فهرست مطالب
یک گروه به آسیای صغیر رفتند و گالاتیا (جنوب شرقی ترکیه) را تأسیس کردند. گویش سلتی تا سال 400 قبل از میلاد هنوز رایج بود. اینها در نهایت در ترکیه (یا دقیق تر، مرکز آن) جذب شدند. دیگران به عنوان مزدور در کارتاژ نام نویسی کردند. جنگهای بین سلتها و آلمانیها یا سلتهایی که قبلاً ساکن شده بودند در سراسر اروپای میانه، گول و بریتانیا درگرفت. در پایان این، تنها سنگر سلتیک ها بریتانیا و گال بودند. در آغاز دوران مسیحیت، بریتانیا تحت سلطه رومیان بود.
در ادامه این مطلب بخوانید:
کاوش در راز پوشیده شده سلت ها
سلت ها قبل از طلوع مسیحیت یک قدرت بزرگ در اروپا بودند. سلت ها در اوج قدرت خود در سراسر اروپا مستقر شدند و نام شهرهای بزرگی مانند پاریس، میلان و وین را در این فرآیند نامگذاری کردند. آنها مردمی بودند که در سراسر جهان باید از آنها بترسند و مکان های زیادی را فتح کردند و جنگ های زیادی را انجام دادند. "سلتیک" به مردمی اطلاق می شود که از یکی از مناطق سلتیک فعلی در منتهی الیه غربی اروپا آمده اند و هر یک از این مناطق فرهنگ بومی و زبان متمایز خود را در طول قرن ها حفظ کرده اند. زندگی در ایرلند سلتیک بسیار متفاوت از هر فرهنگ دیگری بود.
محتوا
در آغاز
ماهیت سلت ها
زبان و ارتباطات
ظاهر سلت ها
جامعه سلتی
مذهب سلتی
سلت ها از کجا آمده اند؟
حقایق خارق العاده درباره زندگی در ایرلند سلتیک
فولکلور سلتیک
خانه های سلتیک
بازی های سلتیک
غذاها و نوشیدنی های سلتیک
موسیقی سلتیک
جشنواره های سلتیک و amp; تعطیلات مذهبی
سقوط امپراتوری سلتیک
در آغاز
در مراحل اولیه دوره عصر آهن، فرهنگ جدیدی در سراسر اروپا شروع به تکامل کرد. این فرهنگ جدید به فرهنگ سلتیک معروف بود و نفوذ آن از طریق تجارت و سفر به ایرلند راه یافت. با آمدن آنگلوساکسون ها بیشتر سلت هایی که در بریتانیا زندگی می کردند فرار کردندسند تاریخی تایید کننده ای که مایلیم آن را با تحقیقات علمی بررسی کنیم که ممکن است داده های جدیدتری را برای مهاجرت نشان دهد.
نژادی از مردم بودند که برای اولین بار ایرلند را قبل از سلت ها اشغال کردند. در اینجا درباره آنها بیشتر بدانید.
حقایق خارق العاده در مورد زندگی در ایرلند سلتیک
تاریخ سلتیک غرق در رمز و راز است. ما چیز زیادی در مورد سلت ها نمی دانیم زیرا آنها سوابق مکتوب زیادی از خود به جای نگذاشته اند، اما مطمئناً به سرعت مبارزه می کردند و پیروز می شدند. با این حال، از برخی از مورخان، ما توانستیم اطلاعاتی در مورد تاریخ سلت ها و برخی از سنت ها و آداب و رسوم روزمره آنها به دست آوریم، بنابراین بیایید به آن بپردازیم.
رومیان در جاده های خود چیزی نداشتند
در حالی که رومی ها اغلب به عنوان جاده سازان اروپا شناخته می شوند، شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد سلت ها آنها را با مشت شکست دادند. نه اینکه کتاب های تاریخ هرگز این را به شما بگویند، زیرا همانطور که همه ما می دانیم، تاریخ توسط برندگان نوشته می شود. و برای بخش عمده ای از تاریخ ثبت شده اولیه، برندگان در امپراتوری روم اقامت داشتند. وقتی بزرگترین و سرسختترین فرد در بلوک هستید، میتوانید آنچه را که میخواهید، از جمله اعتبار کارهایی که دیگران انجام دادهاند، و به گفته برخی، شامل ساختن جادهها نیز میشود.
بدیهی است که شواهد باستانشناسی اکنون نشان می دهد که این سلت ها بودند و نه رومی ها، که اولین کسانی بودند که جاده ها را ساختند. بقایای این جاده هابه نظر می رسد نشان می دهد که آنها قبل از رسیدن فتح روم به جزایر بریتانیا ساخته شده اند. این جادهها عمدتاً از چوب ساخته شدهاند که از کربن مربوط به عصر آهن است - که نشانهای از این است که آنها قبل از امپراتوری روم در حال گسترش به شمال بودند. و صحبت از عصر آهن
سلت ها جزو اولین کسانی بودند که از سلاح آهنی استفاده کردند
یکی از جنبه های فرهنگ سلتی که تقریباً همه بدون شک از آن آگاه هستند، شهرت آنها به عنوان جنگجویان سرسخت است. آنها همچنین از نظر فناوری از زمان خود جلوتر بودند و همین امر باعث شد تا آنها یک قدم بسیار بزرگ را به سمت بالا ببرند. به هر حال، این گروهی است که زنجیر دقیقی را اختراع کرد که بعداً توسط لژیونهای معروف رومی پذیرفته شد.
این بدیهی است که در مواجهه با شایعات قدیمی مبنی بر اینکه سلتها برهنه میجنگیدند، ناسازگار است، زیرا ما نمیتوانیم تصور کنیم که زنجیر زنی میجنگد. به خصوص در قسمت پایینی خود احساس خوبی دارید. اما این فقط زره برتر نبود که به سلت ها در نبرد برتری می داد. بازوهای برتر نیز بود. اعتقاد بر این است که سلت ها از اولین کسانی بودند که آهن را به شمشیر تبدیل کردند و جایگزین شمشیرهای برنزی ضعیف تر شدند که تا حدود 800 سال قبل از میلاد از آنها استفاده می شد. آنها همچنین در حدود 600 سال قبل از میلاد شروع به استفاده از شمشیرها و خنجرهای کوچکتر و سبکتر کردند که آنها نیز از آهن ساخته شده بودند. اینها بسیار دست و پا گیرتر از شمشیرهای پهن بودند و سلت ها را قادر می ساختند که چابک تر و سریعتر در میدان نبرد حمله کنند.
سلت ها دیوانه وار بودند.ثروتمند
در حالی که تاریخ غالباً سلتها را بهعنوان جنگجویان وحشی و وحشی ترسیم میکند، دقیقاً اینطور نیست. مطمئناً، آنها در برخی از اعمال وحشیانه شرکت کردند و بسیاری از آنها مراسم قربانی کردن انسان را انجام دادند. و بله، ما در مدت کوتاهی به آن خواهیم رسید. اما گذشته از این، آنها همچنین به لطف فعالیت بسیار زیاد در تجارت آن زمان، بسیار ثروتمند بودند.
