیجه خستگی شدید بود.

خرافات مرتبط با Lughnasa

هر جشنواره ای که می آمد به مردم ایرلند گیلیک این فرصت را می داد که سنت ها و خرافات جدید را توسعه دهند. . در Lughnasa، فصل برداشت شروع می شود و مردم می توانند اولین وعده غذایی محصول جدید را بخورند. این جشنواره بخش بزرگی از شادی و شادی را نشان می دهد. مردم تمرینات زیادی مانند جشن گرفتن، خواستگاری، مسابقات ورزشی و داد و ستد انجام می دهند. با این حال، این در دوران باستان ایرلند گیلیک بود.

امروزه، این جشن دیگر مانند قبل نیست. مردم دیگر همان اعمال را انجام نمی دهند. با این حال، آنها هنوز در جشنواره می رقصند، داستان می گویند و از غذا لذت می برند.

علاوه بر این، تنها یک سنت وجود دارد که در ایرلند گیلیک وجود داشته و در برخی مناطق سلتیک امروزی باقی مانده است. این رسم به عنوان یکشنبه ریک شناخته می شود. آخرین یکشنبه ماه جولای است. مردم این روز خاص را برای پرسه زدن در خیابان‌ها انتخاب می‌کنند تا به کرواگ پاتریک برسند.این مکان مقصد نهایی است که مردم به راهپیمایی خود پایان می دهند و شروع به بالا رفتن از شیب آن می کنند. آنها در آنجا با رقصیدن، آواز خواندن و تفریح ​​جشن می گیرند.

MABON (اعتدال پاییزی)

در اینجا اعتدال پاییزی فرا می رسد، همانطور که اکثر ایرلند گیلیک به آن اشاره می کردند. آی تی. Mabon نام جشنواره ای است که آن زمان از سال را مشخص می کند. سلت ها آن را به صورت (May-bun) یا (Mah-boon) تلفظ می کنند. تفاوت بستگی به لهجه هر منطقه دارد. قبلاً دومین برداشت در طول سال است. علاوه بر این، در ماه سپتامبر از 21 شروع و تا 23 ادامه دارد.

به هر حال، اعتدال پاییزی به چه معناست؟ خوب، آن زمانی از سال است که طول روز و شب برابر است. این جشنواره نشان دهنده اهمیت تعادل و همچنین برابری از طریق هماهنگی روز و شب آن است.

مردم در ایرلند گالیک معمولاً منتظر این جشنواره بودند تا لباس مجلل بپوشند و شام بخورند. چنین خرافاتی هنوز در مناطق سلتیک مدرن وجود دارد. در طول این جشنواره، مردم به همراه عزیزان خود جمع می شوند تا با نوشیدن و رقصیدن جشن بگیرند. همچنین زمانی است که سلت ها شراب درست می کنند و گیاهان و دانه های خشک شده را به عنوان بخشی از جشن جمع آوری می کنند.

از دیگر فعالیت هایی که مردم در این روز انجام می دهند، پرسه زدن در جنگل است. آنها همچنین اعمال دیگری را انجام می دهند که ممکن است برای برخی فرهنگ ها کمی عجیب به نظر برسد. این شیوه هاایرلند باستان؟

تقریباً مانند سلت ها، گائل ها یک گروه قومی زبانی بودند که از شمال غربی اروپا سرچشمه گرفتند. هر چقدر هم که این واضح به نظر برسد، گائل ها به بسیاری از زبان های گالیک صحبت می کردند. آن زبان ها از زبان های سلتی سرچشمه می گیرند. آنهایی که در ایرلند باستان و اسکاتلند استفاده می شدند.

