John Graves

فهرست مطالب

میراثتوسط مارک بلیتزشتاین و جوزف استاین به یک موزیکال تبدیل شد. تولید اولیه برادوی در سال 1959 افتتاح شد.

سومین و آخرین، از سه گانه دوبلین اوکیسی "The Plough and the Stars" در سال 1936 به عنوان یک فیلم ساخته شد، این فیلم به کارگردانی جان فورد و با بازی باربارا ساخته شد. استانویک، پرستون فاستر و بری فیتزجرالد. بعداً در سال 1979 الی زیگ مایستر از این نمایشنامه استفاده کرد و یک اپرا ساخت و در اکتبر همان سال در نیویورک در Symphony Space به نمایش درآمد. اخیراً، در سال 2011، رادیو بی بی سی 3 این نمایشنامه را برای تولید پخش اقتباس کرد، این نمایشنامه توسط نادیا مولیناری کارگردانی شد.

در نهایت، "The Silver Tassie" O'Casey در سال 1980 به فیلم تبدیل شد. به کارگردانی برایان مک لوچلین و با بازی استیون برنان، ری مک آنالی و می کلاسکی.

شان اوکیسیدر سال 1960 و دانشگاه دورهام در سال 1960.

حقایق سرگرم کننده

شان اوکیسی در جوانی نقش کوچکی در نمایشنامه دیون بوکوکو "The Shaughraun" در تئاتر مکانیک بازی کرد. بنابراین تئاتر بعداً به تئاتر ابی تبدیل شد.

اوکیسی به دلیل امتناع از برداشتن کلاه خود هنگام دریافت دستمزدش از ایسون اخراج شد.

اوکیسی هرگز نتوانست تولید موسیقی را ببیند. دومین نمایشنامه او از سه گانه دوبلینی خود "Juno and the Paycock"

شان اوکیسی در 18 سپتامبر 1964 در سن 84 سالگی بر اثر حمله قلبی در تورکی، دوون درگذشت. او بعداً سوزانده شد.

در سال 1964 زندگینامه او «آینه ای در خانه من» به فیلمی به نام «کسیدی جوان» تبدیل شد. این فیلم توسط جک کاردیف کارگردانی شد و راد تیلور در نقش اوکیسی، فلورا رابسون، مگی اسمیت و جولی کریستی بازی کرد.

بسیاری از مقالات شان اوکیسی در دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های سراسر جهان نگهداری می‌شوند. از جمله کتابخانه عمومی نیویورک، دانشگاه کالیفرنیا، کتابخانه ملی ایرلند، و کتابخانه دانشگاه لندن.

اگر دوست داشتید درباره نمایشنامه نویس ایرلندی شان اوکیسی بیاموزید، از مطالب بیشتر ما لذت ببرید. وبلاگ های مربوط به نویسندگان مشهور ایرلندی:

ویلیام باتلر ییتس: سفر یک شاعر

شان اوکیسی در سطح جهانی به عنوان یک نمایشنامه نویس شگفت انگیز ایرلندی شناخته می شود. او نمایشنامه های زیادی نوشته است که امروزه نیز به طور گسترده مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند. او برای بسیاری از نمایشنامه های شگفت انگیزش از جمله سه گانه دوبلین و «رزهای سرخ برای من» شناخته شده است. او که به عنوان بزرگترین نمایشنامه نویس ایرلند و برنده جایزه هاثورندن شناخته می شود، نشان خود را در پرده بزرگ نیز گذاشته است.

برای آشنایی با مشهورترین نمایشنامه نویس ایرلند، آثار او و شناخت شایسته او به خواندن ادامه دهید. دریافت کرده است.

جایی که نمایشنامه نویس ایرلندی شروع کرد

شان اوکیسی

منبع: ویکی پدیا

شان اوکیسی در دوبلین (در خیابان Upper Dorset 85) به دنیا آمد. ). او در 30 مارس 1880 به دنیا آمد و جان کیسی نام داشت و پسر مایکل کیسی و سوزان آرچر بود. او در یک خانواده بسیار پر از 14 نفر زندگی می کرد تا زمانی که پدرش در سن شش سالگی فوت کرد. پس از مرگ پدرش، خانواده سال ها از خانه ای به خانه دیگر نقل مکان کردند. به عنوان یک پسر، اوکیسی جوان در کودکی بینایی ضعیفی داشت که متأسفانه در تحصیل او اختلال ایجاد کرد، با این حال، او در سن 13 سالگی خواندن و نوشتن را به خود آموخت. سپس در سن 14 سالگی مدرسه را ترک کرد و شروع کرد. کار، او در بسیاری از موسسات از جمله ایسون و به عنوان راه آهن به مدت نه سال در راه آهن بزرگ شمال (GNR) کار کرد.

همچنین ببینید: 10 کار برتر در پکن، مکان های چین، فعالیت ها، محل اقامت، نکات آسان

اوکیسی جوان از سنین جوانی به درام علاقه نشان داد زیرا او به همراه برادرش آرچی، نمایشنامه‌های ویلیام را بازسازی کردند.1943، و "پایان آغاز" که در سال 1937 منتشر شد. در اینجا "The Silver Tassie"، "Red Roses for Me" و "The End of the Beginning" را خلاصه کرده ایم.