اینکه جزو اولین کسانی بودند که از آهن استفاده کردند مطمئناً به پر کردن خزانه آنها نیز کمک کرد. طلا در میان ادیان سلتی به قدری فراوان بود که از آن در زره، سلاح و هنر خود استفاده می کردند. نقره و برنز نیز به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت و آنها به دلیل جواهرات تزئین شده خود مشهور شدند. هنر آنها در آن زمان یکی از بهترین ها در جهان بود و مهارت علمی و فنی آنها بخش بزرگی از آن بود.
از طریق هنر آنها، شراب آنها، مقادیر زیاد طلا و پیشرفت آنها در فناوری سلتها واقعاً میتوانستند جیبهای خود را خیلی زیبا ببندند.
سلتها دیدگاههای مترقی در مورد جنسیت و جنسیت داشتند
در حالی که ما نمیتوانیم دقیقاً سلتها را از نظر دیدگاههایشان مترقی بدانیم. برده داری (آنها تقریباً مانند هر موجودیت استعماری دیگری در آن زمان در کل کار بودند)، وقتی صحبت از زنان و تمایلات جنسی به میان می آید، ما کاملاً می توانیم. حالا، ما را اشتباه نگیرید: حتی در یک جامعه قبیله ای تا حدودی مترقی، هنوز مردسالار بود.اما این بدان معنا نیست که زنان حرفی برای گفتن نداشتند، یا نمی توانستند به قدرت برسند، یا حتی به جنگجویان یا افراد برجسته تبدیل شوند. در واقع، کاملاً برعکس است.
به ویژه، قبل از فتح رومیان، زنان سلتیک می توانستند قبایل را رهبری کنند، همانطور که در مورد بودیکا نیز چنین بود. بدیهی است که بودیکا نماینده بسیار دور از هنجار است، اما یکی از معدود زنان سلتی بود که قبل از مرگش در حدود سال 60 پس از میلاد به قدرت رسید و مردم خود را رهبری کرد. او ملکه قبیله خود بود و جنگجویان خود را به نبرد علیه امپراتوری روم هدایت کرد.
و صحبت از جنسیت و تمایلات جنسی، یکی از عناصر فرهنگ سلتی که به طور گسترده باور شده است این است که زنان نه تنها می توانند مناصب قدرتی داشته باشند. ، اما مردان سلتیک اغلب "همراه" مردان دیگر را ترجیح می دهند. برای مردان عادی بود که به دنبال همنشینی جنسی با هم رزمان مرد خود باشند، و به همین ترتیب، طبق سوابق تاریخی، زنان در فرهنگ سلتیک عشق آزادانه را تمرین می کردند.
آنها وحشی نبودند اما سرها را شکار می کردند
همانطور که چند بار در این مرحله اشاره کردیم، سلت ها از تاریخ بربرها دور بودند که اغلب آنها را به گونه ای ترسیم کرده است. آنها جامعهای پیشرفته بودند، به ظاهر خود اهمیت زیادی میدادند و به ظاهرشان افتخار میکردند، و به اندازه کافی عاقل بودند که میدانستند که آب دادن به چیزها مانند آن ساده لوحهای امپراتوری یونان و روم برای شرابشناسان در همه جا توهین آمیز است. اما این بدان معنا نیست که آنها حداقل در چند تمرین شرکت نکرده اندکه ممکن است به عنوان وحشیانه و خشونتآمیز شناخته شود.
مهمترین این اعمال - غیر از قربانیهای آیینی انسانها، که به زودی به آن خواهیم پرداخت - شکار سر بود. مانند قربانیهای آیینی، شکار سر سلتیها عمدتاً توسط مذهب هدایت میشد. ببینید، سلت ها معتقد بودند که سر حاوی روح یک جنگجو است، بنابراین با گرفتن سر او در واقع آن روح را تسخیر می کنید. حداقل، این یکی از نظریه های رایج در مورد اینکه چرا آنها سرها را شکار می کردند، وجود دارد، اگرچه دلیل دقیق آن مشخص نیست، و احتمالاً از قبیله ای به قبیله دیگر، و از جنگجویی به جنگجو دیگر متفاوت است، به ویژه از آنجایی که این عمل حتی پس از اینکه اکثر قبایل سلتی به مسیحیت گرویدند ادامه یافت.
شماره 3 اهمیت زیادی داشت
یکی از ابزارهای سیستم اعتقادی سلتیک ها مفهوم "سه گانه" بود. در حالی که ممکن است به نظر یک وب سایت مشاوره خانواده بی نظیر به نظر برسد، در واقعیت، به شماره سه مربوط می شود. به طور خاص، چیزهایی که اصطلاحاً به شکل «سه قلو» در می آیند. این یعنی سه قلمرو (آسمان، زمین و دریا) و سه نوع خدا (شخصی، قبیله ای و ارواح).
حالا، سلت ها فقط سه خدا نداشتند، توجه داشته باشید. زیاد داشتند (!). هنگامی که ما در مورد پرستش سه نوع خدا توسط سلت ها صحبت می کنیم، در مورد انواعی صحبت می کنیم که وقتی تنها هستید شما را راهنمایی می کنند، انواعی که در گروهی با شما هستند و آنهایی که از خانه شما محافظت می کنند. به بیان ساده، سه گانه اشاره داردبه سه چیز که با هم جمع می شوند و یک کل را تشکیل می دهند. این بخش مهمی از کیهان شناسی و طالع بینی است که بخش جدایی ناپذیری در بت پرستی دروید بود.
سلت ها در بیشتر دوران وجودشان شرک بودند
در نهایت، برخی از قبایل سلتی مسیحیت را به عنوان روحیه ترجیحی خود پذیرفتند. مسیر. اما برای بخش عمده ای از وجود سلتی، آنها مشرک بودند. پرستش بسیاری از خدایان غیرعادی نیست که آنها خدایان متعددی را پرستش کرده باشند، با توجه به اینکه همین امر در مورد معاصران آنها، رومیان و یونانیان نیز صادق بود. و تامین کنندگان اصلی شرک سلتی، یا بت پرستی سلتی، درویدها بودند. باور کنید یا نه، بسیاری از چیزهایی که ما از درویدها و درویدیسم می دانیم، از ژولیوس سزار، از همه مردم سرچشمه می گیرد.
بدیهی است که این بخشی از چیزی است که دانش ما را در مورد اطلاعات درویدها ارائه می کند که احتمالاً باید با آنها در نظر گرفته شود. با توجه به اینکه سزار و امپراتوری او اغلب با سلت ها در حال جنگ بودند، حداقل یک دانه نمک کوچک بود. با این حال، سزار نقل کرد که درویدها معلمان و کشیشان بودند، و همچنین قضاوت و مجازات های ناشی از جنایات و نزاع های درون قبایل خود را صادر کردند. همانطور که در مدخل قبلی به آن اشاره شد، ستارگان نقش مهمی در آیین سلتیک و درویدیسم داشتند. آنها همچنین برای دلجویی از خدایان خود قربانی های آیینی انجام می دادند (با سوزاندن مردان حصیری - قربانی یا قربانیان در داخل - که باعث ایجاد لرز در نیک کیج می شود.باید این را بخواند) و به تناسخ اعتقاد داشت.