در گذشته، گائل ها قومی بودند که از نژاد سلتیک سرچشمه می گرفتند. عمدتاً سلت ها در اصل ایرلندی و اسکاتلندی بودند. با این حال، هنوز بحث هایی پیرامون این واقعیت وجود دارد. برخی منابع معتقدند که رابطه سلت ها و ایرلندی ها فقط یک ادعای نادرست است. با این حال، مردم امروز هنوز هم همین را باور دارند. ایرلندی‌ها خود را جانشین سلت‌ها و از این رو گائل‌ها می‌دانند.

فرهنگ گالیک در چندین نقطه در سراسر اروپا از جمله مانکس، اسکاتلند و ایرلند گسترش یافته بود. آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا ایرلند به طور خاص که مردم آن را ایرلند گالیک می نامند؟ خوب، قبل از ادامه، دورانی در تاریخ اسکاتلند وجود داشت که در آن فرهنگ گالیک غالب بود. بنابراین، می توانیم آن را اسکاتلند گالیک نیز بنامیم. با این حال، حقیقت پشت داستان ایرلند گیلیک این واقعیت است که این فرهنگ از ایرلند سرچشمه گرفته است. بله، همه چیز از آنجا شروع شد و سپس به غرب اسکاتلند گسترش یافت تا در دال ریاتا مستقر شود.

ایرلند گالیکی در طول قرن ها

ایرلند قبل از گسترش این سرزمین چگونه بوده است. فرهنگ گالیک؟ خب ماشامل آراستن قبور عزیزان با کاج و مخروط و برگ است. آنها همچنین به دلایلی مرموز به درختان نوشیدنی و نوشیدنی ارائه می دهند.

اهمیت و مفهوم این جشنواره

Mabon یکی از عجیب ترین جشنواره هایی است که برگزار شده است. در ایرلند گالیک نه تنها به دلیل اعمالی که انجام شد، بلکه به دلیل مفهوم آن. قبلاً بیان کردیم که این نماد معنای واقعی تعادل و برابری است.

با این حال، زمانی بود که گائل ها جهان روح و خدایان پیر را گرامی داشتند. این خدایان شامل فهرستی از خدایان و الهه‌هایی است که ایرلند گالیک در زمان‌های بت پرستی می‌پرستید. این لیست شامل Espona، Morgan، God Mabon، The Green Man، Pamona and the Muses، Modron Goddess و غیره است.

هدف این جشنواره این است که هر کاری را که در زندگی انجام می دهید متوقف کنید و شروع به استراحت و لذت بردن از آن کنید. . خواستار تعادل بین اهدافی است که برای دستیابی به آن موفق هستیم و زندگی که نباید از دست بدهیم. بنابراین، مردم منتظر آن زمان خاص از سال هستند تا از اوقات خود در کنار عزیزانشان لذت ببرند. این زمانی است که از مسئولیت های پر مشغله روزانه خود استراحت می کنید و قبل از از سرگیری نقش های خود از زندگی لذت می برید.

غذاهای ویژه ای که در طول جشنواره مابون خورده می شوند

از آنجایی که مابون یک زمان جشن گرفتن، همیشه باید غذا وجود داشته باشد. بله، غذا همیشه بخشی از هر جشنی در هر فرهنگی است ودر طول اعصار. مردم مابون از کار و زندگی فاصله می گیرند و آنچه را که می دوزند، به معنای واقعی کلمه درو می کنند. بسیاری از مردم در ایرلند گالیک قبلاً غذای خود را پرورش می دادند.

بنابراین، مابون به عنوان وقفه ای در نظر گرفته می شود که در آن از دستاوردهای شخصی خود لذت می برند. از مهم ترین غذاهای مابون می توان به سیب زمینی، سیب، نان، پیاز، انار و هویج اشاره کرد. قطعاً غذاهای بیشتری وجود دارد، اما اینها غذاهایی هستند که مردم در مابون بیشتر از آنها لذت می برند.