نقره‌ای تاسی

«تاسی نقره‌ای» یک نمایشنامه اکسپرسیونیستی در چهار پرده و یک کمدی تراژدی دیگر نوشته شان اوکیسی است. این در مورد جنگ جهانی اول است، و موضوع ضد جنگ در سراسر آن آشکار است. این یک نمایشنامه غیرمعمول در آن زمان به دلیل دوره زمانی طولانی بود که از قبل از جنگ تا پس از آن در بر می گیرد. با این حال، در سال 1928، W. B. Yeats اجرای این نمایش را در تئاتر Abbey رد کرد. بنابراین اولین بار در 11 اکتبر 1929 در تئاتر آپولو لندن اجرا شد. بعداً (در نهایت) در 12 اوت 1935 در تئاتر ابی اجرا شد و به دلیل اختلافات فقط پنج بار در ایرلند اجرا شد.

این نمایشنامه سربازی به نام هری هیگان را دنبال می کند که انگار یک بازی فوتبال است به جنگ می رود. در پرده اول، هری به عنوان یک ورزشکار، در اوج زندگی و در اوج آمادگی جسمانی‌اش آغاز می‌شود، با این حال، او آشکارا از ارزش‌های واقعی زندگی بی‌اطلاع است. بعد، در Act Two، یک تغییر ناگهانی رخ می دهد و ما اکنون در جبهه جنگ هستیم. ما هری را با تمام سربازان در حال از دست دادن، بدون امید تماشا می کنیم. سپس، قسمت سوم در بیمارستان کهنه‌سربازان می‌گذرد و تلخی سربازان کهنه‌کار را به ما نشان می‌دهند و در نهایت، در قسمت چهارم، هری معلول را می‌بینیم. او آن مرد جوان مناسبی نیست که در آن بودشروع نمایشنامه در عوض، او اکنون در مقابل مردان جوانی قرار دارد که در جنگ شرکت نکرده‌اند، افرادی که مانند او در ابتدا سالم و تندرست هستند. ما شاهد از دست دادن توانایی بدنی، جوانی و امیدهای هری هستیم.

نقل قول های سیلور تاسی

«تدی فوران و هری هیگان رفته اند تا راه خود را در دنیای دیگری زندگی کنند. نه من و نه تو نمی توانیم آنها را از آن بیرون بیاوریم. آنها دیگر نمی توانند کارهایی را که ما انجام می دهیم انجام دهند. ما نمی توانیم به نابینایان بینایی بدهیم یا لنگ ها را وادار به راه رفتن کنیم. اگر می توانستیم این کار را می کردیم. بدبختی جنگ است. تا زمانی که جنگ‌ها برپا می‌شود، ما از وای ناراحت خواهیم بود. پاهای قوی بی فایده و چشمان روشن تیره می شود. اما ما که بدون آسیب از آتش عبور کرده ایم، باید به زندگی ادامه دهیم. همراه باشید، و سهم خود را در زندگی داشته باشید. بیا، بارنی، و شریک زندگیت را به رقص ببر!»

رزهای قرمز برای من

«رزهای قرمز برای من» شان اوکیسی اولین بار در سال 1943 منتشر شد، در زمان در این نشریه، ایرلند پس از پایان جنگ داخلی ایرلند هنوز ناآرام بود (بیشتر در ایرلند شمالی). با این حال، اوکیسی تصمیم گرفت این نمایشنامه را در سال 1913 تنظیم کند، هر زمان که دوبلین در وضعیت مشابهی قرار داشت.

O'Casey "Red Roses for Me" در آپارتمان خانم بریدون اکران می شود. در ابتدای قانون اول، او با پسرش، آیامون، است و آنها در مورد اعتصاب آینده در مورد دستمزد صحبت می کنند. آنها همچنین در مورد رابطه آیامون با شیلا مورنین جوان که یک کاتولیک است صحبت می کنند.مادرش این مسابقه را تایید نمی کند، زیرا آنها از پیشینه های مذهبی مختلف هستند، او همچنین اشاره می کند که شیلا می خواهد یک زن نازپرورده باشد و او نمی تواند آنچه را که می خواهد در حقوقش فراهم کند. سپس Eeada، Dympna و Finnoola با مجسمه مریم باکره وارد می شوند، آنها از خانم Breydon مقداری صابون برای شستن مجسمه می خواهند. خانم بریدون با آنها برای ادای احترام به همسایه مریض آنها را ترک می کند. سپس شیلا از راه می رسد، او و آیامون با هم اختلاف پیدا می کنند که قبلاً تماس گرفته بود اما او در را باز نکرد. او سعی می کند بازیگوش باشد و او را جلب کند، اما او همچنان اذیت می شود و می گوید که باید جدی باشد. او نگران دخالت او در اعتصاب است و می‌گوید که اگر قرار است درازمدت با هم بمانند، او باید روی واقعیت تمرکز کند. وقتی او نمی‌خواهد جدی باشد، سعی می‌کند آنجا را ترک کند، اما صاحبخانه آنها را قطع می‌کند. در کنار صاحبخانه مردی نیز حضور دارد که در نمایشنامه آواز خواهد خواند. او می‌ماند و آهنگ را گوش می‌دهد، با این حال، چند بار آهنگ قطع می‌شود، شیلا در وقفه نهایی از فرصت استفاده می‌کند و به آیامون می‌گوید که رابطه آنها به پایان رسیده است. این عمل با بازگشت سه زن با وحشت به پایان می رسد و می گویند که مجسمه دزدیده شده است، و آیامون به زنان پیشنهاد می دهد تا به دنبال آن باشند.