سلت ها، خب، آنها واقعاً سلت نبودند
گیج شده بودند؟ نباش. این بسیار ساده تر از آن است که احتمالاً هدر به نظر می رسد. می بینید، گروهی که شما به عنوان "سلت ها" فکر می کنید، در واقع سلت ها نیستند، حداقل به این معنا که رومی ها رومی ها بودند یا یونانی ها یونانی بودند. به این دلیل که سلت ها فقط یک گروه نبودند. آنها متشکل از بسیاری بودند، از جمله گائل های فوق الذکر، بریتانیایی ها، گول ها، و گالاتی ها و دیگران. ببینید، «سلتیک» واقعاً به زبان و لهجههای تا حدودی مشابهی که این قبایل مختلف استفاده میکردند، اشاره داشت.
به این ترتیب، همه آن قبایل را زیر یک چتر جمع میکردند - که باز هم توسط معاصرانی مانند یونانیها و یونانیها انجام شد. رومی ها، از آنجایی که سلت ها خود سوابق مکتوب را حفظ نمی کردند - احتمالاً گمراه کننده است. برخی از مورخان پیشنهاد میکنند که زبانها به اندازه کافی متفاوت بودند، و این گروهها به قدری پراکنده بودند (تا شرق ترکیه، تمام راه غرب تا اقیانوس اطلس) که بسیار بعید است که اکثر قبایل از راه دور متحد شده باشند. در واقع، اعتقاد بر این است که بخشی از دلیل شکست آنها در نهایت توسط رومیان است. عدم اتحاد آنها در اصل، «سلتیک» نامیدن یک گول شبیه به «اروپایی» خواندن یک آلمانی است. از نظر فنی درست است، اما بسیار تعمیم یافته است.
فولکلور سلتیک
فولکلور سلتیک مملو از موجودات و جانوران مختلف است.اسطوره ها خواه این یک افسانه واقعی باشد یا یک اسطوره گذرا، مردم ایرلند همیشه به عرفان معتقد بودند و خواهند بود. و افسانه سلتیک دارای موجوداتی است که با هر معیاری باید آنها را جذاب در نظر گرفت.
The Nuckelavee
افسانه ها از موجودی در زیر دریای شمال می گویند، شیطانی با یک چشم قرمز که مانند شعله می سوزد. در اعماق، و نفس آن چنان کثیف است که می تواند محصولات را پژمرده کند، دام ها را مسموم کند، و کودکان را در گهواره هایشان سرد و مرده بگذارد. در طول ماههای تابستان، اسطوره دریا آن را در زیر امواج به دام میاندازد، اما زمستان که میآید، باید درهای خود را قفل کنید و به دریا فکر کنید، مبادا با The Nuckelavee روبرو شوید.
همچنین ببینید: BALLINTOY HARBOR - ساحل زیبا و محل فیلمبرداری GOTNuckelavee یکی از بهترینهاست. موجودات ترسناک در تمام فولکلور سلتیک. داستان از جزایر اورکنی می آید، جایی که اساساً معادل شیطان است. هیچ کس واقعاً نمی داند که در زیر آب چه شکلی به خود می گیرد، اما در خشکی، گفته می شود که شبیه تنه مردی است که به پشت اسب جوش خورده است. پوستی برای پنهان کردن ماهیچههای متورم زرد و رگهای ضربان دار سیاهرنگش ندارد و نسبتهای آن با سر گوشتی به عرض 3 فوت که بیفایده بالای شانهها و بازوهایش میچرخد تا زمانی که بند انگشتانش روی زمین میکشد، اشتباه است.
اسب، که نیمی از جانور است، دود سیاه کثیفی را بیرون می دهد که باعث بیماری به نام مورتاشین می شود که تقریباً می تواند هر چیزی مانند محصولات کشاورزی، دام و بچه های کوچک را بکشد. اگر Nuckelavee دیدشما را بی وقفه تعقیب خواهد کرد. چیزی جز وسعت دریا نمی تواند آن را در خود جای دهد. در گذشته مردم از این موجود می ترسیدند که حتی نام آن را زمزمه نکنند. اما یک راه برای دور شدن از آن وجود دارد: به عنوان یک شیطان دریا، Nuckelavee نمی تواند آب شیرین را تحمل کند. برای فرار از جانور، فقط باید از یک نهر آب جاری عبور کنید، سپس آن شما را تنها بگذارد. حداقل، برای مدتی کوتاه.
فوموریان ها
یک بار، مدت ها پیش، قبل از اینکه انسان قدمی بر آن بگذارد، ایرلند مکانی برای خدایان بود. برخی از اولین ساکنان قبیله خدایان بودند. آنها زیبا، قدرتمند و دوست داشتنی بودند، اما بدون دشمن نبودند. برخی از رقبای سرسخت آنها فوموریان بودند. یک نژاد غول پیکر از هیولاهای دریانوردی. شرح ظاهر آنها متفاوت است: برخی می گویند که آنها انسان نما با سر بز هستند، برخی دیگر می گویند که آنها فقط نیمی از بدن، یک دست، یک چشم، یک پا دارند، اما به نظر می رسد اکثر داستان ها نشان می دهد که همه آنها زشت و بد شکل هستند. به روش های منحصر به فرد خود با چند استثنا. مانند تایتانهای یونانی، فوموریانها همگی نیروهای بدخواه خشن دنیای ما را تجسم میدهند - آنها تقریباً آدمهای بدی هستند.
خوشبختانه، آنها دیگر در اطراف نیستند. با گذشت زمان، آنها فراموش شدند و کلمه Fomorian cme برای "دزدان دریایی" یا "مهاجم دریایی" استفاده می شود.
Hobs
تمام فرهنگ عامه سلتی درباره غول های شیطانی یا شیاطین نیست. دریا مقداریدر واقع بسیار خوب هستند به عنوان مثال، این یک باور بسیار رایج بود، به ویژه در اطراف مرز انگلیس و اسکاتلند، که پیرمردهای ریز، مودار و خردمندی وجود داشتند که در اطراف خانهها یا انبارهای مردم ساکن میشدند و شبها به آنها کمک میکردند. این موجودات توسط بسیاری به عنوان هوب شناخته می شدند. "hob" مخفف "hobgoblin" است که ممکن است به معنای اجنه اجاق باشد.
به طور کلی، هابز به عنوان ارواح مفید مهربان در نظر گرفته می شد. اگر با آنها محترمانه رفتار کردید، هر شب یک ظرف خامه یا شیر بریزید، و دوست کوچکتان ممکن است به اطراف بچسبد، اما اگر شما خسیس شوید و فراموش کنید که غذای خود را ترک کنید، ممکن است غذایتان شما را رها کند، یا بدتر از آن، ممکن است تبدیل به یک پولترژیست و باعث ایجاد انواع شیطنت ها در اطراف خانه شما می شود. جالب اینجاست که هاب ها را اجنه برهنه نیز می نامیدند، عمدتاً به دلیل بیزاری عجیبشان از لباس های انسانی - وقتی لباسی مانند مثلاً جوراب به آنها داده می شود، معمولاً آزرده می شوند و می روند.