SAMHAIN

سال سلتی با آغاز سال معمولی شروع نمی شود. در ژانویه. در واقع، از اکتبر زمانی که Samhain اتفاق می‌افتد، شروع می‌شود. این تنها جشنواره ای است که ایرلند گالیک در روز اول ماه مانند سایر جشنواره ها جشن نمی گرفت. در عوض، ایرلند گالیک سامهین را در آخرین روز اکتبر، در 31 ام، جشن گرفت. با این حال، این جشن معمولاً برای روز بعد ادامه می یابد، بنابراین جشنواره در اول نوامبر نیز برگزار می شود.

این فستیوال فقط یکی دیگر از جشن‌هایی است که در زمان‌های بت پرستی سرچشمه گرفته است. Samhain پایان فصل برداشت و شروع زمستان را دوباره نشان می دهد. اگرچه سلت ها همیشه زمستان را سخت ترین روزهای سال می دانستند، اما هنوز شروع آن را جشن می گرفتند. با وجود جشن، Samhain آغاز نیمه تاریک سال است، همانطور که ایرلند گالیک آن را نامیده است.

Samhain همیشه با تاریکی مرتبط بوده است. همچنین مترادف آن استهالووین؛ مردم در واقع آن را به عنوان هالووین سلتیک می دانند. بسیاری از منابع ادعا کرده اند که هالووین آمریکایی احتمالاً از جشنواره سامهین سرچشمه گرفته است.

وقتی این جشنواره نزدیک می شود، مردم بر این باورند که مرزهای بین جهان دیگر و جهان ما از بین می رود. این راه را برای ارواح شیطانی و موجودات افسانه‌ای باز می‌کند تا به دنیای ما نفوذ کنند و آن را تاریک و ترسناک می‌کنند. احتمالاً به همین دلیل است که آنها معتقدند زمستان نیمه تاریک سال بود.

جشنواره سامهین (عکس توسط رابین کنفیلد در Unsplash)

The نسخه سلتیک هالووین

جهان همیشه سامهین را به عنوان هالووین سلتیک می داند. این جشنواره ای است که در آن درباره مردگان صحبت می کنند و لباس های ترسناک می پوشند. اسطوره ها همیشه از سامهین به عنوان جشنواره مردگان یاد می کنند. تصوری در ایرلند گالیک وجود داشت که ادعا می کرد درهای جهان دیگر تا پایان اکتبر باز می شوند.

بخش ترسناک این است که موجودات شرور از قلمروی دیگر به دنیای ما می‌رسند. آنها را تخریب می کنند و تا حد امکان آسیب زیادی وارد می کنند. این موجودات افزوده وحشتناک دیگری به چیزی هستند که آن‌ها آن را تاریک‌ترین نیمه سال می‌نامند.

تبدیل آزاردهنده

از آنجایی که Samhain تقریباً شبیه هالووین است، مبدل کردن یک بخش اساسی است. . ایده پوشیدن لباس های ترسناک به قرن شانزدهم برمی گردد. چندین آهنگ سلتیک وجود دارد که با Samhain مرتبط است. درست مثلهر جشنواره، آهنگ‌ها، لباس‌ها، ترانه‌های ترسناک و خرافات خاص خود را به عنوان بخشی از جشن دارد.

لباس های ترسناک این دوران مدرن فقط وسیله ای برای خوش گذرانی و لذت بردن از زمان ما هستند. با این حال، در ایرلند گیلیک اینطور نبود. در واقع، سلت ها آن لباس ها را به عنوان روشی برای پنهان شدن از ارواح بدخواه می پوشیدند. آنها فکر می کردند که اگر خودشان شیطانی به نظر برسند، روح های تاریک جهان دیگر نمی توانند تشخیص دهند.

طبق افسانه ها و افسانه های سلتیک، نقش ارواح شیطانی این بود که درها را بکوبند. آنها از انسان‌ها برای رهایی از آرامش، قربانی و قربانی می‌خواهند. از این رو، در آن روز رسم شد که مردم لباس بپوشند و درها را بکوبند و احسان کنند. آنها این کار را برای سرگرمی و همچنین فرار از نابودی زندگی خود انجام دادند.