پرده دوم «رزهای سرخ برای من» نیز تنظیم شده است. در خانه بریدون اما در بعدعصر در حالی که برنان مجسمه را به داخل خانه حمل می کند و توضیح او در مورد بردن آن برای صیقل دادن آن برای دختر جوانی که آن را تحسین می کند، باز می شود، او آن را در جای خود قرار می دهد. بعداً در عمل، مولکانی می رسد تا کتابی در مورد تکامل به آیامون بدهد و دوباره آنجا را ترک می کند. به دنبال آن شیلا که به تلاش خود برای متقاعد کردن آیامون برای دست کشیدن از شیوه های هنری خود ادامه می دهد، به او می گوید که اگر در اعتصاب شرکت نکند، او را سرکارگر می کنند. آیامون امتناع می کند و دوباره توسط او عصبانی می شود، او نمی خواهد به دوستان همکار خود خیانت کند. آیامون و شیلا دوباره قطع می شوند، اما این بار با بازگشت مولکانی، فقط این بار او از کوره در رفته و توسط یک اوباش مذهبی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. اوباش او را تعقیب کرده اند و از پنجره ها دو سنگ پرتاب کرده اند. به دنبال این جنون، رئیس معترض، یکی از دوستان آیامون، از راه می رسد. او یک هشدار دارد و به زودی دو راه آهن از راه می رسند. هر سه به ایامون می گویند که اعتصاب ممنوع است و اگر ادامه یابد پلیس برای متوقف کردن آن از زور استفاده خواهد کرد. از او می خواهند که یکی از سخنرانان باشد. آیامون با وجود اعتراض شیلاس موافقت می کند.

پرده سوم «رزهای سرخ برای من» روی پلی مشرف به دوبلین باز می شود. این یک محیط غم انگیز است و تعدادی شخصیت در آن حضور دارند. جمعیت در مورد اینکه چگونه دوبلین تغییر کرده است و اینکه چگونه شهر بزرگی بوده است صحبت می کنند. آیامون و روری و ایامون می رسندبا مردم صحبت می کند که چگونه از طریق اقداماتی مانند اعتصاب دوبلین می تواند یک بار دیگر به یک شهر بزرگ تبدیل شود. صحنه به تدریج سبک تر می شود، استفاده هوشمندانه از مغالطه رقت انگیز. آیامون ادامه می دهد و شروع به خواندن می کند، این باعث می شود جمعیت بلند شود. فینولا و آیامون با هم می رقصند و صحنه چنان روشن می شود که انگار خورشید بر دوبلین می تابد. با این حال، صحنه شاد و روشن او به زودی شکسته می شود، زیرا صدای راهپیمایی از خارج از صحنه به گوش می رسد و صحنه تاریک می شود. فینولا اصرار دارد که آیامون پیش او بماند، اما او را می‌بوسد و می‌رود.

پرده چهارم «رزهای سرخ برای من» در محوطه یک کلیسای پروتستان اکران می‌شود. در اینجا رئیس از صلیب آیامون در مراسم عید پاک استفاده می کند. خانم بریدون، شیلا، آیامون و بازرس از راه می رسند و آیامون و بازرس بر سر جلسه با هم بحث می کنند. همه به جز رئیس دانشگاه سعی می کنند آیامون را متقاعد کنند که به جلسه نرود، آیامون نادیده گرفته و به هر حال به جلسه می رود. بعداً، جمعیتی از آنجا عبور می کنند و داوزارد و فاستر به دنبال پوشش از اوباش کارگر هستند. رئیس برمی گردد و دو مرد به آنها می گویند که آیامون را از جلیقه بیرون کنند زیرا او رهبر گروهی است که اعتصاب می کند. در همین حین پلیس به اعتصاب کنندگان حمله کرد و صدای تیراندازی از صحنه به گوش می رسد. جمعیتی به کلیسا می‌رسند و فینولا مجروح هم با آنها می‌آید و به آنها اعلام می‌کند که آیامون کشته شده است. مدتی می گذرد (این از طریق نشان داده شده استانداختن پرده)، صحنه هنوز در کلیسا تنظیم شده است. از آنجایی که آیامون آرزوی دفن شدن در این کلیسا را ​​در سخنان در حال مرگش در بر می گرفت، اکنون شاهد تشییع جنازه او هستیم. داوزارد با پیشوا بحث می کند، او استدلال می کند که بسیاری از مردم نمی خواهند او در محوطه کلیسای خود دفن شود. سپس گروهی در حال حمل جسد آیامون از راه می رسند. شیلا دسته‌ای گل رز قرمز روی سینه‌اش می‌گذارد که به عنوان نمایشنامه «رزهای سرخ برای من» مرتبط است. بازرس با شیلا صحبت می کند و به او می گوید که او سعی کرده از ایامون محافظت کند، با این حال، دلیل واقعی او برای صحبت با او این است که به یک رابطه عاشقانه با او علاقه مند است. این واضح است و شیلا او را رد می کند و او را ترک می کند. این عمل با پرداخت پول برنان به ساموئل به پایان می رسد تا درهای کلیسا را ​​باز بگذارد و او آهنگی برای ایامون می خواند.