Changelings
موجودات افسانه ای همیشه رابطه جالبی با بشر داشته اند. یکی از عجیبترین و شاید آزاردهندهترین رابطهها، رابطه انسانها و تغییرات است.
وقتی موجودی جعلی مریض میشود یا در سنین پیری میمیرد، برخی داستانها میگویند که آنها را با جذابیت خاصی مبدل میکنند که باعث میشود آنها را وادار کند. شبیه یک نوزاد انسان است سپس، در شب، پریان یک نوزاد انسان را از گهوارهاش میدزدیدند و آن را با ظاهری جایگزین میکردند.به ایرلند.
به مرور زمان، ایرلند به مرکز اصلی فرهنگ سلتیک تبدیل شد. ایرلند شهرهای جدیدی داشت و مردم به قبایل تقسیم می شدند که در دهکده های کوچک زندگی می کردند. اکثر آنها گاوها را تشکیل می دادند و پرورش می دادند.
طبیعت سلت ها
سلت ها اساساً جنگجویان و کشاورزان بزرگی بودند که از اروپای شرقی به ایرلند آمدند. سیسیلوس مورخ می گوید: «سلت ها از نظر ظاهری وحشتناک هستند. آنها قد بلند، با گوشت سفید مرطوب هستند. موهایشان بلوند است آنها لباس های زنده می پوشند، تونیک هایی که به هر رنگی رنگ شده اند. آنها لاف زن و تهدید کننده هستند...».
سلت ها در قلعه های حلقه ای، تپه ها، دژهای دماغه و کرانوگ ها زندگی می کردند. رینگ فورت ها شامل یک کرانه دایره ای از خاک بود که توسط یک سنگر احاطه شده بود. داخل سنگر خانه هایی از چوب با سقف کاهگلی ساخته شده بود. بسیاری از حلقهها دارای یک گذرگاه زیرزمینی به نام سوتررین بودند. تپهفورتها حلقههایی بودند که بر بالای تپهها ساخته میشدند، که محافظت بیشتری برای ساکنان ارائه میکردند، به عنوان مثال، تپه تارا.
قلعههای ایرلندی بیشتری را در اینجا ببینید.
به طور مشابه، دژهای دماغه مانند Dun Aengus برای امنیت بیشتر بر روی صخره ها ساخته شدند. Crannogs در جزیره ای در وسط یک دریاچه برای محافظت نیز ساخته شده اند. این امر باعث شد که سلت ها در برابر مهاجمان احتمالی و حیوانات وحشی احساس راحتی بیشتری کنند.
سلت ها ایرلند را به 150 پادشاهی به نام توات تقسیم کردند. هر توات یک ری (پادشاه) داشت.
زبان ویکسان پری ها بچه را به عنوان فرزند خود بزرگ می کردند، در حالی که والدین انسان مانده بودند تا فرزندشان را که کم کم بیمار می شد یا حداقل چیزی را که فکر می کردند فرزندشان بود، اندوهگین کنند. با از بین رفتن طلسم پری، شکل هولناک تعویض کننده آشکار شد.
باور کنید یا نه، این داستان برای بسیاری از مردم آرامش بخش بود. قبل از ظهور پزشکی صنعتی یا آسیب شناسی، میزان مرگ و میر نوزادان در سراسر جهان کمی بالاتر بود. مفهوم تعویض به کاهش این درد کمک کرد. به مردم این امکان را می داد که به جایگزین بهتری باور داشته باشند، اینکه فرزندشان نمرده، فقط... دزدیده شده است. در بدو تولد تعویض شد. شاید زندگی مسحور شده در قلمرو پریان. اگرچه صادقانه بگوییم، بیشتر انواع این داستان بسیار تاریک هستند.
امروزه آسان است که به موجوداتی مانند اینها نگاه کنیم و فکر کنیم که آنها فقط داستان های عجیب و غریب و دمدمی هستند که مردم برای سرگرم کردن خود ساخته اند، و در برخی موارد، این احتمالا درست است. اما باید به خاطر داشته باشید که تعداد زیادی از مردم واقعاً به این چیزها اعتقاد داشتند. اینها داستانهایی بود که آنها استفاده کردند تا دنیای خشن و ناعادلانه ای را که در آن زندگی می کردند کمی عادلانه تر نشان دهند.
Celtic Homes
سلت ها به خاطر سبک همه جانبه خانه های گرد خود مشهور هستند. خانههای گرد برای اروپا بسیار منحصربهفرد هستند، و با این حال سلتها در جزایر بریتانیا و شبهجزیره ایبری خانههای مدور را بهطور گسترده از عصر برنز تا آخر ساختند.تا پایان عصر آهن در اسکاتلند تا پایان دوره پیکت ها همچنان از خانه های گرد استفاده می کردند. این یک سبک اصلی استحکامات بود که حتی پس از از بین رفتن آن هنوز در جامعه سلتیک وجود داشت.
شاید بپرسید چرا رومی ها یا فرهنگ های دیگر از همین سبک استفاده نمی کردند؟ چرا آنها به ساختارهای مربعی یا مستطیلی چسبیده اند؟ خوب، بیشتر به دلیل نفوذ موجود کشاورزان اولیه و فرهنگ هایی است که پیش از گسترش هند و اروپایی ها در اروپا وجود داشته است. بنابراین، در نتیجه، سلت ها کمتر تحت تأثیر معماری آن گروه از مردم قرار گرفتند.
بازی های سلتیک
شواهد ادبی و باستان شناسی وجود دارد که این واقعیت را روشن می کند که عمل به بازی با بازیهای تختهای در هزاره اول پس از میلاد در میان مردم سلتیک زبان بریتانیا و ایرلند یک پدیده بسیار محبوب و مهم فرهنگی بود. با این حال توجه کمی به منشا چنین بازی هایی در این جزایر شده است. به نظر میرسد نویسندگان تاریخ بریتانیا این را مسلم میدانستند، یا حداقل اجازه میدادند که این امکان وجود داشته باشد، که بازیهای تختهای یکی از ویژگیهای جامعه سلتیک باستان از زمانهای اولیه بوده است. با این حال، دیدگاه ارائه شده در اینجا این است که بازیهای رومیزی از طریق تماس با جهان روم وارد بریتانیا و ایرلند شدند و این که آنها بخشی از تصویر گستردهتر تعامل فرهنگی مادی فرامرزی هستند.