داستان های فین مک کول و سامهین

نگرانی اساطیر با جشنواره سامهین به گذشته بازمی گردد. به ارتباطش با یکی از رزمندگان برجسته اش. فین مک کول یکی از جنگجویان رایجی است که در اساطیر سلتیک داستان های زیادی درباره او وجود دارد. او مسئول اسکورت مردم برای باور درهای باز جهان دیگر بود. داستان های زیادی نیز در این مورد وجود دارد.

طبق اساطیر سلتیک، موجودی شگفت انگیز به نام آیلن وجود داشت. آن موجود هر سال در زمان سامهین ظاهر می شد. شدبه جایی بروید که مردم برای جشن گرفتن جمع می شوند و به دنبال راه هایی برای خراب کردن آن باشید. آیلن از آتش نفس می کشید و نوع خاصی از موسیقی داشت که مردم را به حالت خواب می برد. مردم را هیپنوتیزم می کرد، بنابراین می توانست هر چقدر که می خواست نابود کند. با این حال، فین مک کول هرگز قربانی موسیقی آیلن نشد. او تنها کسی بود که توانست هوشیار بماند و آیلن را به زیر بکشد.

داستان دیگری وجود داشت که فین مک کول درگیر مبارزه با موجوداتی بود که در سامهین ظاهر می‌شوند. این داستان به عنوان محاوره بزرگان شناخته می شود. حول محور چندین گرگینه ماده می چرخد ​​که آرزوی نابودی دارند.

گرگینه ها از غاری به نام غار کرواچان با هدف کشتن گاو خارج شدند. Fianna به دنبال آن گرگینه ها بودند تا آنها را شکست دهند و گاوها را نجات دهند. یک نوازنده چنگ یک قطعه موسیقی می نواخت که گرگینه های زن را به انسان تبدیل می کرد. او کارها را برای جنگجویان فیانا آسان‌تر کرد.

پیشنهادات بسیار ارزشمند به ارواح تاریک

سامهین در واقع جشنواره بسیار عجیبی بود. جشنواره ها قرار است شاد و شاد باشند. در واقع، Samhain تماماً در مورد تاریکی بود که جهان در هسته خود حمل می کند. اساطیر ادعا می کند که در زمان های قدیم به قدرتی ظالمانه اختیار داده می شد. مردم در ایرلند گالیک باید فداکاری های بزرگی می کردند تا این قدرت را از بین ببرند. بنابراین، آنها غذا، نوشیدنی و خود را عرضه می کردندنمی توان با اطمینان گفت اما، از آنجایی که فرهنگ گالیک بخشی از فرهنگ سلتیک است، ممکن است فرهنگ سلتیک در آن زمان برجسته بوده باشد. فرهنگ گالیک در قرون وسطی در سراسر اسکاتلند غلبه کرد. کشورهای دیگری نیز بودند که فرهنگ گالیک را پذیرفتند، از جمله کورنول، ولز، و برخی از وایکینگ ها.

در واقع، وایکینگ ها در اصل گائل نیستند. با این حال، در دوران طلایی خود، برخی از آنها در سرزمین‌های گیلیک ساکن شدند و به اسکاندیناوی گیل تبدیل شدند. دیگر محدود به ایرلند نبود. همانطور که قبلاً بیان کردیم به کشورهای دیگر نیز گسترش یافت. دال ریاتای اسکاتلند قبلاً مملو از گائل ها بود، به عبارت دقیق تر، اسکاتلندی ها. گائل‌های اسکاتلندی همراه با پیکت‌ها یک پادشاهی جدید گیلیک را تشکیل دادند که به عنوان پادشاهی گیلیک آلبا شناخته می‌شود. در طول تشکیل آن پادشاهی، ایرلند گالیک قبلاً از چندین پادشاهی تشکیل شده بود. همه آن پادشاهی های ایرلند گیلیک یک پادشاه عالی برای حکومت داشتند. با این حال، صلح در قرن دوازدهم کمی در خطر بود. در آن زمان، نورمن ها تصمیم گرفتند به ایرلند حمله کنند و کنترل چندین بخش از این سرزمین را به دست گرفتند. آنها هدفی مشابه هدف هر فاتح داشتند. گسترش فرهنگ خود