Red Roses for Me نقل قول ها

«این من هستم که به خوبی می دانم: وقتی تاریک بود، تو همیشه برای من خورشید را در دست داشتی»

پایان آغاز

نمایش «پایان آغاز» اثر شان اوکیسی یک کمدی تک پرده است. فقط با سه شخصیت این در روستایی ایرلند، در خانه روستایی بریل است. این نمایش به جنسیت می پردازد و اینکه چگونه زنان توسط مردان دست کم گرفته می شوند. این سه شخصیت عبارتند از:

همچنین ببینید: نام های شهر ایرلند: حل اسرار پشت معنی آنها
  1. داری که مردی سرسخت و چاق 55 ساله است. او معتقد است که همیشه حق با اوست، از خودش بسیار مطمئن است و اغلب همسرش لیزی را برای همه چیز سرزنش می کند.
  2. لیزی، همسر داری.او 45 سال سن دارد و زنی عاقل است. او تمام چالش هایی را که با آن روبرو می شود جدی می گیرد.
  3. بری، دوست و همسایه داری. او برعکس داری است زیرا لاغر، آرام و معقول است، یا حداقل معقولتر از دری است.

این نمایشنامه با دری و لیزی شروع می شود که در مورد اینکه آیا "کار مردانه" است یا "" بحث می کنند. کار زنان دشوارتر است، سپس آنها با تغییر نقش در روز یکدیگر را به چالش می کشند. از همان ابتدا، می‌توانیم موضوع جنسیت را مشاهده کنیم. ویژگی های آنها از طریق نحوه شروع به تعویض نقش ها نشان داده می شود: لیزی مستقیماً به علفزار می رود تا کار دری را انجام دهد، در حالی که دری شروع به تعویق می کند. دری ابتدا نمی تواند به موقع با گرامافون ورزش کند، سپس بری به او می پیوندد. سپس آن دو شروع به تمرین آهنگ خود می کنند که قصد دارند در کنسرت تاون هال با عنوان Down Where The Bees Humming بخوانند. بعد دری متوجه می شود که کار همسرش را شروع نکرده است، بنابراین شروع می کند، اما یک سری اتفاقات ناگوار رخ می دهد. اول، ظروف شکسته، به دنبال خونریزی بینی، شکسته شدن شیشه پنجره، یک لامپ ذوب شده، روغن ریخته شده از بشکه نفت، و در نهایت نزدیک به کشیده شدن همراه با تلیسه به بانک کنار خانه. اساساً، دری در انجام کاری که او «کار زنان» نامید شکست می خورد. بنابراین، او چالش را از دست می دهد. در همین حال، صدای لیسی از بیرون صحنه در حال چمن زنی شنیده می شود. نمایشنامه با آمدن لیزی به پایان می رسدخانه برای پیدا کردن خانه خراب است... و جای تعجب نیست، داری او را سرزنش می کند.

شما می توانید شعر و موسیقی آهنگ دوست داشتنی Down Where the Bees are Humming داری و بری را در اینجا پیدا کنید.

شان اوکیسی روی پرده

نمایشنامه‌های شان اوکیسی، نمایشنامه‌نویس ایرلندی ما، در سراسر جهان مورد علاقه قرار گرفته‌اند، به‌طوری که بسیاری از آنها در تلویزیون و سینما اقتباس شدند.

اولین نمایشنامه‌های اوکیسی در دوبلین سه گانه "سایه یک مرد مسلح" در چند مورد برای تلویزیون اقتباس شد. در سال 1972 از تلویزیون پخش شد و فرانک کانورس و برنده جایزه آکادمی ریچارد دریفوس در آن بازی کردند. اقتباس دیگری برای بخشی از سریال پرفورمنس بی‌بی‌سی در سال 1992 با بازی کنت برانا، استفن ریا، و برونا گالاگر ساخته شد.

دومین سه‌گانه اوکیسی در دوبلین «جونو و پیکاک» بارها اقتباس شد. این فیلم در بسیاری از فیلم‌ها اقتباس شده است، اولین بار در سال 1930 به عنوان یک فیلم اقتباس شد و توسط آلفرد هیچکاک با بازی سارا آلگود، ادوارد چاپمن و بری فیتزجرالد کارگردانی شد. پس از آن، در سال 1938 با بازی ماری اونیل و هری هاچینسون، در سال 1960 با بازی هیوم کرونین و والتر ماتائو، و در سال 1980 با بازی فرانسیس توملتی و دادلی ساتون، فیلمی ساخته شد. پس از این فیلم‌ها، نمایشنامه معروف برای استفاده در سریال‌های تلویزیونی در موارد متعدد، از جمله برای تئاتر شنبه شب بی‌بی‌سی اقتباس شد. علاوه بر استفاده برای تلویزیون، «جونو و پیکاک» اوکیسی نیز مورد استفاده قرار گرفته است.مرکز اجتماعی شان اوکیسی این مرکز اجتماعی را در خیابان سنت مری، دیوار شرقی خواهید یافت. در این مرکز اجتماعی، تئاتر Sean O'Casey، سالن بدنسازی، اتاق‌های مراسم و بسیاری موارد دیگر را خواهید دید. از آنجایی که شان اوکیسی احتمالاً مشهورترین نمایشنامه نویس ایرلند است، درست است که یک تئاتر به افتخار او وجود داشته باشد. می‌توانید در صفحه فیس‌بوک Sean O'Casey Theatre درباره اجراهای آینده اطلاعات کسب کنید.