بیشتر در موردبازیهای سلتیک
منابع ادبی قرون وسطایی از ایرلند و ولز مکرراً به بازیهای رومیزی اشاره میکنند، بازیهایی که به وضوح یکی از جنبههای مهم زندگی روزمره در میان نخبگانی بود که علایقشان در متون منعکس شده است. در میان چندین بازی ضبط شده، وضعیت ویژه ای به بازی fidchell (ایرلندی) و gwyddbwyll (بریتانیایی) اختصاص دارد. شواهد بریتانیا، به طور کلی، دیرتر و ناچیزتر از ایرلندی است، و فقط می توان نظرات کلی را در مورد ماهیت gwyddbwyll بیان کرد. با این حال، شواهد ایرلندی به طور قابل توجهی فراوان تر و مفصل تر است و می توان تعدادی از ویژگی های fidchell را استنباط کرد. هر دو بازی از اواسط قرن نوزدهم توسط سلتیک ها به رسمیت شناخته شده اند، اگرچه اهمیت آنها به اندازه کافی بررسی نشده است. شکل هایی که در انگلیسی ظاهر می شوند عبارتند از ولزی gwyddbwyll = gwydd (چوب) + pwyll (معنا). در ایرلندی (گالی) شکل fidchell = fid (چوب) = chiall (هوش). شکل والد، اگرچه مستقیماً تأیید نشده است، می تواند به صورت سلتی رایج widu-kw eilla¯ = widu-wood + kweilla¯ بازسازی شود. نامی که بر اساس هیچ رومی نیست. نام بازی، بر این اصل تاکید دارد که این یک بازی مهارتی است که روی تخته چوبی انجام میشود.
غذاها و نوشیدنیهای سلتیک
غذاهای رایج و رژیم غذایی عمومی برای ارزیابی با استفاده از باستانشناسی گیاهشناسی نسبتاً ساده هستند.تجزیه و تحلیل، تجزیه و تحلیل ایزوتوپ پایدار، و تکنیک های کاوش سنتی باستان شناسی. علاوه بر شیوههای غذایی، مجموعههای باستانشناسی و سرامیکی (مجموعهای از ابزارهای سنگی یا اشیاء سرامیکی یافت شده در یک سایت) از سایتهای عصر سلتیک/آهن به فناوری مربوط به تولید نوشیدنیهای الکلی اشاره میکنند.
بالاترین درصدی از تکه های قابلمه های آشپزی به دست آمده نشان می دهد که سوپ ها و خورش ها نه تنها در فرانسه مدیترانه ای بلکه در سراسر جوامع سلتی در طول عصر آهن غذاهای رایجی بودند. در میان آنها، پختن گوشت خشک از گوسفند و گاو، بهترین تامین کننده پروتئین و انرژی برای جوامع سلتی بود.
مصرف الکل
نقش برجسته نوشیدنی های الکلی در اروپای سلتیک و عصر آهن، حداقل از عصر مفرغ در محل قرار گرفته است، مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. نتایج دکتر هانس پیتر استیکا تأیید می کند که بر اهمیت نوشیدنی در فرهنگ عصر آهن و سلتیک تأکید شده بود که حداقل در این زمان در جنوب غربی آلمان آبجو تولید می شد. نتایج همچنین برخی از فرآیند تولید و برخی از فناوری های مورد استفاده در تولید مشروبات الکلی را روشن می کند که اطلاعات کمی در مورد آنها وجود دارد. به طور کلی، شواهدی مبنی بر مصرف آبجو، مید و شراب قبلاً از تپههای تدفین، تکهها و کاسههای کلاسیک به دست آمده است. با این حال، مید و آبجو به عنوان نوشیدنی های الکلی اولیه در نظر گرفته می شدندجامعه سلتی، گرچه در متون تاریخی در مورد شیوه های نوشیدن سلتی ها به مالت، مالت و آل هم اشاره شده است.
غذای لوکس
ایده "غذای لوکس" در اروپا عصر سلتیک/آهن محتمل بود. متفاوت از اروپای دوره رومی، زیرا در فرهنگ های سلتیک، نوشیدنی الکلی و مقادیر زیاد غذای رایج عامل تجمل بوده است. اگرچه لزوماً یک کرایه عجیب و غریب (به استثنای شراب های وارداتی) در نظر گرفته نمی شود، نوشیدنی های الکلی مطمئناً در مراسم جشن ها اصلی بودند. همانطور که در بالا گفته شد، نوشیدنی های الکلی مانند آبجو یا مید به صورت محلی تهیه می شد. از سوی دیگر، شراب از ایتالیا یا فرانسه وارد می شد و گران بود و بنابراین عموماً فقط برای اعضای طبقه بالاتر جامعه قابل دسترسی بود.
موسیقی سلتیک
تاریخچه سلتیک موسیقی چند وجهی است سنت موسیقی دستگاهی وجود دارد که در زمان خود بسیار شکوفا شد - سازهایی مانند فلوت، کمانچه، آکاردئون، کنسرتینا - و همه این سازها در دوره های مختلف در طول دویست یا سیصد سال در زمان های مختلف وارد موسیقی ایرلندی شدند. در ایرلند، به نظر می رسد که موسیقی به عنوان یکی از مراکز فرهنگی بسیار مهم انتخاب شده است.
موسیقی سلتیک، موسیقی ای است که توسط مردمی نواخته می شود که به نوعی در قوم سلت ها اشتراک دارند، و از آنجایی که سلت ها اکثر مردم را تأسیس کردند. کشورهای بریتانیا، فرهنگ موسیقی آنها در سراسر آنها گسترش یافته است،و بدین ترتیب دنیای موسیقی سلتیک آغاز شد. بسیاری از آهنگ ها در مورد معیشت غنی آنها بود و به سنت ذکر تاریخ ایرلند از آغاز آن ادامه دادند. نسبتاً در ایرلند ضربالمثلی وجود دارد که میگوید: «کسانی که در قدرت هستند تاریخ را مینویسند و کسانی که رنج میکشند آهنگها را مینویسند». سلت ها همچنین موفق شدند در مورد احیاء و فتوحات خود آواز بخوانند. این سنتی بود (و هنوز هم هست) که در حال رشد دائمی بود.
آیا میخواهید درباره موسیقیدانان مشهور ایرلندی و چهرههای عمومی بیشتر بدانید؟ اینجا را کلیک کنید.
Celtic Festivals & تعطیلات مذهبی
در ایرلند هشت روز، تعطیلات و فستیوال مقدس خاص وجود دارد که مربوط به زمان هایی است که دنیای سلتیک قدیم برای جشن گرفتن متوقف می شد. مسیحیت بسیاری از روزهای جشن خود را برای مطابقت با سنت های قدیمی سلتیک تطبیق داد و آنها از شادی آور تا کاملاً ترسناک متغیر هستند. اینها بخش بزرگی از زندگی در ایرلند سلتیک بودند.
Bealtaine
یک فستیوال باستانی گالیک که شادی شکوفه های تابستانی را در سراسر ایرلند و اسکاتلند، بخش هایی از اروپا و جوامع ویکان و بت پرست در سراسر جهان آغاز می کند. ، به عنوان بلتان. (در نیمکره جنوبی، ویکان ها و بت پرستان سمهین را علامت گذاری می کنند). Beltane یا Beltaine املای انگلیسی Bealtaine یا Bealltainn است، نامهای گالیک برای ماه می یا جشنواره.که در اولین روز ماه مه اتفاق می افتد.