نورمن ها می خواستند با نرمی سازی اسکاتلند فرهنگ گالیک را از بین ببرندو ایرلند در واقع، آنها موفق به انجام این کار در برخی از مناطق اسکاتلند، به استثنای ارتفاعات اسکاتلند شدند. با این حال، فرهنگ گالیک در ایرلند موفق شد مانند همیشه قوی باقی بماند.

Ø قرن 17

متأسفانه فرهنگ گالیک به اندازه خود قوی باقی نمانده بود. در قرن دوازدهم و قرن های بعد بود. اوایل قرن هفدهم زمانی بود که به این قدرت پایان داده شد. ایرلند گالیک فقط در نقاط کوچکی در اطراف زمین متمرکز بود. استعمار انگلیس توانست فرهنگ گالیک را از چندین بخش ایرلند محو کند.

جیمز اول فرمانروای اشغال انگلیسی در آن زمان بود. هدف او گسترش فرهنگ انگلیسی بود. همه جا مهاجران انگلیسی بودند. متأسفانه قرن هفدهم آغاز نفرین بود.

قرن های بعدی تنها نشان دهنده این بود که چگونه فرهنگ گالیک به آرامی محو شده بود. بیشتر زبان گالیک قبلاً انگلیسی شده بود. مردم ایرلندی دوران مدرن به انگلیسی ایرلندی صحبت می کنند. با این حال، زبان گالیک هنوز در بسیاری از مناطق عمومی استفاده می شود.

جزئیات بیشتر در مورد ایرلند گالیک

ما قبلاً بیان کرده ایم که جامعه ایرلند گالیک همه یکسان نبود. آنها قبیله داشتند. بسیاری از آنها را. هر قبیله موقعیت، سرزمین و رهبر خود را نیز داشت. در واقع، ایرلند گالیک تماماً در مورد سنت ها و آداب و رسوم سلت ها بود. دومی موفق شدتا فرهنگ خود را منتقل کنند و آن را برای قرن ها زنده کنند.

جالب است که برخی از سنت های سلتیک هنوز در ایرلند مدرن زندگی می کنند. گائل ها آنقدر از نوشته ها قدردانی نمی کردند. با این حال، آنها به هنر علاقه زیادی داشتند و این بخشی از نحوه زندگی سنت های آنها بود. آنها آداب و رسوم گالیک را در طول سالها به صورت شفاهی به ارث بردند. این بدان معنا نیست که آنها هرگز ننوشته اند. آنها در واقع این کار را کردند و همچنین الفبای خاص خود را داشتند.

همچنین ببینید: 3 واقعیت در مورد Direwolves واقعی از نمایش شگفت انگیز بازی تاج و تخت

متداول ترین نوشته ها در ایرلند گالیک الفبای اوگام بود. محققان دریافته‌اند که بیشتر کتیبه‌های گیلیک به الفبای اوغام نوشته شده‌اند. آنها به قرن اول باز می گردند که گائل ها شروع به استفاده از آنها کردند. بعداً به جزئیات بیشتری در مورد آن الفبا خواهیم پرداخت. با این حال، در مقطعی، گائل ها شروع به استفاده از الفبای رومی کردند. به طور دقیق تر، آنها در زمان ورود مسیحیت شروع کردند.