وقتی در دوبلین هستید، باید از پل شان اوکیسی نیز دیدن کنید. این پل توسط معمار سیریل اونیل طراحی شده است، در سال 2005 ساخته شد و توسط Taoiseach Bertie Ahern در جولای همان سال افتتاح شد. 97.61 متر طول دارد و به سیتی اسکله، گرند سنترال داکس به اسکله دیوار شمالی می پیوندد. مشرف به رودخانه لیفی است، جایی که می‌توانید به آب و مناظر باشکوه نگاه کنید.

آخرین خانه شان اوکیسی در خیابان دایره‌ای شمالی 422، دوبلین بود. این شهر توسط شورای شهر دوبلین خریداری شد و اکنون به عنوان محل اقامت بی خانمان ها مورد استفاده قرار می گیرد.

جوایز و قدردانی

این نمایشنامه نویس مشهور ایرلندی به خاطر نبوغ ادبی خود به رسمیت شناخته شده است. در سال 1926 او جایزه هاثورندن را برای دومین نمایشنامه از سه گانه دوبلین خود "جونو و پیکاک" دریافت کرد. با این حال، افتخارات زیادی وجود داشت که او آنها را رد کرد. به او پیشنهاد شد که عضوی از نظم امپراتوری بریتانیا شود و در سال 1961 از کالج ترینیتی، دوبلین، دانشگاه اکستر مدرک افتخاری دریافت کرد.شکسپیر و دیون بوکو. با نشان دادن اشتیاق خود از سنین پایین، جای تعجب نیست که این علاقه او را به نمایشنامه نویس مورد علاقه ایرلندی تبدیل کند.

در طول زندگی اولیه خود، او عضو فعال بسیاری از کلیساها بود، آخرین کلیسایی که او در آن عضویت داشت کلیسای سنت بارناباس در اسکله دیوار شمالی بود. او از این کلیسا در نمایشنامه معروف خود «رزهای سرخ برای من» استفاده کرد. او مانند بسیاری از نویسندگان از عناصری از زندگی خود برای تقویت نویسندگی خود استفاده کرد.

شان اوکیسی در سال 1927 با بازیگر ایرلندی آیلین کری رینولدز ازدواج کرد. آنها با هم صاحب سه فرزند شدند: بریون، نایل و شیوون.

Inspiration Strikes The Irish Player

حالا چگونه و چه زمانی نمایشنامه نویس ایرلندی نام خود را از جان کیسی به شان اوکیسی ایرلندی تغییر داد؟ او همیشه به ناسیونالیسم ایرلندی علاقه داشت، بنابراین در سال 1906 به اتحادیه گیلیک پیوست، زبان ایرلندی را آموخت و نام خود را گالیک کرد. نام کامل او به زبان ایرلندی Seán Ó Cathasaigh است. اشتیاق او به ناسیونالیسم ایرلندی افزایش یافت و گروه سن لارنس اوتول پایپ را تأسیس کرد و به اخوان جمهوریخواه ایرلندی پیوست. به دنبال آن، در مارس 1914 به عنوان وزیر ارتش شهروند ایرلندی لارکین منصوب شد، سپس در ژوئیه همان سال، استعفا داد. دعوای ناسیونالیستی همان چیزی است که شان اوکیسی را پس از مرگ دوستش توماس اش در اعتصاب غذا در سال 1917 به نوشتن کشاند. او ابتدا با نوشتن تصنیف و سپس برای موارد زیر شروع کرد.پنج سال او شروع به نوشتن نمایشنامه‌های خود کرد.

نمایشنامه‌هایی که عاشقشان شدیم

بسیاری از ما در دوران مدرسه نمایشنامه‌های شگفت‌انگیز نمایشنامه‌نویس ایرلندی شان اوکیسی را در کتاب‌ها خوانده‌ایم. دیگران شاهد جادوی او روی صحنه بوده اند. اولین نمایشنامه شان اوکیسی که در تئاتر ابی اجرا شد، نمایشنامه سه گانه دوبلین او، "سایه اتاق اسلحه" بود. اولین بار در سال 1923 نمایش داده شد و اولین نمایشنامه اوکیسی بود که در اینجا اجرا شد. این شروع رابطه دیرینه بین اوکیسی و تئاتر است.

سه گانه دوبلین اوکیسی

سه گانه دوبلین شان اوکیسی مسلماً مشهورترین آثار اوست. این سه گانه از «سایه یک مرد مسلح»، «جونو و پیکاک» و «شخم و ستاره ها» تشکیل شده است. پس از اولین اثر اوکیسی که در تئاتر ابی اجرا شد، دو اثر دوم، "جونو و پیکاک" در سال 1924 و "آهوآهن و ستاره ها" در سال 1926 اجرا شدند.