قرن ها پیش، برای استقبال از فرا رسیدن تابستان، آتش افروخته می شد. در ایرلند، بسته به این که تعطیلات در چه روزی باشد، جشن با یک تعطیل رسمی مشخص می شود. در شهرهای سراسر کشور، نمایشگاه های اول ماه مه برگزار می شود که در آن کشاورزان و بازرگانان همه در شهرها جمع می شوند تا کالاهای خود را بفروشند.
میانه تابستان (انقلاب تابستانی)
نیمه تابستان ممکن است به سادگی به دوره زمانی اشاره داشته باشد. تمرکز بر انقلاب تابستانی است، اما اغلب به جشنهای خاص اروپایی که انقلاب واقعی را همراهی میکنند یا در حدود ۲۴ ژوئن و عصر قبل از آن برگزار میشود، اشاره دارد. تاریخ های دقیق بین فرهنگ ها متفاوت است
انقلاب تابستانی در بخش هایی از ایرلند با آتش سوزی ها و همچنین مانند Bealtaine در کنار جاده مشخص می شود. در روستاهای ایرلند، جوامع محلی گرد هم می آیند و برای آتش سوزی محلی خود جمع می شوند و طولانی ترین روز سال را با آواز و رقص جشن می گیرند.
Lughnasa
Lughnasa یکی از چهار جشن اصلی تقویم ایرلندی قرون وسطایی بود: ایمبولک در ابتدای فوریه، بلتین در اول ماه مه، لوغناسا در اوت و سامهین در اکتبر. یکی از تقویمهای اولیه سلتیک قارهای براساس چرخههای قمری، خورشیدی و رویشی بود، بنابراین تاریخ واقعی تقویم در دوران باستان ممکن است متفاوت باشد. لغناسا آغاز فصل برداشت، رسیدن اولین میوه ها، و به طور سنتی زمان اجتماعات اجتماعی، بازار بود.فستیوال ها، مسابقات اسب دوانی و ملاقات مجدد با خانواده و دوستان دور.
در فرهنگ عامه گیلکی، زمانی برای روزه داری یا ازدواج های آزمایشی بود که یک سال و یک روز طول می کشید و می توان آن را تجدید کرد. بسیاری امروز تعطیلات را با تجمع مجدد، آتش سوزی و رقص جشن می گیرند.
اعتدال پاییزی
همانند جشنواره روز سنت پاتریک، اعتدال پاییزی/پاییزی زمانی جشن می گیرد که شب و روز دارای مدت زمان مساوی هستند و معمولاً در اواسط پاییز، حوالی 21 سپتامبر می افتد، به ویژه زمانی که شیب محور زمین نه از خورشید متمایل است و نه به سمت خورشید، خورشید به صورت عمودی بالای نقطه ای از استوا قرار دارد.
نماد روز مقدس قرنطینه است زیرا همه محصول جمع آوری می شود و امید می رود ذخایر زمستان فراوان باشد.
Samhain
Samhain; از ایرلندی samhain، cf . گالیک اسکاتلندی samhainn ، ایرلندی باستان samain (پایان تابستان)، از sam (تابستان) و fuin (پایان) جشنوارهای است در پایان فصل برداشت در فرهنگ های گالیک و بریتونیک. بسیاری از محققان معتقدند که این آغاز سال سلتی بود.
این روز بین دو روز است: Oíche Shamhna (31 اکتبر) و Lá na Marbh (1 نوامبر). Oíche Shamhna هالووین است و Lá na Marbh روز مردگان یا روز همه روح است که در آن کسانی که درگذشته اند به یاد می آیند. شروع "نیمه تاریک" سال به عنوان زمستان استنزدیک می شود.
همچنین ببینید: قلعه تاریخی ساندرسون، شهرستان کاوانانقلاب زمستانی
انقلاب زمستانی کوتاه ترین روز سال را جشن می گیرد و بسته به تقویم، بین 21 دسامبر تا 23 دسامبر رخ می دهد. اگرچه انقلاب زمستانی یک لحظه طول می کشد، اما این اصطلاح همچنین به صورت محاوره ای مانند "midwinter" برای اشاره به دوره کامل 24 ساعته روز که در آن رخ می دهد استفاده می شود.
سالانه، صدها نفر در نیوگرانج، شرکت میث، ایرلند گرد هم می آیند تا طلوع خورشید را تماشا کنند. به طور جادویی محل دفن باستانی را روشن کنید. در سطح جهانی، تفسیر این رویداد از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است، اما بیشتر فرهنگ ها تولد دوباره را به رسمیت می شناسند که شامل تعطیلات، جشنواره ها، گردهمایی ها، آیین ها یا جشن های دیگر در آن زمان می شود.
Imbolc
Imbolc یکی از چهار جشن اصلی تقویم ایرلندی است که در میان مردمان گالیک و برخی دیگر از فرهنگهای سلتیک، یا در آغاز فوریه یا در اولین نشانههای محلی بهار جشن گرفته میشود.
Imbolc ایرلندی از ایمبولگ ایرلندی قدیمی، یا «در شکم» - ادای احترامی به بارداریهای اوایل بهار میشها. با شروع شیردهی، مجموعه ای از غذاهای لبنی که در این روز مصرف می شود، نماد شروعی جدید است. عروسک های ذرت که مانند بریگید طراحی شده اند توسط بت پرستان جوان ساخته می شوند، در حالی که بزرگسالان صلیب های بریگید را می پیچند. پس از تاریک شدن هوا، شمع ها برای استقبال از تولد دوباره خورشید روشن می شود.
St. روز پاتریک
روز سنت پاتریک (ایرلندی: Lá Fhéile Pádraig; Ulster-Scots: Sauntروز پتریک) یک جشن مذهبی است که در سطح بین المللی در 17 مارس جشن گرفته می شود. این یادبود سنت پاتریک (387–461 پس از میلاد)، که معمولاً شناخته شدهترین قدیسان حامی ایرلند، و ورود مسیحیت به ایرلند است. کلیسای کاتولیک، کلیسای انگلیکان (به ویژه کلیسای ایرلند)، کلیسای ارتدکس شرقی و کلیسای لوتری آن را رعایت می کنند. روز سنت پاتریک در اوایل قرن هفدهم به عنوان یک جشن رسمی شناخته شد و به تدریج به یک جشن سکولار فرهنگ ایرلندی به طور کلی تبدیل شد.
این روز مذهبی با یک توده خاص برای جشن مشخص می شود و به طور سنتی همه افراد سبز می پوشند. . این وسط فصل بهار در نظر گرفته می شود و به آن اعتدال بهاری نیز می گویند.