Ø الفبای اوغام چه بود؟

اوغام الفبای است که در قرون وسطی اولیه استفاده می شد. زبان ایرلندی متشکل از آن الفبا بود. اوگام الفبای مورد استفاده در نوشتن زبان ایرلندی در دوران باستان بود. با این حال، بین الفبای زبان ایرلندی اولیه و ایرلندی قدیم تفاوت وجود داشت.

از قرن اول تا ششم، کتیبه های ارتدکس در زبان ایرلندی اولیه غالب بود. جالب اینجاست که حدود 400 مورد از آن کتیبه های ارتدکس هنوز باقی مانده است




John Graves
John Graves
جرمی کروز یک مسافر، نویسنده و عکاس مشتاق است که اهل ونکوور کانادا است. جرمی با اشتیاق عمیق برای کاوش در فرهنگ‌های جدید و ملاقات با مردم از هر طبقه‌ای، ماجراجویی‌های متعددی را در سرتاسر جهان آغاز کرده است و تجربیات خود را از طریق داستان‌گویی جذاب و تصاویر بصری خیره‌کننده ثبت می‌کند.جرمی پس از تحصیل در رشته روزنامه نگاری و عکاسی در دانشگاه معتبر بریتیش کلمبیا، مهارت های خود را به عنوان یک نویسنده و داستان نویس تقویت کرد و به او این امکان را داد که خوانندگان را به قلب هر مقصدی که بازدید می کند منتقل کند. توانایی او در پیوند دادن روایت‌های تاریخ، فرهنگ و حکایات شخصی باعث شده تا او در وبلاگ تحسین‌شده‌اش، سفر در ایرلند، ایرلند شمالی و جهان با نام مستعار جان گریوز، طرفداران وفاداری داشته باشد.رابطه عاشقانه جرمی با ایرلند و ایرلند شمالی در طی یک سفر انفرادی کوله پشتی در جزیره زمرد آغاز شد، جایی که او بلافاصله مجذوب مناظر خیره کننده، شهرهای پر جنب و جوش و مردم خونگرم آن شد. قدردانی عمیق او از تاریخ غنی، فولکلور و موسیقی منطقه او را مجبور کرد بارها و بارها به کشور بازگردد و کاملاً خود را در فرهنگ ها و سنت های محلی غرق کند.جرمی از طریق وبلاگ خود نکات، توصیه ها و بینش های ارزشمندی را برای مسافرانی که به دنبال کشف مقاصد دلربا ایرلند و ایرلند شمالی هستند ارائه می دهد. این که آیا آن را کشف پنهان استسنگ‌های قیمتی در گالوی، ردیابی ردپای سلت‌های باستانی در گذرگاه غول‌ها، یا غوطه‌ور شدن در خیابان‌های شلوغ دوبلین، توجه دقیق جرمی به جزئیات تضمین می‌کند که خوانندگانش راهنمای سفر نهایی را در اختیار دارند.به عنوان یک جهانگرد با تجربه، ماجراهای جرمی فراتر از ایرلند و ایرلند شمالی است. از پیمودن خیابان‌های پرجنب‌وجوش توکیو تا کاوش در خرابه‌های باستانی ماچو پیچو، او در جستجوی تجربه‌های چشمگیر در سراسر جهان سنگ تمام گذاشته است. وبلاگ او به عنوان یک منبع ارزشمند برای مسافرانی است که به دنبال الهام گرفتن و توصیه های عملی برای سفرهای خود هستند، بدون توجه به مقصد.جرمی کروز، از طریق نثر جذاب و محتوای بصری فریبنده‌اش، از شما دعوت می‌کند تا در سفری متحول کننده در سراسر ایرلند، ایرلند شمالی و جهان به او بپیوندید. چه مسافری با صندلی راحتی باشید که در جستجوی ماجراجویی های جانشین هستید یا یک کاوشگر باتجربه که به دنبال مقصد بعدی خود هستید، وبلاگ او وعده می دهد که همراه مورد اعتماد شما باشد و شگفتی های جهان را به آستان شما برساند.