سایه یک خلاصه داستان مرد مسلح:

نمایشنامه شان اوکیسی "سایه یک مرد مسلح" یک تراژیکمدی است که در دوبلین در ماه مه 1920 اتفاق می افتد. هر قسمت در یک اتاق اتفاق می افتد، اتاق سئوموس شیلد در یک آپارتمان در هیلجوی.

این نمایشنامه شاعر دونال داوورن را دنبال می‌کند که به هیلجوی وارد اتاقی با سئوموس شیلدز شده است، او به اشتباه توسط سایر مستاجرین یک تفنگدار ارتش جمهوری اسلامی ایران تصور می‌شود که او انکار نمی‌کند. این فرض اشتباه، محبت های مینی جذاب را به او جلب کردپاول.

شریک تجاری سئوموس، آقای مگوایر، به آپارتمان می‌آید و کیفی را تحویل می‌دهد، سئوموس فرض می‌کند که کیف حاوی وسایل خانه برای فروش مجدد است. بعد از اینکه آقای مگوایر آپارتمان را ترک می کند، برای شرکت در کمین می رود که در آن کشته می شود. به دنبال این کمین، شهر مجبور به منع رفت و آمد شد و سپس نیروهای ذخیره ویژه پلیس سلطنتی ایرلند (RICSR) به ساختمان مسکونی حمله کردند. در طول این حمله است که آنها متوجه می شوند که کیسه در واقع پر از بمب میلز است، نه اقلامی برای فروش مجدد. پس از این کشف، میلی پاول کیف را در اتاق خود پنهان می کند. به دلیل تلاش برای مخفی کردن کیف، او دستگیر می شود و بعداً در حالی که تلاش می کند از زندان فرار کند، هدف گلوله قرار می گیرد و کشته می شود. از مردم ایرلند؟ آیا تلاش برای انجام کاری در این کشور فایده ای دارد؟»

«اما مینی جذب این ایده شده است و من جذب مینی هستم. . . . و سایه یک مرد مسلح چه خطری می تواند داشته باشد؟"
"مردم ایرلند همه جا هستند - آنها یک چیز جدی را به عنوان یک شوخی و یک شوخی را به عنوان یک چیز جدی در نظر می گیرند."
10> Juno and the Paycock خلاصه:

مانند "Shadow of a Gunman"، دومین سه گانه او در خانه های دوبلین در طول جنگ داخلی ایرلند می گذرد.

«جونو و پیکاک» ساخته شان اوکیسی خانواده بویل را دنبال می کند. جک بویل شوهر خود محوری است که وقت خود را با نوشیدن مشروب می گذرانددوستش جوکسر، به جای یافتن شغل. جونو همسر سختکوشی است که از پسرش جانی مراقبت می کند که دست خود را در خیزش عید پاک از دست داد و دختر مری که یک ایده آلیست جوان در اعتصاب است.

خانواده از چارلی بنتام (نامزد مری) می آموزند که آنها از یکی از بستگان بویلز پول به ارث خواهند برد. خانواده جشن می گیرند و بویل شروع به خرید بسیاری از وسایل تجملاتی مانند مبلمان، گرامافون و کت و شلوار می کند، همه به صورت اعتباری. جشن ها با قتل پسر همسایه به حالت تعلیق در می آیند. این تراژدی ها زمانی ادامه می یابد که خانواده بویل متوجه می شوند که بنتام که وصیت نامه را تنظیم کرده است، این کار را به گونه ای انجام داده است که اکنون میراث بی ارزش شده است. به طور تصادفی بنتام نامزدی خود را با مری به هم می زند و به انگلستان می گریزد.

به دنبال این فاجعه، اتفاقات ناگوار بیشتری رخ می دهد. اول، مری متوجه می شود که او باردار است، سپس مردان اسباب کشی می آیند تا همه چیزهایی را که خریداری شده و بدون پرداخت پول باقی مانده است، پس بگیرند، و در نهایت دو سرباز برای بردن جانی به آنجا می آیند، زیرا او اطلاعاتی را که منجر به مرگ پسر همسایه می شود، فاش می کند. سپس جانی به عنوان مجازات به قتل می رسد.

در پایان، جونو تصمیم می گیرد که بهترین اقدام این است که با مری به خانه خواهرش نقل مکان کند تا بچه را بزرگ کند و بویل را تنها بگذارد. نمایشنامه روی بویل و جوکسر در حالت مستی به جای مواجه شدن با مشکلات متعددشان بسته می شود.