سقوط امپراتوری سلتیک
در سال 300 قبل از میلاد، سلت ها انسجام سیاسی خود را از دست داده بودند. و امپراتوری شروع به تجزیه کرد. قبایل در جستجوی سرزمین های جدید شروع به سرگردانی کردند. برخی به یونان رفتند، جایی که متحدان سابق خود را در غارت دلفی در 273 قبل از میلاد خشمگین کردند. برخی دیگر در اتحاد با اتروسک ها جنگ با روم را تجدید کردند و در Sentinum در 295 قبل از میلاد و دریاچه Vadimo در 283 قبل از میلاد شکست خوردند. یکی از طنزهای بزرگ تاریخ این است که رومی ها، ویرانگر سلت های اولیه، محافظان سلت های بعدی نیز بودند. زمانی که قبایل آلمانی از جمله لومباردها، گوت ها و فرانک ها به امپراتوری روم حمله کردند و گال را در نوردیدند.ارتباط
سلت ها یک نوع الفبای اساسی به نام اوغام داشتند که در آن یک سری شکاف ها را در لبه یک سنگ ایستاده می بریدند. مجموعه ای از سنگ های اوگام در UCC (دانشگاه کالج کورک) وجود دارد.
ظاهر سلت ها
به طور کلی، سلت ها ظاهری سفت داشتند. سلت ها در واقع مراقبت زیادی از ظاهر خود داشتند. آنها موهای خود را با استفاده از شستشوی آهکی بلوند کردند. مردان اغلب آن را بالا میآوردند تا خود را ترسناک کنند. ریش خود را هم می تراشیدند اما سبیل خود را نگه داشتند و آن را بلند نگه داشتند. در میان همه اینها، جواهرات در میان سلت ها محبوب بود. گردنبندهایی به نام تورک می بستند. Broighter Hoard مجموعه ای از اشیاء سلتی طلایی است که در نزدیکی Limavady، Co. Derry یافت شده است.
مردان و زنان به طور یکسان یک شنل پشمی بلند به نام brat می پوشیدند. این خرقه را با سنجاق یا سنجاق به گردن می بستند. مردان سلتیک فقیرتر زیر جفت خود به نام براکاک شلوار می پوشیدند. در زیر همان بدجنس، زنان تونیکی به مچ پا میپوشیدند.
جنگجویان سلتی موهایشان را آهک میکردند و آنها را بلند میکردند و تا پشت گردنشان میکشیدند. این احتمالاً یک تاکتیک جنگی بود تا خود را برای دشمن ترسناک جلوه دهند. آنها خود را با رنگ آبی به نام وود نقاشی کردند. هم مردان و هم زنان به شدت خالکوبی شده بودند. آنها همچنین شمشیرها و نیزه های خود را به سپرهای چرمی خود می کوبند و صدای مهیبی ایجاد می کنند تا دشمن را بترسانند.
انجمن سلتیک
مردم سلتیکدر میان غبار زمان به ما کمک کن خارج از اعماق قرون تاریک، در سراسر اروپا و در سرزمین های جزایر بریتانیا. حکایت هایی در مورد افرادی گفته می شود که با طبیعت نزدیک بودند. آنها به عنوان افرادی ملایم و مهربان نقاشی می شوند که در هماهنگی با اطرافیان خود زندگی می کنند. دیگران بدون داشتن زبان نوشتاری واقعی از خودشان، مواظب شدند داستان خود را بگویند. برخی از این ها از ماهیت متفاوتی برای این افراد خبر می دهند. پادشاه یا رئیسی مسئول بود. کشاورزان بخشی از طبقه پایین جامعه سلتیک بودند. علیرغم شهرت وحشی بودن، آنها در فلزکاری کاملاً ماهر بودند و جواهرات ظریفی از طلا، نقره، مس و برنز می ساختند. درست است، سلت ها عاشق مبارزه بودند. جنگجویان حتی برای بهترین تکه گوشت به نام قسمت قهرمان مبارزه می کردند. از سوی دیگر، سلت ها عاشق شعر بودند. شاعر از اعضای محترم جامعه بود. سنت های ازدواج آنها مانند سنت های عروسی فعلی ایرلندی، ساده اما پر از اشارات به عرفان بود.
جنگجویان
از آنجایی که اکثر مردان در جامعه سلتی بر اساس دکترین جنگ و مبارزه برای به خاطر ملت، مشاغل دیگر در آن زمان چندان اهمیتی نداشتند. بله، تاجر یا ملوان بودن در جامعه سلتیک ضروری بود، اما هیچ احترام و اعتباری به عنوان سربازی که به آن مینگرید وجود نداشت. چندین مفسر در آن زمان، به ویژه سزار، به آن اشاره کرده اندگول ها اساساً جنگجویان دیوانه بودند. جنگ برای آنها مانند یک فرقه بود که بر روی رزمندگان فردی متمرکز بود. آنها سعی کردند با کشتن هرچه بیشتر مردم ارزش فردی خود را ثابت کنند. یک مورخ یونانی به نام دیودور در مورد قبایل سلتی نوشت که در زمان او تمدن های مدیترانه را تهدید می کردند. جنبه آنها وحشتناک است. آنها قد بسیار بلندی دارند و ماهیچه های مواج زیر پوست سفید شفافشان وجود دارد.
شیوه جنگی سلتیک ها نگران کننده بود، اکثر جنگجویان خود را با سلاح هایی مسلح می کنند که طبیعت به آنها داده است. آنها نیمه برهنه به نبرد می رفتند و خون سرمه ای را روی بدن و صورت خود می کشیدند. واضح است که آنها جنگجویان ترسناکی بودند، اما سلت ها فقط در مواقع ضروری می جنگیدند و گاهی اوقات به اعتقادات انسانی خود پایبند بودند.
زنان
در میان اقوام سلتی، زنان دارای ویژگی بسیار مهم و متمایزی بودند. نقشی از سایر جوامع معاصر دارد. به عنوان مثال، آنها می توانند دارایی داشته باشند، کاری که در جوامع دیگر نمی توانند انجام دهند. آنها می توانستند طلاق را آغاز کنند و به عنوان جنگجو پذیرفته شدند و واقعاً در جنگ سخت بودند. این در واقع نقش ویژه ای برای زنان سلتیک است. الهه ها برابر بودند و در ادیان دیگر چنین نبود. شواهد زیادی وجود ندارد که به زنان جنگجو در میان سلت ها اشاره کند، افسوس که ملکه بودیکا ارتشی را علیه رومیان در حدود 60 پس از میلاد رهبری کرد. زنان سلتیک نباید به هم ریخته شوندبا.
سلت ها نیز مردمی دریانورد بودند—آنها قایق هایی به نام کوراکول می ساختند که پوست گاو را روی یک قاب چوبی کشیده بودند. برخی از کوراکول ها به اندازه ای بزرگ بودند که می توانستند تا 30 نفر را در خود جای دهند. قایقها به خوبی در دریا کار میکردند و برای سفر، تجارت و ماهیگیری استفاده میشدند.
سلتها میتوانستند از حملات ژرمنها در امان بمانند، زیرا جزیره آنها در اقیانوس اطلس دورتر از بریتانیا قرار داشت. دانشمندان، هنرمندان، بازرگانان و راهبان از نقاط مختلف اروپا به دلیل آرامش و امنیت ایرلند به این کشور آمدند.