جونو و پیکاک نقل قول می کنند:

«معجزه آسا است. هر زمان که اواحساس می کند که یک کار در مقابل خود دارد، پاهایش شروع به ناتوانی در او می کنند. یک دفعه از اینا برو بیرون تو چیزی نیستی جز یک پیشگو، یک به تعویق انداختن!»
«من بچه کوچک بیچاره! پدر نخواهد داشت!» "آه، مطمئناً، چیز بهتری خواهد داشت - دو مادر خواهد داشت"
"من اغلب به آسمان نگاه می کردم و برای خودم این سوال را مطرح می کردم - ماه چیست، ستارگان چیست؟ "
"نزدیک است که احترام کمی برای مردگان قائل شویم، و کمی بیشتر به زنده ها احترام بگذاریم."
"مهم نیست چه می گویید، مادر - یک اصل یک اصل است."
خلاصه گاوآهن و ستارگان:

"شود و ستاره ها" اثر شان اوکیسی یک نمایشنامه چهار پرده است که در دوبلین، مانند دو سه گانه قبلی او در دوبلین. دو پرده اول در نوامبر 1915 اتفاق می‌افتد و به دنبال آزادی ایرلند است و دو عمل دوم در آوریل 1916 در جریان خیزش عید پاک اتفاق می‌افتد. این نمایشنامه برای اولین بار در 8 فوریه 1926 در تئاتر ابی اجرا شد. این نمایش بسیار بحث برانگیز بود و در چهارمین اجرای آن در سال 1926 شورش در اواسط نمایش در تئاتر ابی در گرفت. هر زمان که اوکیسی برای اولین بار این نمایش را به تئاتر آورد، کارگردانان نگران آن بودند. بحث های زیادی در مورد تغییر بخش هایی از نمایشنامه وجود داشت. دبلیو بی ییتس و لیدی گرگوری موافق بودند که حذف عناصر نمایشنامه اصلی به دلایل سیاسی یا دلایل دیگری غیر از نمایشنامهسنت اشتباه خواهد بود.

اولین اکشن «گاوآهن و ستاره ها» زندگی عادی طبقه کارگر در دوبلین را نشان می دهد. این عمل در مورد شایعات خانم گوگان آغاز می شود. ما با اکثر شخصیت های اصلی از جمله فلوتر گود، کووی جوان، جک کلیترو و نورا کلیترو آشنا می شویم. در مرحله بعد، کاپیتان برنان به خانه کلیترو می رسد. در اینجا او فرمانده کلیترو را فرا می خواند و جک را غافلگیر می کند زیرا او نمی دانست که ارتقا یافته است. نورا از او التماس می کند که در را باز نکند، با این حال، او این کار را انجام می دهد و دستوراتش را به او می گویند که او و گردانش باید با ژنرال جیمز کانولی ملاقات کنند. جک از آنجایی که از ترفیع خود بی خبر بود، این سوال را مطرح می کند که چرا به او اطلاع داده نشده است. کاپیتان برنان ادعا می کند که نامه را به نورا داده است. سپس جک شروع به دعوا با نورا می‌کند، زیرا او نامه را بدون اینکه در مورد آن چیزی به او بگوید، سوزانده بود.

قطعه دوم در داخل یک خانه عمومی اتفاق می‌افتد و در ابتدا "The Cooing of Doves" نام داشت. از داخل خانه عمومی، می‌توانیم یک تظاهرات سیاسی را در بیرون بشنویم، و در موارد متعدد، می‌توانیم صدای مردی ناشناس را بشنویم که به جمعیت خطاب می‌کند. ما با رزی ردموند، فاحشه‌ای آشنا می‌شویم که به باردار شکایت می‌کند که تجمع بیرون بر تجارت و سود تأثیر می‌گذارد. در تمام طول مراسم، مردم وارد و خارج می شوند و بسی برگس و خانم گوگان برای مبارزه وارد می شوند. پس از رفتن آنها، کاوی به رزی توهین می کند که نتیجه آن می شوددر دعوای دیگری بین او و فلوتر. سپس جک، ستوان لانگون و کاپیتان برنن با لباس فرم و پرچم The Plough and the Stars و یک پرچم سه رنگ وارد بار می شوند. آن‌ها آنقدر از سخنرانی‌ها احساس هیجان و انرژی می‌کنند که آماده هستند برای ایرلند بمیرند. آنها می نوشند و دوباره می روند، سپس فلوتر با رزی می رود.

پرده سوم در دوشنبه عید پاک 1916 اتفاق می افتد. در مورد پیتر، خانم گوگان و کاوی شروع می شود که در مورد دعوا صحبت می کنند و کاوی به آنها خبر می دهد. که پاتریک پیرز با مردانش اعلامیه استقلال ایرلند را خواند. نورا نتوانست جک را در دعوا پیدا کند، سپس خانم گروگان او را به داخل می برد. متوجه می‌شویم که غارت در سراسر شهر رخ داده است، سپس زنی شیک پوش از راه می‌رسد و از امن‌ترین مسیر خانه می‌خواهد، زیرا جنگ یافتن تاکسی را غیرممکن کرده است. فلوتر به او می گوید که همه مسیرها یکسان خواهد بود و او را بیرون از خانه رها می کنند و به همراه کانوی برای غارت یک میخانه می رود و پیتر از ترس از کمک به او امتناع می کند و به داخل می رود. برنان و جک با یک شورشی زخمی ظاهر می شوند، نورا برای دیدن آنها می دود و از جک التماس می کند که جنگ را متوقف کند و با او بماند. جک او را نادیده می گیرد، او را دور می کند و با رفقایش می رود، نورا سپس به زایمان می رود.

قطعه چهارم بعداً در قیام اتفاق می افتد. این صحنه پر از ویرانی است، اولاً دختری به نام مولسر بر اثر سل می میرد و نورامرده زایی نورا در توهم باقی می ماند و او و جک را در حال راه رفتن در جنگل تصور می کند. برنان اعلام می کند که جک به ضرب گلوله کشته شده است. نورا به سمت پنجره می رود، فریاد می زند و سعی می کند جک را پیدا کند، با این حال، بسی او را از پنجره دور می کند اما با یک تک تیرانداز اشتباه گرفته می شود و از پشت مورد اصابت گلوله قرار می گیرد.