مذهب سلتی
سلت ها بت پرست بودند و به خدایان بسیاری اعتقاد داشتند. کاهنان سلتیک دروید نامیده می شدند. آنها تونیکهای کتان سفید میپوشیدند و برای خدایان قربانی میکردند.
دانشمندان و هنرمندان ایرلندی تحت تأثیر مسیحیت بودند. کلیسای ایرلندی توسط سنت پاتریک تأسیس شد. سنت پاتریک که در سال 400 پس از میلاد در بریتانیا به دنیا آمد، در جوانی ربوده شد و توسط دزدان دریایی ایرلندی به ایرلند برده شد. بعداً به اروپا گریخت و در آنجا به تحصیل کشیش پرداخت. پس از اسقف شدن، به ایرلند بازگشت و مردم را به مسیحیت گروید. او پیام خود را در سراسر جزیره پخش کرد و کلیساهای جدید بسیاری را برپا کرد.
ایرلند در طول تهاجم آلمانی ها به امپراتوری روم با رم در تماس بود، این بدان معنا بود که پاپ دیگر نمی توانست کلیسای ایرلندی را رهبری کند. بنابراین کلیسا به رهبران خود تبدیل شد. بسیاری از آنها مربوط به سران طوایف مختلف بودند وهر قبیله صومعه خود را پشتیبانی می کرد.
صومعه ها به مراکز زندگی ایرلندی تبدیل شدند، اگرچه بسیاری از آنها در مکان هایی قرار داشتند که قابل دسترس نبودند، مانند سواحل سنگی یا تپه های شیب دار. بیشتر صومعهها از گروهی از کلبهها تشکیل میشدند که دور تا دور آنها چوبی بود. برخی از صومعه ها به دلیل حمل و نقل و ارتباطات ضعیف از سنگ ساخته شده اند. سازمان کلیسا ضعیف بود، بنابراین هر صومعه مسئولیت امور خود را بر عهده گرفت.
اطلاعات بیشتر در مورد دین سلتیک
راهبان ایرلندی به زودی شروع به پیروی از شیوه های متفاوتی نسبت به کلیسای روم کردند. آنها موهای خود را به گونه ای دیگر می پوشیدند و عید پاک را در روز دیگری جشن می گرفتند. این مراسم با رومی ها یکسان نبود. علاوه بر این، صومعههای ایرلندی قوانین کمی وضع میکنند: یک راهب آزاد بود که از یک صومعه به صومعه دیگر نقل مکان کند. بسیاری از راهبان تا زمانی که هنوز از آداب و اعتقادات کلیسا پیروی می کنند، این انتخاب را دارند که گوشه نشین باشند. مبلّغ شدن اجباری نیست، همانطور که وقتی شخصی به سن خاصی می رسد. علاوه بر این، مدارس بسیاری در سراسر کشور راه اندازی شد.
یکی از شناخته شده ترین راهبان سنت کلمبا بود. او صومعه ای را در جزیره ایونا در سواحل غربی اسکاتلند راه اندازی کرد. سنت کلمبا از پایگاه خود در ایونا، در میان بسیاری از سلتهای غیر مسیحی در امتداد ساحل، کار تبلیغی انجام داد. راهبان ایونا برای موعظه به آنگلوساکسون ها به شمال انگلستان رفتند. راهبان ایرلندی دیگر به اروپای شمالی رفتند که در آن جاآنها صومعه ها و کلیساها را ساختند.
بسیاری از دانشمندان ایرلندی بخشی از مدرسه کاخ شارلمانی شدند. آنها به گسترش مسیحیت و یادگیری در سراسر امپراتوری کمک کردند.
سلت ها از کجا آمدند؟
در حالی که در مورد ورود دانمارکی ها، آنگل ها، ساکسون ها و نورمن ها به بریتانیایی ها مطالب زیادی نوشته شده است. جزایر، تعداد کمی از منشاء مردمی که قبل از آنها سرزمین را اشغال کرده بودند، کشف کرده اند. فقط سلت ها از کجا آمدند؟
پس از افول امپراتوری روم، در حدود سال 410 بعد از میلاد، آنگل ها و ساکسون ها از سرزمین اصلی اروپا نقل مکان کردند و در سراسر انگلستان و بخش های پایین تر اسکاتلند ساکن شدند. در قرن نهم، دانمارکی ها شروع به ساختن شهرک ها در اطراف جزایر بریتانیا کردند و در اوایل قرن یازدهم، در سال 1066، نورمن ها به آن حمله کردند.
مدت ها قبل از همه این ها، سلت ها در بریتانیا زندگی می کردند. جزایر; آنها قرن ها قبل از اینکه رومی ها در اروپا مستقر شوند وارد شده بودند. اگر امروز از جزایر بریتانیا دیدن کنید، ممکن است با احیای سلتیک مواجه شوید زیرا برنامه درسی ملی در ولز همه دانش آموزان را ملزم به یادگیری زبان ولزی می کند. این زبان باستانی شاخه ای از زبان های سلتی است که در امتداد جزایر غربی اسکاتلند، ایرلند، کورنوال و بریتانی صحبت می شود.
اطلاعات بیشتر در مورد اینکه سلت ها از کجا آمده اند
مورخان به طور سنتی این سلت ها به عنوان یکی دیگر از قبیله های ژرمنی که از اروپای مرکزی به غرب مهاجرت کردند، اما الفمطالعه علمی نسبتاً جدید شواهد شجره نامه ای بر خلاف این موضوع پیدا کرده است: دکتر مارک جابلینگ از گروه ژنتیک در دانشگاه لستر مجله ای در مورد دودمان کروموزومی Y سلت ها منتشر کرد. در این مجله، اصل و نسب کروموزومهای Y مرد اروپایی مورد آزمایش قرار گرفت و با شواهد DNA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که قویاً از این نظریه حمایت میکند که مردان سلتیک «از یک منبع منفرد از خاور نزدیک» یا خاورمیانه که معمولاً نامیده میشود، پخش میشوند.
آنچه در مورد یافته های این مجله جالب است این است که مسیری که در آن مهاجرت رخ داده است کاملاً قابل نقشه برداری است. حرکت از طریق ترکیه، در سراسر اروپا و به ویژه، در اطراف خط ساحلی مدیترانه و شبه جزیره ایبری، از طریق خطوط مستقیم جبل الطارق و به سمت بالا در امتداد سواحل اروپای غربی به جزایر بریتانیا، یک مسیر کاملاً مشخص است.
افزایش فراوانی و کاهش تنوع از شرق به غرب" کروموزوم Y از "انبساط سریع" پشتیبانی می کند زیرا یک دنباله محو کروموزوم مسیر مهاجرت خاورمیانه را به منطقه ای که امروز مردم سلتیک در آن زندگی می کنند نشان می دهد. این مطالعه تخمین میزند که بازه زمانی گسترش تقریباً در یک دوره 4500 ساله بوده است و این احتمالاً از 7000 قبل از میلاد تا همین اواخر تا 2500 سال قبل از میلاد اتفاق افتاده است. اما صرف نظر از صحت روش های قدمت آنها، مهاجرت اتفاق افتاده است و وجود دارد