The Plough and the Stars:

«هیچ دلیلی برای وارد کردن دین به آن وجود ندارد. من فکر می‌کنم باید تا آنجا که می‌توانیم به دین احترام قائل باشیم، تا آن را تا حد امکان از چیزهای مختلف دور نگه داریم.»
«خدایا، او اخیراً برای سبک و سیاق به سراغ شیطان می‌رود! آن کلاه، در حال حاضر، بیش از یک پنی قیمت دارد. او چنین تصوراتی از بالادستی به دست می آورد."
"که مرده هستند، به جای خانه هایی که در پناه زندگی هستند."
"ما از این خوشحالیم. جنگ وحشتناک، قلب قدیمی زمین باید با خون سرخ میدان های نبرد گرم می شد.»

آثار بعدی

پس از موفقیت سه گانه دوبلین شان اوکیسی، او همچنان به نوشتن بسیاری ادامه می دهد. نمایشنامه های بیشتری که در طول سال ها عاشق آنها شده ایم. برخی از معروف ترین این نمایشنامه ها عبارتند از: «داستان قبل از خواب» که در سال 1951 منتشر شد، «یک پوند به درخواست» که در سال 1939 منتشر شد، «خروس ابله شیک پوش» که در سال 1949 منتشر شد، «غبار بنفش» که منتشر شد. منتشر شده در سال 1940، "داستان ارتش شهروندان ایرلندی" که در سال 1919 منتشر شد، "تاسی نقره ای" که در سال 1927 منتشر شد، "رزهای سرخ برای من" که در




John Graves
John Graves
جرمی کروز یک مسافر، نویسنده و عکاس مشتاق است که اهل ونکوور کانادا است. جرمی با اشتیاق عمیق برای کاوش در فرهنگ‌های جدید و ملاقات با مردم از هر طبقه‌ای، ماجراجویی‌های متعددی را در سرتاسر جهان آغاز کرده است و تجربیات خود را از طریق داستان‌گویی جذاب و تصاویر بصری خیره‌کننده ثبت می‌کند.جرمی پس از تحصیل در رشته روزنامه نگاری و عکاسی در دانشگاه معتبر بریتیش کلمبیا، مهارت های خود را به عنوان یک نویسنده و داستان نویس تقویت کرد و به او این امکان را داد که خوانندگان را به قلب هر مقصدی که بازدید می کند منتقل کند. توانایی او در پیوند دادن روایت‌های تاریخ، فرهنگ و حکایات شخصی باعث شده تا او در وبلاگ تحسین‌شده‌اش، سفر در ایرلند، ایرلند شمالی و جهان با نام مستعار جان گریوز، طرفداران وفاداری داشته باشد.رابطه عاشقانه جرمی با ایرلند و ایرلند شمالی در طی یک سفر انفرادی کوله پشتی در جزیره زمرد آغاز شد، جایی که او بلافاصله مجذوب مناظر خیره کننده، شهرهای پر جنب و جوش و مردم خونگرم آن شد. قدردانی عمیق او از تاریخ غنی، فولکلور و موسیقی منطقه او را مجبور کرد بارها و بارها به کشور بازگردد و کاملاً خود را در فرهنگ ها و سنت های محلی غرق کند.جرمی از طریق وبلاگ خود نکات، توصیه ها و بینش های ارزشمندی را برای مسافرانی که به دنبال کشف مقاصد دلربا ایرلند و ایرلند شمالی هستند ارائه می دهد. این که آیا آن را کشف پنهان استسنگ‌های قیمتی در گالوی، ردیابی ردپای سلت‌های باستانی در گذرگاه غول‌ها، یا غوطه‌ور شدن در خیابان‌های شلوغ دوبلین، توجه دقیق جرمی به جزئیات تضمین می‌کند که خوانندگانش راهنمای سفر نهایی را در اختیار دارند.به عنوان یک جهانگرد با تجربه، ماجراهای جرمی فراتر از ایرلند و ایرلند شمالی است. از پیمودن خیابان‌های پرجنب‌وجوش توکیو تا کاوش در خرابه‌های باستانی ماچو پیچو، او در جستجوی تجربه‌های چشمگیر در سراسر جهان سنگ تمام گذاشته است. وبلاگ او به عنوان یک منبع ارزشمند برای مسافرانی است که به دنبال الهام گرفتن و توصیه های عملی برای سفرهای خود هستند، بدون توجه به مقصد.جرمی کروز، از طریق نثر جذاب و محتوای بصری فریبنده‌اش، از شما دعوت می‌کند تا در سفری متحول کننده در سراسر ایرلند، ایرلند شمالی و جهان به او بپیوندید. چه مسافری با صندلی راحتی باشید که در جستجوی ماجراجویی های جانشین هستید یا یک کاوشگر باتجربه که به دنبال مقصد بعدی خود هستید، وبلاگ او وعده می دهد که همراه مورد اعتماد شما باشد و شگفتی های جهان را به آستان شما برساند.